بایگانی دسته بندی ها: جایزه داستان سیمرغ

گفت و گو با مرتضی امینی پور ، منتخب اول ، پنجمین جایزه ملی داستان سیمرغ

برای نوشتن داستان باید آدم ها را تماشا کنی همه به فکر سیر کردن جسم و روح خودند!

گفت و گو با مرتضی امینی پور ، منتخب اول ، پنجمین جایزه ملی داستان سیمرغ

چاپ شده در هفته نامه «خیام نامه» ، شماره ۴۸۲ ، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹

مرتضی امینی پور ، داستان نویس و نمایش نامه نویس ، متولد سال ۱۳۶۶ ، تحصیل کرده رشته مدیریت بازرگانی و ساکن امیدیه خوزستان است. او از ابتدای دهه ی هشتاد مشغول به نمایشنامه نویسی و کارگردانی تئاتر است و ۲۱ نمایش را کارگردانی و به روی صحنه برده است. در سال ۸۴ گروه تئاتر کامیاب را تاسیس کرد که همچنان بعد از گذشت پانزده سال به صورت حرفه ای فعالیت دارد و در جشنواره های معتبر کشور رتبه ها و جوایز زیادی را کسب کرده است.

رتبه ی اول نمایش نامه نویسی را در «ششمین و هشتمین جشنواره تئاتر خیابانی» در سال های ۹۳ و ۹۵ ، «بیست و سومین جشنواره تئاتر لاله های سرخ» را در سال ۹۶ و «یازدهمین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان» را در سال ۹۷ از آن خود کرد. مرتضی امینی معتقد است: «آرامش و پالایش روح را در صحنه های شگفت انگیز تئاتر یافته است.»

او داستان نویسی را به طور مستمر و جدی در سال های گذشته آغاز کرده است و داستان هایش در دو جایزه ادبی «صادق هدایت» و جایزه ادبی «بیژن نجدی» در سال های ۹۷ و ۹۸ برگزیده شده اند. امسال ، داستان «ناگهان» ، منتخب اول در «پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در نیشابور معرفی شد.

«پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» با حضور داوران مرحله پایانی ، شیوا مقانلو ، منصور علیمرادی و جواد پویان در دوران کرونایی ، شامگاه جمعه ۱۹ دی ماه ۱۳۹۹ با آیین پایانی مجازی به کار خود خاتمه داد.

آنچه می خوانید گفت و گو با «مرتضی امینی پور» درباره جایزه ادبی سیمرغ و جهان داستانی اوست.

فکر نویسنده شدن نخستین ‌بار کی به ذهن ‌تان خطور کرد؟

«هر انسانی برای رها شدن از دردها، رنج ها و دل سپردن به آرامش پناهی نیاز دارد که باید آن را کشف کند. و من این پناه را از نوجوانی در جادوی روح قلم و تن جاودانه کاغذ یافتم. درست زمانی که با لذت انشا می نوشتم و قصه های ایرانی را می خواندم عطش نوشتن در من شکل گرفت و دل سپردم به واژه هایی که با تولدشان روح را آماده می کردند.»

ريشه يک ايده چگونه از داستان هایت درمی ‌آيد؟

«به عقیده من هر نویسنده باید بیش از دو چشم داشته باشد تا بتواند پنهان ترین اتفاقات و لایه های زیرین جامعه خودش را بهتر ببیند. جامعه ای که پر است از انسان هایی که شبانه روز غرق در دغدغه ها و رنج هایی هستند که چون صندوقچه ای پر از ایده برای نوشتن اند. آدم ها و اتفاقات زندگی شان سر زنده ترین ریشه ها را در ایده داستان های من دارند. آدم هایی که باید نوشته شوند و دردشان را فریاد زد تا بلکه بتوانیم جهان بهتری برای نسل های بعد خودمان به یادگار بگذاریم و گره هایی باز کنیم تا زنده بودن، کیفیت بهتری به خودش بگیرد. و چه ابزاری بهتر از داستان و چه جادویی قوی تر از ادبیات که آینه زندگی است.»

آیا پروژه انتشار کتابی در دست دارید؟

«بله. علاوه بر مجموعه داستانی که در دست تهیه هست، یک کتاب در مرحله ویراستاری و صفحه آرایی دارم که حاصل ۱۰ سال تحقیق و پژوهش درباره اساطیر ایرانی، گاهشماری و جشن های ایران باستان است. کتابی که بسیار به نسبت نمونه های مشابه کامل تر است و می تواند دایره المعارفی درباره اساطیر ایرانی باشد. و امید است که در سال جدید به چاپ برسد و در اختیار همگان قرار گیرد.»

به عنوان یک داستان نویس، مشکل کتابخوانی در جامعه ما چگونه حل می شود؟

«پاسخ به این سوال چیزی نیست که تنها من به عنوان یک داستان نویس بتوانم بگویم و راهکاری پیدا شود. این مشکل ریشه ای باید بسیار عمیق بررسی و راهکار برایش ساخته شود. ما مردمان این سرزمین که هویت و اصالتمان در دل قصه ها و افسانه هایی ست که از دیر باز عاشقانه به شنیدن و خواندنشان دل می سپردیم، حالا شده ایم کسانی که چهار خط قصه خسته مان می کند. و با چیزی که من در ریشه های بی آب این اتفاق می بینم، به گمانم هر سال از کتاب ها دورتر می شویم، بدون آنکه کسی جز خودمان بتواند نجاتمان دهد.»

درباره داستانِ «ناگهان» حرف بزنید. داستانی که شما را برگزیده ی اول ، پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ نیشابور معرفی کرد.

