بایگانی برچسب‌ها : پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

چاپ اول «ده داستان برای سیمرغ» به کتابفروشی ها آمد

چاپ اول کتاب «ده داستان برای سیمرغ» که مصطفی بیان جمع آوری آن را برعهده داشته است توسط نشر داستان به کتابفروشی ها آمد.

چاپ اول «ده داستان برای سیمرغ» به کتابفروشی ها آمد

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ده داستان برای سیمرغ» که مصطفی بیان جمع آوری آن را برعهده داشته، به‌تازگی توسط نشر داستان به کتابفروشی ها آمده است.

این کتاب داستان‌های برگزیده پنجمین جایزه داستان سیمرغ است که توسط نویسنده در کنار یکدیگر جمع آوری شده اند شامل ۹ فصل «گزارش هیئت داوران پنجمین جایزه داستان سیمرغ، کلینیک نوشته راضیه مهدی زاده، بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر نوشته شقایق بشیر زاده، بعد، تو نوشته مریم عزیزخانی، مادرم نخل است نوشته شیما محمدزاده مقدم، سینه سیاه نویشته معصومه قدردان، عروس عاشورا نوشته حامد اناری، دیدن پسر صد در صد نامطلوب در عصر دلگیر ماه آبان نوشته سولماز اسعدی و روح دایناسورها نوشته جواد دهنوخلجی می‌شود.

«سیمرغ پنجمین جایزه داستان کوتاه از اواخر تابستان ۱۳۹۹ بال‌هایش را گشود و پروازش را در گستره ملی و جهانی آغاز کرد. ۴۵۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور در این رویداد بزرگ ادبی شرکت کردند که بیشترین داستان‌ها از استان‌های تهران، خراسان رضوی، مازندران، خوزستان و کرمانشاه ارسال شده است. همچنین از کشورهای کانادا، اسکاتلند، سوئد، آلمان، ترکیه، مالزی و هند نیز آثاری به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است.

به جرأت می‌توان گفت که «پنجمین جایزه داستان سیمرغ» اولین رویداد ادبی و فرهنگی در شهرستان نیشابور است که در ابعاد جهانی روی می‌دهد و این مهم فقط و فقط توسط تعدادی از جوانان علاقه مند به ادبیات و با راهنمایی اساتید حوزه ادبیات داستانی و با مشارکت داوران بخش ملی و حمایت بخش خصوصی رخ داد.

امروز جایزه داستان سیمرغ به عنوان جایزه‌ای مستقل و خصوصی که داستان‌های چاپ نشده را داوری می‌کند با کسب تجربیات ارزشمند در پنج دوره با افتخار اعلام می‌دارد که به هدف خود یعنی کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی رسیده است.

آئین اختتامیه این دوره از جایزه ادبی داستان سیمرغ به شکل مجازی در ۱۹ دی ماه ۱۳۹۹ برگزار شد که داستان‌های منتخب در دو بخش «ملی» و «منطقه ای» (ویژه نویسندگان ساکن نیشابور و متولد نیشابور در داخل و خارج از کشور) در این مجموعه جمع آوری شده است.»

این‌کتاب با شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.

https://www.mehrnews.com/news/5474934/%DA%86%D8%A7%D9%BE-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%B1%D8%BA-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%AF

پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ فرجام نیکو یافت.

جمعه ۱۹ دی ماه «پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» برگزیدگان خود را شناخت. «جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در سال‌‌ های اخیر به ابتکار «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و با مدیریت مصطفی بیان و با مشارکت بخش خصوصی پایه‌گذاری شد و هدف از برگزاری این جایزه ادبی، کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی است.

مصطفی بیان به نشریه آفتاب صبح نیشابور گفت: «به لطف خداوند توانستیم مجوز دائمی برگزاری دوسالانه جایزه ملی داستان کوتاه سیمرغ را از دفتر گسترش ادبیات داستانی ایرانیان (زیر مجموعه خانه کتاب و ادبیات ایران) با مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بگیریم.»

«پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در دو بخش «ملی» و «منطقه‌ای» و با حضور داوران مطرح کشوری برگزار شد. در این دوره ۴۵۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور داستان ارسال کردند. که بیشترین داستان ها از استان های تهران، خراسان رضوی، مازندران، خوزستان و کرمانشاه ارسال شده است. همچنین از هفت کشور جهان : کانادا، اسکاتلند، سوئد، آلمان، ترکیه، مالزی و هند داستان هایی به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است. این اولین بار است که در نیشابور شاهد چنین رویداد ادبی در گستره جهانی هستیم و می توان گفت اولین جایزه مستقل و خصوصی در شرق کشور است که در گستره جهانی برگزار می شود. آیین پایانی این دوره به شکل مجازی برگزار شد.

برگزیدگان بخش ملی به ترتیب مرتضی امینی پور از امیدیه خوزستان برای داستان «ناگهان» ، راضیه مهدی زاده از تهران برای داستان «کلینیک» و شقایق بشیرزاده از آلمان برای داستان «بهرام که گور می گرفتی همه عمر» بوده اند.

نفرات اول تا سوم علاوه بر تندیس سیمرغ و لوح تقدیر، نفر اول، سه میلیون تومان، نفر دوم، دو میلیون تومان و نفر سوم، یک میلیون تومان جایزه نقدی دریافت می کنند.

همچنین مریم عزیزخانی از تهران برای داستان «بعد، تو» ، شیما محمدزاده مقدم از اسفراین برای داستان «مادرم نخل است» و معصومه قدردان از اسفراین برای داستان «سینه سیاه» شایسته تقدیر معرفی شدند و به این افراد لوح تقدیر و هدیه غیر نقدی اهدا می شود.

بخش منطقه ای ویژه نویسندگان ساکن نیشابور و متولد نیشابور در داخل و خارج از کشور بود که برگزیدگان این بخش به شرح زیر است:

رتبه اول: تندیس سیمرغ و جایزه نقدی یک میلیون تومانی برای داستان «عروس عاشورا» نوشته ی حامد اناری

رتبه دوم: لوح تقدیر و جایزه نقدی هشتصد هزار تومانی برای داستان «مرد چهارم» نوشته ی محمد اسعدی

رتبه سوم: لوح تقدیر و جایزه نقدی پانصد هزار تومانی برای داستان «دیدن پسر صد در صد نامطلوب در عصر دلگیر ماه آبان» نوشته ی سولماز اسعدی

شایسته تقدیر: لوح تقدیر و هدیه غیر نقدی برای داستان «روح دایناسورها» نوشته ی جواد دهنوخلجی

در بخشی از بیانیه هیات داوران آمده است:

«بی شک آنچه جایزه داستان کوتاه سیمرغ را از بقیه جوایز ادبی متمایز می سازد شهر برگزاری  آن است. شهری که علاوه بر تکیه بر یک هویت تاریخی، موطن و زادگاه دو تن از مشاهیر ادبی ایران و جهان حکیم عمرخیام و شیخ فریدالدین عطار است. از این منظر جایزه داستان کوتاه و سایر فعالیت های ادبی «انجمن داستان سیمرغ» در شهر نیشابور می تواند نشانه ای باشد از ظرفیت این شهر به عنوان یکی از مراکز ادبیات داستانی مستقل از محافل ادبی پایتخت.

هیات داوران ضمن استقبال از برگزاری پنجمین دوره این جایزه و امید به استمرار و  تعمیق محتوایی و حرفه ای تر شدن این جایزه، گردش کار بررسی و داوری داستان های راه یافته به مرحله نهایی را پیش روی علاقه مندان ادبیات داستانی باز می نماید.

در ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که داستان های راه یافته به مرحله نهایی عموما بدون ویراستاری مقدماتی و در برخی از داستان ها بدون نمونه خوانی و علامت گذاری ارسال گردیده اند. چنانچه داستان ها قبل از ارسال به جایزه حتی الامکان توسط  چند خواننده درگیر با ادبیات داستانی خوانده و پس از توجه به نظرات آنان بازنگری و ارسال می گردید می توانست در ارتقای  کیفیت داستان ها و بخشا در نتیجه داوری تاثیر گذار باشد. توجه کتاب اولی ها و نویسندگان در آغاز راه را به این نکته مهم جلب می نماییم که علاوه بر بازنویسی های متعدد توسط نویسنده، ویراستار و نمونه خوان که در آثار چاپ شده اعمال می شوند را نیز خود باید به انجام برسانند.»

