بایگانی برچسب‌ها : استیو تولتز

درباره ی رمان «جز از کل» نوشته استیو تولتز

سرانجام این کتاب ۶۵۰ صفحه ای را به پایان رساندم. بسیار خوشحالم. سعی می کنم از رمان های طولانی فاصله بگیرم. خیلی دوست ندارم گیر بیافتم.

این نوع رمان را نمی توان سریع خواند. یک روز عمیق می شوی روز بعد یا یک تصویر خنده دار همراه هستی. سعی می کنم زیاد تحت تاثیر تبلیغات رسانه ای و شبکه های مجازی قرار نگیرم. این روزها کتاب های غیر خوب تبلیغات زیادی دارد و وقتی خواننده صد هزار تومان از پولِ بی زبانش را برای خرید کتاب خرج می کند می بیند اشتباه کرده است و فریب بنگاه های تبلیغاتی و رسانه ای را خورده است مایوس می شود! این به این معنی نیست که مایوس شدم. نه! اتفاقا از خواندنِ این کتاب لذت بردم. اما خواندنِ آن را به همه دوستان توصیه نمی کنم. چون رمانِ همه خوان نیست.

داستان درباره ی سه مرد است. یک پدر به نام مارتین دین، یک عموی ناتنی به نام تری دین و پسر مارتین به نام جسپر دین. سه شخصیت کاملا متفاوت. اما داستان حول محور مارتین و جسپر می چرخد. ما عمدتا نقطه نظرات مارتین و جسپر را می شنویم. پدری باهوش، اهل مطالعه که سعی دارد باورهایش را به پسرش منتقل کند. برعکس جسپر مثل پدر نیست. سعی می کند از پدر فاصله بگیرد (رابطه ی تیره پدر و پسر)

در نیمه ی اول داستان احساس کردم که با سرپیچی های فلسفی مارتین دین همراه هستم. اما دقیقا اشتباه می کردم. مردی بود مستعد، نابغه بیش از حد.

یکی از ایرادهای این کتاب ، داشتنِ شخصیت خیلی کم نسبت به حجم کتاب است! جای تعجب دارد که تعداد شخصیت های اصلی رمان پُر حجم ما به اندازه انگشتانِ یک دستمان است! رمان به شکل اعتراف مارتین دین بر ناکامی ها و آرزوهایش به پسرش، جسپر شکل می گیرد. جسپر با یادآوری وقایعی که منجر به مرگ پدرش شده است، نقشه های ظالمانه و اکتشافات تکان دهنده را بازگو می کند.

ما در داستان شاهد یک پارادوکس هستیم. بحران هویت جسپر دین. ما برای اولین بار با جسپر در یک زندان استرالیا روبرو می شویم. او می خواهد توضیح دهد که چگونه یا به طور دقیق تر چرا به آنجا رسید. داستان از کودکی مارتین دین شروع می شود…..

جسپر به دنبال آرزوهایش می رود. چگونه مردی باید باشد؟ عقایدش؟ سرنوشت؟ پدرش؟ برخلاف اینکه خیلی از دوستان می گویند این کتاب «فلسفی» است من این اعتقاد را ندارم. خطوط اصلی و نشانه های اندیشه فلسفی را در این داستان نمی بینم. من شاهد یک رمان هستم با چندین قصه ی کوچک . خرده روایت. که در نهایت قصه ی اصلی را شکل می دهد.

متاسفانه این کتاب را نمی توانم به همه توصیه کنم. احساس گناه می کنم اگر خیلی برای این کتاب تبلیغ کنم. نویسنده ایده های هوشمندانه زیادی دارید برخی از قسمت های کتاب بامزه بوده اند و تعداد انگشت شماری از قسمت ها لذت بخش بوده اند. اما داستان برخلاف بسیاری از داستان های که از یک الگو پیروی می کنند ثبات ندارد. خرده روایت ها در پایان شکل نهایی را نمی گیرد. فقط توصیف و زیاده گویی فراوان و خسته کننده. آخرش نمی فهمیم مارتین متفکر است یا سعی می کند خودش را متفکر نشان دهد.

با وجود همه ی این نقایص، احساس می کنم که مجبورم نمره ی خوب به این رمان بدهم زیرا از بسیاری جهات مانند شخصیت پردازی، قصه پردازی و …. برجسته است.

مصطفی بیان

جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۸