«ناگهان ، داستانی ست که از دل جامعه بیرون آمده است. جامعه ای با آدم هایی پر از درد و رنج که تن به کارهایی می دهند تا عقده ها و حسرت هایش را بدون توجه به انسانیت و اخلاق تسکین دهند. خواه مرگ باشد، خواه خیانت، خواه سیاه کردن روح و ویرانی وجدان خفته خود. دیگر هیچ چیز برای این آدم ها مهم نیست جز سیری جسم و روحشان. برای نوشتن داستان آدم ها چه ایده بهتر از اینکه تماشایشان کنیم؟»

به نیشابور سفر کرده اید؟

«برای من همیشه یکی از بهترین تجربیات زندگی دل سپردن به سفر و دیدن شهرهای مختلف با فرهنگ و آداب متفاوت بوده است. و در تجربه های سفرم دو بار به شهر نیشابور سفر کردم و از بذر شعری که خیام و عطار در آن کاشته اند لذت برده ام. شهری زیبا و با تمدن که در آن تماشای بقایای شهر تاریخی شادیاخ بسیار شگفت انگیز بود.»

آيا برگزاری جوایز مختلف ادبی مثل جایزه مستقل و خصوصی «داستان کوتاه سیمرغ» به رشد و ارتقای ادبيات داستانی ايران کمک می ‌کند؟

«به هیچ وجه نباید در این مورد شک کرد. چرا که استقلال ادبیات یکی از نجات بخش ترین راه ها برای رهایی از این کرختی و نخوت است. در سالیان اخیر بسیاری از نویسندگان بزرگ و حتی نویسندگان جوان بخاطر بی توجهی ها و بی مهری های نهادهای دولتی بانی ادبیات، اعتمادشان را از دست داده اند و همگی یا گوشه گیر شده اند یا در جستجوی این استقلال هستند. و برگزاری چنین جوایزی می تواند بستری باشد برای شناخت نویسندگان جوان در جای جای این سرزمین و قرار دادن آنها کنار نویسندگان بزرگی که می توان بسیار از تجربه و دانش شان آموخت. چرا که ادبیات دنیایی دارد که ما هر چقدر به سمت مقصد برویم باز یک قدم برای رسیدن می ماند و همواره باید بیاموزیم.»

و سخن آخر:

«برای من برگزیده شدن در جایزه ادبی سیمرغ نیشابور که نشان می دهد با برگزاری پنج دوره سر پا ماندن ، راه درستی را پیش گرفته تجربه بسیار لذت بخش و افتخار آمیزی است که امیدوارم برای همه نویسندگان جوان اتفاق بیفتد.»

مصطفی بیان 

معرفی برگزیدگان پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

عنوان خبر: معرفی برگزیدگان پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

جمعه ۱۹ دی ماه «پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» برگزیدگان خود را شناخت. «جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در سال‌‌ های اخیر به ابتکار «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و با مدیریت مصطفی بیان و با مشارکت بخش خصوصی پایه‌گذاری شد و هدف از برگزاری این جایزه ادبی، کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی است.

«پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در دو بخش «ملی» و «منطقه‌ای» و با حضور داوران مطرح کشوری برگزار شد. در این دوره ۴۵۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور داستان ارسال کردند. که بیشترین داستان ها از استان های تهران، خراسان رضوی، مازندران، خوزستان و کرمانشاه ارسال شده است. همچنین از کشورهای کانادا، اسکاتلند، سوئد، آلمان، ترکیه، مالزی و هند داستان هایی به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است.

برگزیدگان بخش ملی به ترتیب مرتضی امینی پور از امیدیه خوزستان برای داستان «ناگهان» ، راضیه مهدی زاده از تهران برای داستان «کلینیک» و شقایق بشیرزاده از آلمان برای داستان «بهرام که گور می گرفتی همه عمر» بوده اند.

نفرات اول تا سوم علاوه بر تندیس سیمرغ و لوح تقدیر، نفر اول، سه میلیون تومان، نفر دوم، دو میلیون تومان و نفر سوم، یک میلیون تومان جایزه نقدی دریافت می کنند.

همچنین مریم عزیزخانی از تهران برای داستان «بعد، تو» ، شیما محمدزاده مقدم از اسفراین برای داستان «مادرم نخل است» و معصومه قدردان از اسفراین برای داستان «سینه سیاه» شایسته تقدیر معرفی شدند و به این افراد لوح تقدیر و هدیه غیر نقدی اهدا می شود.

حامد اناری، مصطفی بیان و جواد دهنوخلجی
حامد اناری، مصطفی بیان و جواد دهنوخلجی

بخش منطقه ای ویژه نویسندگان ساکن نیشابور و متولد نیشابور در داخل و خارج از کشور بود که برگزیدگان این بخش به شرح زیر است:

رتبه اول: تندیس سیمرغ و جایزه نقدی یک میلیون تومانی برای داستان «عروس عاشورا» نوشته ی حامد اناری

رتبه دوم: لوح تقدیر و جایزه نقدی هشتصد هزار تومانی برای داستان «مرد چهارم» نوشته ی محمد اسعدی

رتبه سوم: لوح تقدیر و جایزه نقدی پانصد هزار تومانی برای داستان «دیدن پسر صد در صد نامطلوب در عصر دلگیر ماه آبان» نوشته ی سولماز اسعدی

شایسته تقدیر: لوح تقدیر و هدیه غیر نقدی برای داستان «روح دایناسورها» نوشته ی جواد دهنوخلجی

در بخشی از بیانیه هیات داوران آمده است:

«بی شک آنچه جایزه داستان کوتاه سیمرغ را از بقیه جوایز ادبی متمایز می سازد شهر برگزاری  آن است. شهری که علاوه بر تکیه بر یک هویت تاریخی، موطن و زادگاه دو تن از مشاهیر ادبی ایران و جهان حکیم عمرخیام و شیخ فریدالدین عطار است. از این منظر جایزه داستان کوتاه و سایر فعالیت های ادبی «انجمن داستان سیمرغ» در شهر نیشابور می تواند نشانه ای باشد از ظرفیت این شهر به عنوان یکی از مراکز ادبیات داستانی مستقل از محافل ادبی پایتخت.