در ادامه این بیانیه آمده:

«بر این باوریم تا زمانی که ویژگی های قومی، جغرافیایی، فرهنگ و سنت و مهم تر از همه قصه هایی که سینه به سینه در آن جغرافیا در تجربه تاریخی خود تا به امروز رسیده اند مورد توجه نویسندگان بومی قرار نگیرند نباید انتظار داشته باشیم که کلیت ادبیات داستانی ما سهمی در خور در ادبیات داستانی جهان داشته باشد.»

شیوا مقانلو، منصور علیمرادی و جواد پویان (هیات داوران) و مجید نصرآبادی، هادی خورشاهیان و لیلا صبوحی (هیات انتخاب) داوران پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ هستند.

همچنین در این مراسم از «محسن درجزی» داستان نویس و نمایشنامه نویس تقدیر به عمل آمد.

محسن درجزی متولد سال ۱۳۳۰ در نیشابور است. از او پنج رمان با عنوان های : «سال ها درنگ»، «آشوب»، «غلام غلمان»، «سیب به سر» و «اسمی که هرگز پیدا نشد» منتشر شده است.

سال آینده ، ده داستان منتخب «پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در یک مجموعه کتاب توسط نشر داستان به چاپ خواهد رسید.

چاپ شده در نشریه آفتاب صبح نیشابور / دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ / شماره ۸۰ 

گفت و گو با حامد اناری ، منتخب اول ، بخش منطقه ای ، پنجمین جایزه ملی داستان سیمرغ

می خواهم روزی فیلم خودم را بسازم

گفت و گو با حامد اناری ، منتخب اول ، بخش منطقه ای ، پنجمین جایزه ملی داستان سیمرغ

چاپ شده در هفته نامه «خیام نامه» ، شماره ۴۸۲ ، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹

«حامد اناری» متولد شهریور سال ۱۳۸۰ در نیشابور است. او کمتر از بیست سال سن دارد و با نگارش داستان «عروس عاشورا» داوران کشوری «پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» را شگفت زده کرد. استعدادی جدید در ادبیات داستان نویسی نیشابور . با پشتکار و راهنمایی بزرگان ، در آینده ای نزدیک می توانیم شاهد ظهور نویسنده ای نو در ادبیات داستان نویسی نیشابور و ایران باشیم.

«حامد اناری» در پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ در بخش «منطقه ای» (ویژه نویسندگان ساکن نیشابور و متولدین نیشابور در داخل و خارج از کشور) به عنوان برگزیده ی اول ، تندیس سیمرغ و جایزه نقدی یک میلیون تومانی را دریافت کرد.

آنچه می خوانید گفت و گو با «حامد اناری» درباره جایزه ادبی سیمرغ و جهان داستانی اوست.

فکر نویسنده شدن نخستین ‌بار کی به ذهن ‌تان خطور کرد؟

«هنوز هم به طور قطع تصمیمی روی این موضوع ندارم. یعنی خودم رو محدود به یک مسیر نکردم. اما می­دونم چند سال آینده رو می­خوام توی این مسیر حرکت کنم. چون می­تونم در کنارش زمان بیشتری برای مطالعه داشته باشم.

فکر می­کنم داستان­ نویسی مسیر مناسبی است برای من که سن و سال زیادی ندارم و تازه کارم و نیاز به یادگیری زیادی دارم. چون اصولا نوشتن رو میشه اغلب اوقات یک تجربه­ی انفرادی دونست، این خلوت کمک زیادی به من می­کنه. در مورد بازیگری بگم که تجربه­ی حضور روی صحنه رو دارم. از سال نود و دو، با گروه تئاتر سایه شروع به کار کردم. البته که تجربه­ای جدی­ برای بازیگری نبود، چون من صرفا دانش آموزی بودم که فراغتم رو با تئاتر کار کردن، حالا در هر سطحی پر می­کردم. در حال حاضر الویت من بازیگر شدن نیست. مدتی هست که از این هدف فاصله گرفتم. چون قبلا دوست داشتم که در دانشگاه رشته­ی بازیگری قبول بشم. اما به مرور فهمیدم که ادبیات نمایشی رشته­ی مناسب­تری هست برای یکی مثل من.

بنابراین اصراری برای داستان­نویسی یا نمایش­نامه نویسی و فیلمنامه نویسی ندارم. از همشون لذت می­برم و هرجا ضرورتی رو کشف کنم برای انجامش حرکت می­کنم.

من دلم می­خواد روزی فیلم بسازم. فیلم خودم رو. نمیدونم اون روز با امروز چقدر فاصله داره. بنابراین خودم رو از این قضیه دور نمی­دونم.»

ريشه يک ايده چگونه از داستان هایت درمی ‌آيد؟

«بیشتر از یک تصویر شروع میشه. تصویری که حاوی سوال باشه. مثلا تصویری که باهاش ذهن من مشغول این داستان شد، تصویری یک زن بود که چمدان به دست، بدون دو راهی رفتن و موندن ، مونده. و در انتها هم نمی­ره. یعنی برای خودم فرض کردم که چیزهای زیادی در زندگی اون زن هستن که دارن اذیتش می­کنن ولی باز هم این زن از خونه بیرون نمی­ره. این روش من نیست. یعنی من هم یاد گرفتم. خب مثلا من شنیدم که آقای اصغر فرهادی ساختن درباره­ی الی رو از یک تصویر شروع می­کنه، که مرد میانسالی رو به دریا ایستاده و شونه­هاش میلرزن. ایده­های منم اغلب این شکلی گسترش پیدا می­کنن. و این شکلی نیست که مثلا بشینم و مشخص کنم که خب حالا راجع به فلان معضل بنویسم. بحثی که خیلی مفصل است؛ اما باز هم خودم رو محدود به شیوه­ای نمی­کنم. در این زمینه و خصوصا در ادبیات نمایشی، قانون و قاعده­ی مستحکمی نداریم.»

درباره داستانِ «عروس عاشورا» حرف بزنید. داستانی که شما را برگزیده ی پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ نیشابور معرفی کرد. (ایده نوشتن و چرا این داستان را نوشتید)

«اسم عروس عاشورا رو با اینکه دقایق آخر انتخاب کردم، اما من واقعا دوسش دارم. و نکته­ی مهمی که این داستان داره و من تا آخر عمرم فراموشش نمی­کنم، تاثیری بود که مامان­بزرگم روی ایده­ی من داشت. متاسفانه ایشون دو روز قبل از اختتامیه­ی جایزه ادبی سیمرغ فوت کردند و عمرشون به دیدن این نتیجه قد نداد و خب طبیعتا این جایزه بیشتر به من مزه می­داد اگر این طوری نمی­شد. گذشته از این حرف­ها فرد دیگه­ای که در کنار من بود و هست، دوست و استاد خوبم، کیان درجزی عزیز . کیان درجزی معلم خوبی بود که نه تنها من داستان عروس عاشورا رو بهش مدیونم، بلکه داستان­نویسی رو بهش مدیونم. همواره به من کمک کرد و فکر می­کنم اینجا لحظه­ی مناسبیه که ازش تشکر کنم. اما خود داستان عروس عاشورا خب از ابتدا عروس عاشورا نبود. انگار یک پروسه و یک فرایندی داشت تا یکم پخته بشه. و خب توی این فرایند دچار دگرگونی­های زیادی شد و خب این مسئله هم دور از انتظار نیست. بنابراین خیلی خودم رو درگیر چگونگی خلق این اثر نمی کنم. درسته نکاتی داره این اثر در حال حاضر که من ازشون خوشم میاد. اما  خب باید فاصله بگیرم و زیاد خودم رو درگیر یک سری از تعریف­ها و توصیفات نکنم و از فکر و خیال فاصله بگیرم.»