هیات داوران ضمن استقبال از برگزاری پنجمین دوره این جایزه و امید به استمرار و  تعمیق محتوایی و حرفه ای تر شدن این جایزه، گردش کار بررسی و داوری داستان های راه یافته به مرحله نهایی را پیش روی علاقه مندان ادبیات داستانی باز می نماید.

در ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که داستان های راه یافته به مرحله نهایی عموما بدون ویراستاری مقدماتی و در برخی از داستان ها بدون نمونه خوانی و علامت گذاری ارسال گردیده اند. چنانچه داستان ها قبل از ارسال به جایزه حتی الامکان توسط  چند خواننده درگیر با ادبیات داستانی خوانده و پس از توجه به نظرات آنان بازنگری و ارسال می گردید می توانست در ارتقای  کیفیت داستان ها و بخشا در نتیجه داوری تاثیر گذار باشد. توجه کتاب اولی ها و نویسندگان در آغاز راه را به این نکته مهم جلب می نماییم که علاوه بر بازنویسی های متعدد توسط نویسنده، ویراستار و نمونه خوان که در آثار چاپ شده اعمال می شوند را نیز خود باید به انجام برسانند.»

در ادامه این بیانیه آمده:

«بر این باوریم تا زمانی که ویژگی های قومی، جغرافیایی، فرهنگ و سنت و مهم تر از همه قصه هایی که سینه به سینه در آن جغرافیا در تجربه تاریخی خود تا به امروز رسیده اند مورد توجه نویسندگان بومی قرار نگیرند نباید انتظار داشته باشیم که کلیت ادبیات داستانی ما سهمی در خور در ادبیات داستانی جهان داشته باشد.»

شیوا مقانلو، منصور علیمرادی و جواد پویان (هیات داوران) و مجید نصرآبادی، هادی خورشاهیان و لیلا صبوحی (هیات انتخاب) داوران پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ هستند.

ایستاده: مصطفی بیان (مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ) و خانم امین الرعایا (همسر محسن درجزی) نشسته: استاد محسن درجزی
ایستاده: مصطفی بیان (مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ) و خانم امین الرعایا (همسر محسن درجزی)
نشسته: استاد محسن درجزی

همچنین در این مراسم از «محسن درجزی» داستان نویس و نمایشنامه نویس تقدیر به عمل آمد.

محسن درجزی متولد سال ۱۳۳۰ در نیشابور است. از او پنج رمان با عنوان های : «سال ها درنگ»، «آشوب»، «غلام غلمان»، «سیب به سر» و «اسمی که هرگز پیدا نشد» منتشر شده است.

سال آینده ، ده داستان منتخب «پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در یک مجموعه کتاب توسط نشر داستان به چاپ خواهد رسید.

نکوداشت مقام ادبی استاد محسن درجزی در آیین پایانی پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

ایستاده: مصطفی بیان (مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ) و خانم امین الرعایا (همسر محسن درجزی) نشسته: استاد محسن درجزی
ایستاده: مصطفی بیان (مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ) و خانم امین الرعایا (همسر محسن درجزی)
نشسته: استاد محسن درجزی

محسن درجزی ، داستان نویس و نمایشنامه نویس ، متولد سال ۱۳۳۰ در نیشابور است. از او پنج رمان با عنوان های : «سال های درنگ» ، «آشوب» ، «غلام غلمان» ، «سیب به سر» ، «اسمی که هرگز پیدا نشد» منتشر شده است.

گفتنی است آیین پایانی پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ ، جمعه ۱۹ دی ماه ساعت ۱۸ به صورت مجازی از کانال تلگرام و اینستاگرام انجمن داستان سیمرغ نیشابور به آدرس @simurgh_dastan و کانال خبری خیام نامه پخش خواهد شد.

داوران پنجمین جایزه ملی «داستان کوتاه سیمرغ» معرفی شدند.

«جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در سال‌‌ های اخیر به ابتکار مصطفی بیان ، موسس «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و با مشارکت بخش خصوصی پایه‌گذاری شد و هدف از برگزاری این جایزه ادبی، کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی است.

«جایزه داستان کوتاه سیمرغ» ، تنها جایزه مستقل و خصوصی در شرق کشور است.

در این دوره ۴۵۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور داستان ارسال کردند. که بیشترین داستان ها از استان های تهران، خراسان رضوی، مازندران، خوزستان و کرمانشاه ارسال شده است. همچنین از هفت کشور جهان : کانادا، اسکاتلند، سوئد، آلمان، ترکیه، مالزی و هند داستان هایی به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است. این اولین بار است که در نیشابور شاهد چنین رویداد ادبی در گستره جهانی هستیم و می توان گفت اولین جایزه مستقل و خصوصی در شرق کشور است که در گستره جهانی برگزار می شود.

داوران :

در این دوره، سه داور در بخش هیات انتخاب و سه داور در بخش هیات داوری حضور دارند. در بخش هیات انتخاب، سه نویسنده و صاحب نظر در زمینه ادبیات داستانی و نقد ادبی از نیشابور و استان خراسان رضوی حضور دارند و در بخش هیات داوری از سه نویسنده مطرح کشوری دعوت شده است.