درباره جایزه داستان کوتاه سیمرغ صحبت کنید. آیا این جایزه خصوصی می تواند در مسیر شناخت و حمایت از داستان نویسان جوان شهرستان نیشابور حرکت کند؟

«جشنواره­ها مهم­تر از نتیجه­شون خب انگیزه­ای ایجاد می­کنن برای کار کردن. حس چاپ شدن اثر برای منی که این اولین داستان کوتاهم بود (فراتر از یک تمرین)  واقعا جالبه. و خب این حس بخاطر افرادی که این فرصت رو به من دادن بوجود اومده. این باز شدن درها به روی یک نفر همواره می­تونه هم فرصت باشه و هم تهدید. خوشبختانه من راهنماهای خوبی داشتم. و کمک گرفتن از این عزیزان. دست ­اندرکاران انجمن داستان سیمرغ نیشابور تلاش­های مسئولانه­ای در این زمینه داشتند. امیدوارم تنه­ی این درخت روز به روز استوارتر بشه و در باد و طوفان­ها خم نشه، چون نتیجه­ی این دلسوزی­ها قطعا روزی به بار خواهد نشست. عزیزانی که در جمع صمیمانه­ی انجمن حضور داشتند که من از هر کدومشون آموختم. آقای مصطفی بیان و دیگر همکارانشون در این رویداد، زمینه­ی خوبی رو برای من و امثال من فراهم کردند. استاد حجت حسن ناظر که به من لطف زیادی داشتند.

در آخر هم باید فرصتی باشه تا به دوستان دیگری اشاره بکنم که سهمی در این لحظه دارن. خوشبختانه خانواده­ای داشتم که از من حمایت کردن. با اینکه این مسیر آینده­ی واضحی نداشت، باز هم به تصمیم من احترام گذاشتند. من به یاد دارم که تصمیم داشتم کنکور تجربی بدم و مسیرم رو به شکل متفاوتی از امروز، دنبال کنم. استاد علی سیدانی من رو توی خیابون دیدند و با صحبت­هاشون باعث شدند اون جرقه­ی لازم در من بوجود بیاد. حداقل چیزی که اینجا صدق می­کنه این مسئله­ست که در من در صورت عدم آشنایی با معلم­هایی که الان دارم، شاید چندین سال دیگه به نقطه می­رسیدم. یعنی طول می­کشید تا خودم به این برسم که چی میخوام یا شاید اصلا نمی­فهمیدم. اما خب از این نظر شانس زیادی آوردم.»

مصطفی بیان

گفت و گو با مرتضی امینی پور ، منتخب اول ، پنجمین جایزه ملی داستان سیمرغ

برای نوشتن داستان باید آدم ها را تماشا کنی همه به فکر سیر کردن جسم و روح خودند!

گفت و گو با مرتضی امینی پور ، منتخب اول ، پنجمین جایزه ملی داستان سیمرغ

چاپ شده در هفته نامه «خیام نامه» ، شماره ۴۸۲ ، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹

مرتضی امینی پور ، داستان نویس و نمایش نامه نویس ، متولد سال ۱۳۶۶ ، تحصیل کرده رشته مدیریت بازرگانی و ساکن امیدیه خوزستان است. او از ابتدای دهه ی هشتاد مشغول به نمایشنامه نویسی و کارگردانی تئاتر است و ۲۱ نمایش را کارگردانی و به روی صحنه برده است. در سال ۸۴ گروه تئاتر کامیاب را تاسیس کرد که همچنان بعد از گذشت پانزده سال به صورت حرفه ای فعالیت دارد و در جشنواره های معتبر کشور رتبه ها و جوایز زیادی را کسب کرده است.

رتبه ی اول نمایش نامه نویسی را در «ششمین و هشتمین جشنواره تئاتر خیابانی» در سال های ۹۳ و ۹۵ ، «بیست و سومین جشنواره تئاتر لاله های سرخ» را در سال ۹۶ و «یازدهمین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان» را در سال ۹۷ از آن خود کرد. مرتضی امینی معتقد است: «آرامش و پالایش روح را در صحنه های شگفت انگیز تئاتر یافته است.»

او داستان نویسی را به طور مستمر و جدی در سال های گذشته آغاز کرده است و داستان هایش در دو جایزه ادبی «صادق هدایت» و جایزه ادبی «بیژن نجدی» در سال های ۹۷ و ۹۸ برگزیده شده اند. امسال ، داستان «ناگهان» ، منتخب اول در «پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در نیشابور معرفی شد.

«پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» با حضور داوران مرحله پایانی ، شیوا مقانلو ، منصور علیمرادی و جواد پویان در دوران کرونایی ، شامگاه جمعه ۱۹ دی ماه ۱۳۹۹ با آیین پایانی مجازی به کار خود خاتمه داد.

آنچه می خوانید گفت و گو با «مرتضی امینی پور» درباره جایزه ادبی سیمرغ و جهان داستانی اوست.

فکر نویسنده شدن نخستین ‌بار کی به ذهن ‌تان خطور کرد؟

«هر انسانی برای رها شدن از دردها، رنج ها و دل سپردن به آرامش پناهی نیاز دارد که باید آن را کشف کند. و من این پناه را از نوجوانی در جادوی روح قلم و تن جاودانه کاغذ یافتم. درست زمانی که با لذت انشا می نوشتم و قصه های ایرانی را می خواندم عطش نوشتن در من شکل گرفت و دل سپردم به واژه هایی که با تولدشان روح را آماده می کردند.»

ريشه يک ايده چگونه از داستان هایت درمی ‌آيد؟

«به عقیده من هر نویسنده باید بیش از دو چشم داشته باشد تا بتواند پنهان ترین اتفاقات و لایه های زیرین جامعه خودش را بهتر ببیند. جامعه ای که پر است از انسان هایی که شبانه روز غرق در دغدغه ها و رنج هایی هستند که چون صندوقچه ای پر از ایده برای نوشتن اند. آدم ها و اتفاقات زندگی شان سر زنده ترین ریشه ها را در ایده داستان های من دارند. آدم هایی که باید نوشته شوند و دردشان را فریاد زد تا بلکه بتوانیم جهان بهتری برای نسل های بعد خودمان به یادگار بگذاریم و گره هایی باز کنیم تا زنده بودن، کیفیت بهتری به خودش بگیرد. و چه ابزاری بهتر از داستان و چه جادویی قوی تر از ادبیات که آینه زندگی است.»

آیا پروژه انتشار کتابی در دست دارید؟

«بله. علاوه بر مجموعه داستانی که در دست تهیه هست، یک کتاب در مرحله ویراستاری و صفحه آرایی دارم که حاصل ۱۰ سال تحقیق و پژوهش درباره اساطیر ایرانی، گاهشماری و جشن های ایران باستان است. کتابی که بسیار به نسبت نمونه های مشابه کامل تر است و می تواند دایره المعارفی درباره اساطیر ایرانی باشد. و امید است که در سال جدید به چاپ برسد و در اختیار همگان قرار گیرد.»

به عنوان یک داستان نویس، مشکل کتابخوانی در جامعه ما چگونه حل می شود؟

«پاسخ به این سوال چیزی نیست که تنها من به عنوان یک داستان نویس بتوانم بگویم و راهکاری پیدا شود. این مشکل ریشه ای باید بسیار عمیق بررسی و راهکار برایش ساخته شود. ما مردمان این سرزمین که هویت و اصالتمان در دل قصه ها و افسانه هایی ست که از دیر باز عاشقانه به شنیدن و خواندنشان دل می سپردیم، حالا شده ایم کسانی که چهار خط قصه خسته مان می کند. و با چیزی که من در ریشه های بی آب این اتفاق می بینم، به گمانم هر سال از کتاب ها دورتر می شویم، بدون آنکه کسی جز خودمان بتواند نجاتمان دهد.»

درباره داستانِ «ناگهان» حرف بزنید. داستانی که شما را برگزیده ی اول ، پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ نیشابور معرفی کرد.

«ناگهان ، داستانی ست که از دل جامعه بیرون آمده است. جامعه ای با آدم هایی پر از درد و رنج که تن به کارهایی می دهند تا عقده ها و حسرت هایش را بدون توجه به انسانیت و اخلاق تسکین دهند. خواه مرگ باشد، خواه خیانت، خواه سیاه کردن روح و ویرانی وجدان خفته خود. دیگر هیچ چیز برای این آدم ها مهم نیست جز سیری جسم و روحشان. برای نوشتن داستان آدم ها چه ایده بهتر از اینکه تماشایشان کنیم؟»

به نیشابور سفر کرده اید؟

«برای من همیشه یکی از بهترین تجربیات زندگی دل سپردن به سفر و دیدن شهرهای مختلف با فرهنگ و آداب متفاوت بوده است. و در تجربه های سفرم دو بار به شهر نیشابور سفر کردم و از بذر شعری که خیام و عطار در آن کاشته اند لذت برده ام. شهری زیبا و با تمدن که در آن تماشای بقایای شهر تاریخی شادیاخ بسیار شگفت انگیز بود.»