هیات انتخاب : مجید نصرآبادی ، هادی خورشاهیان و لیلا صبوحی

هیات داوری : شیوا مقانلو ، منصور علیمرادی و جواد پویان

شیوا مقانلو : متولد سال ۱۳۵۴ ، داستان نویس، مترجم و مدرس ادبیات داستانی است و داوری چند جایزه ادبی را در کارنامه دارد. سال ۱۳۹۲ برنده دیپلم افتخار جایره ادبی مهرگان برای مجموعه داستان «آن ‌ها کم ازماهی ها نداشتند» شد. برخی از داستان‌ های کوتاه شیوا مقانلو تاکنون به زبان‌ های انگلیسی، لهستانی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه و در مجلات چاپ شده‌اند. او اکنون دبیر بخش داستان نشر نیماژ است.

منصور علیمرادی : نویسنده، پژوهشگر و روزنامه نگار ، متولد سال ۱۳۵۶ در جنوب کرمان است. چهار کتاب پژوهشی در حوزه فرهنگ عامه ی جنوب کرمان و دو مجموعه داستان و پنج رمان در کارنامه ادبی او دیده می شود. رمان «تاریک ماه» و مجموعه داستان «زیبای هلیل» نوشته ی منصور علیمرادی، برگزیده ی جایزه ادبی هفت اقلیم شد. وی در جوایز مختلف کشوری به عنوان داور حضور داشته است.

جواد پویان : متولد سال ۱۳۳۵ در نیشابور است. در فاصله ی سال های ۵۵ تا ۱۳۵۸ در امریکا در رشته مهندسی برق ادامه تحصیل داد. دو رمان «مرد ناتمام» و «فراموشی» را در سال های ۹۴ و ۹۵ توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رساند و چهار رمان دیگرش در انتظار مجوز است. رمان «فراموشی» اش در سال ۹۷ برگزیده جایزه ادبی مهرگان شد. او مدرس داستان نویسی در تهران است و اکنون به عنوان «داور» در هیئت داوری جایزه ادبی مهرگان حضور داد.

مجید نصرآبادی : متولد سال ۱۳۵۳ است. او نویسنده ، منتقد و مدرس داستان نویسی و از پایه گذاران انجمن های ادبی در دهه ی هفتاد در نیشابور است.

هادی خورشاهیان : متولد سال ۱۳۵۲ در گنبد کاووس است. او تاکنون ده ها کتاب در حوزه ی کودک و نوجوان و بزرگسالان در زمینه های مختلف ادبیات منتشر کرده و مدرس داستان و داور چندین جوایز معتبر ادبی مانند جایزه جلال آل احمد بوده است.

لیلا صبوحی : متولد سال ۱۳۵۳ در تبریز است. در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران و دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل کرده. رمان «سیاوش اسم بهتری بود» نوشته ی لیلا صبوحی، سال گذشته نامزد جایزه ادبی واو شد.

مصطفی بیان : پایه گذار و مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ . متولد سال ۱۳۶۳ . نویسنده مجموعه داستان «بزقاب»

فراخوان پنجمین جایزه ملی داستان کوتاه سیمرغ اعلام شد

فراخوان پنجمین جایزه ملی داستان کوتاه سیمرغ اعلام شد.  

«جایزه داستان کوتاه سیمرغ»، تنها جایزه مستقل و خصوصی ادبیات داستانی در شرق کشور است که در سال های اخیر به ابتکار «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و با مشارکت بخش خصوصی برگزار می شود و هدف از برگزاری این جایزه ادبی، کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی است.

«پنجمین جایزه ملی داستان کوتاه سیمرغ» در دو بخش «ملی» و «منطقه ای» و با حضور داوران مطرح کشوری برگزار خواهد شد.

از علاقه مندان و نویسندگان داخل و خارج از کشور دعوت می شود تا داستان خود را طبق مقررات زیر به دبیرخانه این جایزه ادبی ارسال کنند:

۱ – جایزه در حوزه داستان کوتاه با موضوع آزاد برگزار می شود.

۲ – شرکت کنندگان فقط می توانند یک اثر را به منظور داوری ارسال کنند.

۳ – داستان ارسالی نباید از هزار کلمه کمتر و از ده هزار کلمه بیشتر باشد.

۴ –   داستان ارسالی نباید پیش‌تر در کتاب یا نشریه‌ای منتشر شده باشد و یا در جایزه یا جشنواره‌ای برگزیده شده باشد.

۵ – داستان باید با نرم افزار word تایپ شده باشد.

۶ – عنوان داستان، نام و نام خانوادگی، تاریخ تولد، کد ملی، محل سکونت، آدرس ایمیل، شماره همراه در صفحه ای جداگانه به همراه داستان ارسال شود. فایل داستان بدون نام و اطلاعات نویسنده باشد.

۷ – هیچ محدودیت سنی برای شرکت کنندگان در این جایزه وجود ندارد.

۸ – در بخش منطقه ای شرکت کنندگان باید متولد و یا ساکن نیشابور باشند. نویسندگان نیشابوری می توانند برای هر بخش یک داستان ارسال کنند . (داستان های هر بخش را در فایل جداگانه ذکر کنند)

۹ – دبیرخانه جایزه ی ادبی در استفاده از تمام و یا قسمتی از آثار رسیده، مختار است.

۱۰ – داستان های رسیده در دو مرحله داوری می شوند و اسامی داستان های رسیده به مرحله دوم پیش از داوری نهایی در وبلاگ و کانال تلگرامی و اینستاگرام انجمن داستان سیمرغ نیشابور منتشر خواهد شد.