آيا برگزاری جوایز مختلف ادبی مثل جایزه مستقل و خصوصی «داستان کوتاه سیمرغ» به رشد و ارتقای ادبيات داستانی ايران کمک می ‌کند؟

«به هیچ وجه نباید در این مورد شک کرد. چرا که استقلال ادبیات یکی از نجات بخش ترین راه ها برای رهایی از این کرختی و نخوت است. در سالیان اخیر بسیاری از نویسندگان بزرگ و حتی نویسندگان جوان بخاطر بی توجهی ها و بی مهری های نهادهای دولتی بانی ادبیات، اعتمادشان را از دست داده اند و همگی یا گوشه گیر شده اند یا در جستجوی این استقلال هستند. و برگزاری چنین جوایزی می تواند بستری باشد برای شناخت نویسندگان جوان در جای جای این سرزمین و قرار دادن آنها کنار نویسندگان بزرگی که می توان بسیار از تجربه و دانش شان آموخت. چرا که ادبیات دنیایی دارد که ما هر چقدر به سمت مقصد برویم باز یک قدم برای رسیدن می ماند و همواره باید بیاموزیم.»

و سخن آخر:

«برای من برگزیده شدن در جایزه ادبی سیمرغ نیشابور که نشان می دهد با برگزاری پنج دوره سر پا ماندن ، راه درستی را پیش گرفته تجربه بسیار لذت بخش و افتخار آمیزی است که امیدوارم برای همه نویسندگان جوان اتفاق بیفتد.»

مصطفی بیان 

معرفی برگزیدگان پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

عنوان خبر: معرفی برگزیدگان پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

جمعه ۱۹ دی ماه «پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» برگزیدگان خود را شناخت. «جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در سال‌‌ های اخیر به ابتکار «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و با مدیریت مصطفی بیان و با مشارکت بخش خصوصی پایه‌گذاری شد و هدف از برگزاری این جایزه ادبی، کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی است.

«پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در دو بخش «ملی» و «منطقه‌ای» و با حضور داوران مطرح کشوری برگزار شد. در این دوره ۴۵۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور داستان ارسال کردند. که بیشترین داستان ها از استان های تهران، خراسان رضوی، مازندران، خوزستان و کرمانشاه ارسال شده است. همچنین از کشورهای کانادا، اسکاتلند، سوئد، آلمان، ترکیه، مالزی و هند داستان هایی به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است.

برگزیدگان بخش ملی به ترتیب مرتضی امینی پور از امیدیه خوزستان برای داستان «ناگهان» ، راضیه مهدی زاده از تهران برای داستان «کلینیک» و شقایق بشیرزاده از آلمان برای داستان «بهرام که گور می گرفتی همه عمر» بوده اند.

نفرات اول تا سوم علاوه بر تندیس سیمرغ و لوح تقدیر، نفر اول، سه میلیون تومان، نفر دوم، دو میلیون تومان و نفر سوم، یک میلیون تومان جایزه نقدی دریافت می کنند.

همچنین مریم عزیزخانی از تهران برای داستان «بعد، تو» ، شیما محمدزاده مقدم از اسفراین برای داستان «مادرم نخل است» و معصومه قدردان از اسفراین برای داستان «سینه سیاه» شایسته تقدیر معرفی شدند و به این افراد لوح تقدیر و هدیه غیر نقدی اهدا می شود.