۱۱ – مهلت ارسال داستان تا تاریخ دهم آبان ماه ۱۳۹۹ است. (این تاریخ تمدید نخواهد شد)

۱۲ – زمان و مکان برگزاری آیین پایانی از طریق وبلاگ، کانال تلگرامی و اینستاگرام انجمن اعلام می شود.

۱۳ – علاقه مندان به شرکت در این جایزه باید داستان خود را از طریق پست الکترونیک به نشانی simurgh.dastan@gmail.com ارسال کنند.

 

جوایز :

در بخش ملی:

  • نفر اول : تندیس سیمرغ و سه میلیون تومان
  • نفر دوم : تندیس سیمرغ و دو میلیون تومان
  • نفر سوم : تندیس سیمرغ و یک میلیون تومان

در بخش منطقه ای :

  • نفر اول : تندیس سیمرغ و یک میلیون تومان
  • نفر دوم : لوح تقدیر و هشتصد هزار تومان
  • نفر سوم : لوح تقدیر و پانصد هزار تومان

 

آدرس وبلاگ : www.simurgh-dastan.blogfa.com

اینستاگرام و کانال تلگرام : @Simurgh-Dastan

 

مصطفی بیان

مدیر جایزه ملی داستان کوتاه سیمرغ

 

 

مجموعه داستان «پری خورجنّی» منتشر شد

مجموعه ی پیش رو داستان هایی است سرسار از خیال و اندیشه ی داستان نویسان جوان استان های شرق کشور (شامل استان های خراسان شمالی، رضوی، جنوبی و سیستان و بلوچستان) که در دوره ی چهارم جایزه داستان کوتاه سیمرغ (بهمن ۱۳۹۷) از سوی داوران کشوری انتخاب شدند.

این کتاب شامل ده داستان می شود که سه تای اول آن برگزیدگان رتبه های یک تا سوم هستند و بقیه شایسته تقدیر شناخته شده اند. داستان های «پری خورجنی» نوشته ی مونا بدیعی جوان از مشهد، «کالترا» نوشته ی شیما محمدزاده از اسفراین و «لاله عباسی» نوشته ی مصطفی توفیقی از مشهد به ترتیب رتبه های یک تا سوم این جایزه را از آن خود کرده اند.

این مجموعه داستان با گردآوری مصطفی بیان و ویرایش رضا روزبهانی در ۹۰ صفحه توسط انتشارات داستان، زمستان ۱۳۹۸ منتشر شده است.

همچنین چاپ دوم مجموعه داستان گروهی «در خانه ما کسی یانگ را دوست نداشت» از سوی نشر داستان منتشر شد.

این کتاب مشتمل بر مجموعه داستان‌های منتخب دوره اول و دوم و سوم جایزه داستان کوتاه سیمرغ است که مصطفی بیان آن را گردآوری کرده است. این مجموعه، داستان‌هایی از نویسندگان جوان نیشابوری را شامل می‌شود که از سوی داوران کشوری سه دوره جایزه داستان کوتاه سیمرغ از سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ گردآوری شده‌اند.

در این کتاب هفده داستان از نویسندگان مختلف آمده است. فضای داستان‌های این مجموعه بسیار با هم متفاوت است و این تفاوت شامل زبان و لحن نیز می‌شود که دلیل آن وجود نویسندگانی مختلف با سبک‌های متفاوت است.

چاپ دوم مجموعه داستان «در خانه ما کسی یانگ را دوست نداشت» به قیمت سی و پنج هزار تومان از سوی نشر داستان منتشر شده است.

چاپ دوم مجموعه داستان «در خانه ما کسی یانگ را دوست نداشت» منتشر شد.

چاپ دوم مجموعه داستان گروهی «در خانه ما کسی یانگ را دوست نداشت» از سوی نشر داستان منتشر شد.

این کتاب مشتمل بر مجموعه داستان‌های منتخب دوره اول و دوم و سوم جایزه داستان کوتاه سیمرغ است که مصطفی بیان آن را گردآوری کرده است. این مجموعه، داستان‌هایی از نویسندگان جوان نیشابوری را شامل می‌شود که از سوی داوران کشوری سه دوره جایزه داستان کوتاه سیمرغ از سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ گردآوری شده‌اند.

در این کتاب هفده داستان از نویسندگان مختلف آمده است. فضای داستان‌های این مجموعه بسیار با هم متفاوت است و این تفاوت شامل زبان و لحن نیز می‌شود که دلیل آن وجود نویسندگانی مختلف با سبک‌های متفاوت است.

چاپ دوم مجموعه داستان «در خانه ما کسی یانگ را دوست نداشت» به قیمت سی و پنج هزار تومان از سوی نشر داستان منتشر شده است.

 

گفت و گو با نویسنده برگزیده چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

آفتاب صبح نیشابور / دوشنبه 29 بهمن 97
آفتاب صبح نیشابور / دوشنبه ۲۹ بهمن ۹۷

نوشتن برای زنان جولانگاه آزادی ست

گفت و گو با نویسنده برگزیده چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

آیین اختتامیه «چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ»، شامگاه پنج شنبه چهارم بهمن ماه ۹۷ با حضور داستان نویسان، اصحاب قلم و اندیشه، فرماندار و رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالن شماره دو پردیس سینمایی شهر فیروزه برگزار شد.

«چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در سطح استان های شرق کشور و با مشارکت ۱۷۵ داستان نویس و داوری محمدجواد جزینی، نشاط داودی و مژگان مظفری برگزار شد. در این دوره، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و جایزه نقدی دو میلیون تومانی به داستان «پری خورجنّی» اثر مونا بدیعی جوان از مشهد تعلق گرفت و رتبه اول را کسب کرد.