حامد اناری، مصطفی بیان و جواد دهنوخلجی
حامد اناری، مصطفی بیان و جواد دهنوخلجی

بخش منطقه ای ویژه نویسندگان ساکن نیشابور و متولد نیشابور در داخل و خارج از کشور بود که برگزیدگان این بخش به شرح زیر است:

رتبه اول: تندیس سیمرغ و جایزه نقدی یک میلیون تومانی برای داستان «عروس عاشورا» نوشته ی حامد اناری

رتبه دوم: لوح تقدیر و جایزه نقدی هشتصد هزار تومانی برای داستان «مرد چهارم» نوشته ی محمد اسعدی

رتبه سوم: لوح تقدیر و جایزه نقدی پانصد هزار تومانی برای داستان «دیدن پسر صد در صد نامطلوب در عصر دلگیر ماه آبان» نوشته ی سولماز اسعدی

شایسته تقدیر: لوح تقدیر و هدیه غیر نقدی برای داستان «روح دایناسورها» نوشته ی جواد دهنوخلجی

در بخشی از بیانیه هیات داوران آمده است:

«بی شک آنچه جایزه داستان کوتاه سیمرغ را از بقیه جوایز ادبی متمایز می سازد شهر برگزاری  آن است. شهری که علاوه بر تکیه بر یک هویت تاریخی، موطن و زادگاه دو تن از مشاهیر ادبی ایران و جهان حکیم عمرخیام و شیخ فریدالدین عطار است. از این منظر جایزه داستان کوتاه و سایر فعالیت های ادبی «انجمن داستان سیمرغ» در شهر نیشابور می تواند نشانه ای باشد از ظرفیت این شهر به عنوان یکی از مراکز ادبیات داستانی مستقل از محافل ادبی پایتخت.

هیات داوران ضمن استقبال از برگزاری پنجمین دوره این جایزه و امید به استمرار و  تعمیق محتوایی و حرفه ای تر شدن این جایزه، گردش کار بررسی و داوری داستان های راه یافته به مرحله نهایی را پیش روی علاقه مندان ادبیات داستانی باز می نماید.

در ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که داستان های راه یافته به مرحله نهایی عموما بدون ویراستاری مقدماتی و در برخی از داستان ها بدون نمونه خوانی و علامت گذاری ارسال گردیده اند. چنانچه داستان ها قبل از ارسال به جایزه حتی الامکان توسط  چند خواننده درگیر با ادبیات داستانی خوانده و پس از توجه به نظرات آنان بازنگری و ارسال می گردید می توانست در ارتقای  کیفیت داستان ها و بخشا در نتیجه داوری تاثیر گذار باشد. توجه کتاب اولی ها و نویسندگان در آغاز راه را به این نکته مهم جلب می نماییم که علاوه بر بازنویسی های متعدد توسط نویسنده، ویراستار و نمونه خوان که در آثار چاپ شده اعمال می شوند را نیز خود باید به انجام برسانند.»

در ادامه این بیانیه آمده:

«بر این باوریم تا زمانی که ویژگی های قومی، جغرافیایی، فرهنگ و سنت و مهم تر از همه قصه هایی که سینه به سینه در آن جغرافیا در تجربه تاریخی خود تا به امروز رسیده اند مورد توجه نویسندگان بومی قرار نگیرند نباید انتظار داشته باشیم که کلیت ادبیات داستانی ما سهمی در خور در ادبیات داستانی جهان داشته باشد.»

شیوا مقانلو، منصور علیمرادی و جواد پویان (هیات داوران) و مجید نصرآبادی، هادی خورشاهیان و لیلا صبوحی (هیات انتخاب) داوران پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ هستند.

ایستاده: مصطفی بیان (مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ) و خانم امین الرعایا (همسر محسن درجزی) نشسته: استاد محسن درجزی
ایستاده: مصطفی بیان (مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ) و خانم امین الرعایا (همسر محسن درجزی)
نشسته: استاد محسن درجزی

همچنین در این مراسم از «محسن درجزی» داستان نویس و نمایشنامه نویس تقدیر به عمل آمد.

محسن درجزی متولد سال ۱۳۳۰ در نیشابور است. از او پنج رمان با عنوان های : «سال ها درنگ»، «آشوب»، «غلام غلمان»، «سیب به سر» و «اسمی که هرگز پیدا نشد» منتشر شده است.

سال آینده ، ده داستان منتخب «پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در یک مجموعه کتاب توسط نشر داستان به چاپ خواهد رسید.