مونا بدیعی جوان می گوید: «متولد شبی برفی در میانه ی نخستین ماه زمستان سال ۱۳۶۰ هستم. در مشهد متولد شدم به عنوان آخرین فرزند مادری که پُر بود از شعر و قصه و مثل و متل. مادرم شهرزاد دم به دم زندگی من بود و اونقدر برام قصه گفت که بالاخره من قصه نویس شدم. عشق به داستان های خارجی منو به خوندن مترجمی زبان فرانسه کشوند و عشق به ادبیات فارسی منو بر اون داشت که دوباره برم دانشگاه و ارشد ادبیات فارسی بخونم.»

«مونا بدیعی جوان»، دو مجموعه داستان به نام های «وقتی پری ها عاشق می­شوند» و «تمام سهم من از بابا» منتشر کرده است. همچنین در دو دوره جشنواره ملی «داستان ایرانی» رتبه سوم را از آن خود کرده است. از او در مورد آینده ادبیات داستانی ایران می پرسم. پاسخ می دهد: «حتما آینده ی ادبیات ایران روشنه. ادبیات در ایران همیشه درخشان بوده و جایگاه والایی داشته. یک پدیده ی ادبی سنگین و قوی، جایگاه خودشو سرانجام پیدا کرده حتی سال ها پس از مرگ پدید آورنده اش. در فیلم دلشدگان روانشاد علی حاتمی یه دیالوگ نابی گفته می­شه با این مضمون که: جان ادبیات ما از خون همین سهراب ­ها و طاهرهاست. طاهر به معنی پاک در کنار سهراب که نماد پاکی و بی گناهی است، نهاده می­شه و یک تصویر خیلی قشنگ از ادبیات می­ده. این دیالوگ همیشه در ذهن من هست و بهش ایمان دارم. جان ادبیات ایران؛ جان پدیدآورندگان پاکی هست که بر سر خلق اثرشون، دلشون خون می­شه و روحشون عرق می ریزه و تنشون فرسوده. این گونه آثار هستند که حتی اگر در زمان زندگی خالقشون گمنام بمونن، سرانجام روزی کسی پیدا می­شه که کشفشون کنه و در جایگاهی که حقشون هست بنشوندشون. حتی شاهنامه ی فردوسی هم از این سرنوشت جدا نبوده.»

می پرسم: «ما در جامعه ای زندگی می کنیم که چاپ کردنِ کتاب سخت شده و خواننده ی کتاب هم خیلی کم داریم. اما با این وجود می نویسیم و کتاب چاپ می کنیم.»

پاسخ می دهد: «در مورد آثاری که به چاپ می­رسه و عدم اقبال مخاطب نسبت به ادبیات امروز؛ به زعم من امروزه کتاب های زیادی چاپ می­شه و فراوانی امکانات این امتیاز رو داره که همه در هر جایی می­تونن از کلاس های داستان نویسی استفاده کنن. اگر سال ها پیش غلامحسین ساعدی دور ایران راه میفتاد که یه نویسنده­ی نو ظهور و خوب رو بشناسه و بشناسونه، حالا به کمک فناوری های دنیای مجازی و جشنواره­ ها این اتفاق میفته.­ اما این همگانی و فراوانی باعث شده که خیلی نانویسنده های خود نویسنده پندار وارد دنیای ادبیات بشن و شده با پول خودشون کتاب چاپ کنن تا نامی به دست بیارن. همین نانویسنده ها و همین فراوانی کتاب های کم مایه سبب می­شه که نویسنده های خوب و آثار خوب و پر مایه، گمنام بمونن. زیادی کتاب های چاپی مخاطب رو هم دلزده می­کنه. به نظر من باید جهت ممیزی ها عوض بشه، بجای رویارویی با واژگان باید با محتوای اثر رودرو شد. این که اگر یه اثر مشکل اروتیک یا واژگانی نداشته باشه پس قابلیت چاپ و پخش داره، یه اندیشه ی کاملا اشتباه هست. کتاب یعنی پرورشگاه و جولانگاه فکر و رویا. سازمانی که وظیفه ی دادن مجوز چاپ رو بر عهده داره باید با تفکری باز و بی طرفانه در مورد محتوای کتاب ها داوری کنه، باید با انگیزه­ی بالا بردن سطح سلیقه ­ی اجتماعی، آثار رو ممیزی و انتخاب کنه. بلایی که در چند سال گذشته سر سینما اومده اکنون دارن بر سر کتاب می­آرن. اونقدر فیلم­های بی­مایه و بی­ارزش ساخته شد که مخاطب از سینما نا امید شد و پناه برد به قلیون خونه­ها. ما در دوره­ی بازگشت ادبیات هم روزگارمون به سر می­بریم یعنی از آثار ارزشمند اسلاف بزرگمون رسیدیم به آثاری بی­مایه و پرتعداد. از کارهای خوب نویسندگانی همچون هدایت و چوبک و دانشور و ساعدی و معروفی و خیلی خوب های دیگر رسیدیم به انبوهی کتاب چاپ شده که بعد از خریدن و خوندنشون، حس می­کنی که هم پولت حروم شده و هم وقتت. کارهایی که کپی­های کمرنگ و ضعیفی هستند از آثار بزرگ و ارزشمند گذشته. اما در میان این انبوه بی­ارزش، اندک کارهای با ارزشی هم به چاپ می­رسه. مثلا کارهای خانم میرقدیری که سال ها پیش خوندم رو خیلی دوست دارم، یا کارهای آقای یادعلی و جولایی رو.»

می پرسم: «جایگاه زنان را در ادبیات داستانی ایران، چگونه ارزیابی می کنید؟»

پاسخ می دهد: «زنان در ادبیات ایران جایگاه خوبی دارن تا حدی که به نظر من می­تونن یک ژانر ادبی رو پایه گذاری ­کنن. جلسات داستان نویسی با حضور زنان هست که چراغش روشن مونده و می ­مونه، نوشتن برای زنان در جامعه ­ی در حال گذار مانده­ ی ایران، جولانگاه آزادیست. البته در همه ­ی دنیا، ادبیات برای زنان مجالی برای زیستن هست، برای زیستن در موقعیت ­هایی که از اون ­ها سلب شده. البته باید ما زنانی که می­خواهیم در این حیطه کار کنیم، تلاش و کوشش بیشتر بکنیم و رنجی بزرگتر از محدوده­ی زندگیمون رو به جان بخریم و فقط برای بهبود رنج­ های درونمون یا برون ریزی احساساتمون ننویسیم و به رسالتی که به عنوان یه زن نویسنده بر عهده داریم دید واقع گرایانه­تری داشته باشیم. باید به بهبود اوضاع اجتماع، نمایش زخم­های اجتماع و حتا بالا بردن سطح سلیقه­ ی مخاطب هم بیندیشیم.»

می پرسم: «فکر نویسنده شدن نخستین بار کی به ذهن تان خطور کرد؟»

پاسخ می دهد: «از بچگیم یادمه که مامانم خیلی برام کتاب و مجله می­خریدن، کتاب و مجله جزو جدایی­ ناپذیر خریدهای مامانم بود. البته بعد از خریده شدن، اجبار من به خوندن بود. یعنی هر مجله و کتابی که برای من خریداری می­شد باید می­خوندم. خود مامانم هم دنیایی از قصه و خاطره و ضرب المثل و شعر بودن و از صبح که من چشم می­گشودم تا شب با یک مثنوی گویا روبه رو بودم. سال اول راهنمایی بودم که مامانم منو بردن به یه کتابفروشی تو خیابون جنت (اونروزها جنت کتابفروشی­ های خوبی داشت و مثل اینروزها نیمه متروکه نبود) و به کتابفروش گفتن بهترین کتابت رو بده به دخترم. کتابفروش صد سال تنهایی رو به من داد. اولین باری که خوندمش برام سخت بود و نفهمیدش برا همین به نیمه نرسیده رهاش کردم. سال ها بعد که یکبار دیگه خوندمش، عاشقش شدم، بخشی از روحم شد. یک الگو برای بیرون داد اون همه قصه و داستان و شعر و مثلی شد که روزانه از مادرم می­شنیدم. و اینگونه بود که نوشتن منو شروع کرد و من دوباره متولد شدم، اینبار از واژگان و قصه­ های مادرم. ولی نوشتن از سال­ های دانشگاهی دوران لیسانس برای من جدی شد. وقتی که می­دیدم راحت­تر از بقیه همکلاسی هام می­تونم متون و اشعار زبان فرانسه رو به فارسی برگردونم. زبان فارسی برای من زبان مادریی بود که خیلی درش شناور بودم و خیلی برام ملموس بود و به آسانی و با تناسب، واژه ها رو کنار هم می­چیدم و می­تونستم القای معنی کنم. بر این شدم که بنویسم، در همون روزها آگهی جشنواره­ای به دستم رسید که در مشهد برگزار می­شد، با همون الگوهایی که در ذهنم نقش بسته بود نوشتم و جزو برگزیدگان جشنواره شدم. مامانم منو کلاس داستان نویسی ثبت نام کرد و هر هفته بردم کلاس. یعنی مامانم دست من دانشجو رو می­گرفت و می­برد کلاس داستان؛ از من مشتاق­تر بود به نویسنده شدنم. گرچه هنوز خودمو نویسنده نمی­دونم.»

می پرسم: «ریشه یک ایده چگونه از داستان هایتان در می آید؟»

پاسخ می دهد: «داستان­ ها و ایده ها، جایی در روح من متولد می­شن که نمی­دونم کجاست. یعنی تا حالا نشده من یه چیزی رو ببینم یا یه موضوعی رو بشنوم و اراده کنم در موردش بنویسم. بلکه این شخصیت های داستان ها هستند که من رو انتخاب می­کنن و به من می­گن که ما رو بنویس. معمولا هم با نخستین جمله ی آستانه ی داستان به سراغم می­آن. یعنی داستان ها منو انتخاب می­کنن و خودشونو به روح من می­رسونن و یهو اراده می­کنن که متولد شن، اصلا هم براشون مهم نیست من کجام یا چه حالی دارم؛ اونا می­خوان بیرون بریزن و من باید در خدمتشون باشم.»

می پرسم: «کمی هم درباره داستانِ پری خورجنّی حرف بزنیم. داستانی که شما را برگزیده ی چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ نیشابور معرفی کرد.

پاسخ می دهد: «پری­ خورجنی هم خودش اومد. یه روز صبح با نام پری آدم از خواب بیدار شدم و دیدم که یه پری آبی درخشان من رو انتخاب کرده که بنویسمش. و این روزها هم امر کرده تبدیلش کنم به یه رمان. کلی شخصیت دیگه هم برداشته با خودش آورده و الان مدتیه که هر کدومشون یه گوشه اتاقم نشستن و زل زل منو تماشا می­کنن. خود پری که گلدون مرجانمو کرده به عنوان خونه­­ش و هر وقت می­رم به مرجان آب بدم می­بینم که یه تاج گل از گلای مرجان درست کرده و گذاشته رو سرش و از ترس عامو حبیب و دار و دسته­ش، لای خار و برگای مرجان پنهون شده. البته از من قول گرفته که جاشو لو ندم ولی شما که غریبه نیستین برا همین بهتون گفتم. برنامه آینده منم همینه دیگه به پری خورجنی قول دادم بنویسمش و تبدیلش کنم به رمان و در بین کارهای روزمره­م می­کوشم به قولی که بهش دادم عمل کنم و خودشو  آدمایی که از خورجنی برداشته با خودش آورده و توی اتاقم جا داده رو بنویسم.»

مصطفی بیان / داستان نویس

چاپ شده در دو هفته نامه «آفتاب صبح نیشابور» / دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷

آیین اختتامیه «چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» برگزار شد.

آیین اختتامیه «چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ»، پنجشنبه چهارم بهمن ۱۳۹۷، در پردیس سینمایی شهر فیروزه برگزار شد.

جایزه ی ادبی «داستان کوتاه سیمرغ»، به ابتکار «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و امسال با حمایت «شرکت مجتمع فولاد خراسان» در سطح استان های شرق کشور، شامل: خراسان های شمالی، رضوی و جنوبی و استان سیستان و بلوچستان برگزار شد. در این دوره ۱۷۵ داستان نویس از ۲۰ شهر از استان های شرق کشور شرکت کردند که به ترتیب مشهد، نیشابور، شیروان و سبزوار بیشترین مشارکت را در این دوره داشته اند.

مصطفی بیان / مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ
مصطفی بیان / مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ

در ابتدای این مراسم، مصطفی بیان، مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ ضمن خوشامدگویی به مهمانان مراسم گفت: «جایزه داستان کوتاه سیمرغ، یک جایزه مستقل و خصوصی است که در طول این چهار سال، توسط تعدادی از نویسندگان جوان نیشابور و با حمایت بخش خصوصی برگزار شده است. در کشور ما، چندان رسم نیست به جوایز ادبی و همچنین تشکل های مردم نهاد توجه شود. در حالی‌ که رویدادهای ادبی در سایر کشورها از حمایت وسیع برخوردارند.»

بیان ادامه داد: «به امید خدا، پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ را در سطح ملی و در دو بخش ملی و نیشابور برگزار خواهیم کرد. برای رسیدن به این هدف بزرگ، نیاز به حمایت گسترده بخش خصوصی داریم. خوشبختانه، امروز، نیشابور با داشتنِ سه شهرک صنعتی، و شرکت های بزرگ تولیدی، به عنوان یکی از شهرهای بزرگ صنعتی در شرق کشور معرفی شده است.»

در ادامه ی مراسم، غلامحسین علی پور، مدیر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نیشابور با اشاره به فعالیت های چهار ساله این جایزه ادبی افزود: «این رویداد ادبی شناسنامه دار شده و در تقویم نویسندگان کشور وجود دارد؛ این جایزه ادبی می تواند از مبدا نیشابور در سطح ملی عرضه شود.»

جعفر توزنده جانی / نویسنده کودک و نوجوان
جعفر توزنده جانی / نویسنده کودک و نوجوان

در این مراسم از جعفر توزنده جانی، نویسنده کودک و نوجوان تقدیر به عمل آمد. جعفر توزنده جانی بعد از دریافت نشان طلایی سیمرغ از دست جواد محقق نیشابوری، مرتضی فخری و خدابخش صفادل، گفت: «در میان این همه مراسم مختلفی که من شرکت کردم این مراسم کاملا متفاوت است چون توسط همشهریان خودم مورد محبت و احترام قرار گرفتم.»

سپس بیانیه هیئت داوران توسط نشاط داودی قرائت شد. در این بیانیه، هیئت داوران همت بلند دست اندرکاران این دوره از جایزه ادبی داستان کوتاه سیمرغ را در جهت تلاش برای توسعه فعالیت های ادبی بومی شرق کشور را مورد ستایش قرار دادند. برگزاری چنین جایزه ادبی می تواند به کشف استعدادهای ناشناخته منجر شود. اما این هدف نهایی نیست و بخشی از این فرآیند است. محیا سازی زمینه های آموزشی و کمک به چاپ آثار، همچنان از امیدهای ماست. در این دوره از جایزه ادبی سیمرغ، توجه به داستان هایی معطوف شد که علاوه بر تکنیک های نوشتن و حفظ ساختار صحیح در داستان کوتاه، از خلاقیت نویسنده هم بهره مند بودند.

شیما محمدزاده، مونا بدیعی جوان، مصطفی توفیقی و مصطفی بیان
شیما محمدزاده، مونا بدیعی جوان، مصطفی توفیقی و مصطفی بیان

در پایان مراسم، جوایز برندگان «چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» اهدا شد: جایزه نخست، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و دو میلیون تومان جایزه نقدی برای داستان «پری خورجنّی» به مونا بدیعی جوان از مشهد تعلق گرفت. رتبه دوم، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و یک میلیون و پانصد هزار تومان جایزه نقدی برای داستان «کالترا» به شیما محمدزاده از اسفراین اهدا شد. رتبه سوم، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و یک میلیون تومان جایزه نقدی برای داستان «لاله عباسی» اثر مصطفی توفیقی از مشهد تعلق گرفت.

همچنین هفت داستان، «راپرت» اثر معصومه قدردان از اسفراین، «والران» اثر علی اصغر داوری از کاشمر، «آقای مرد هنوز همان جا ایستاده است» اثر سیده حدیث میرفیضی از نیشابور، «آواز شغال ها» اثر کیان درجزی از نیشابور، «تاج رز برای شاه بی سر اثر» سولماز اسعدی از نیشابور، «چای تلخ» اثر آریاناز برجی از نیشابور و «عقربه ساعت دویدنش را از سر می گیرد» اثر نگین محمدی از نیشابور شایسته تقدیر شدند و لوح تقدیر و جایزه غیر نقدی را دریافت کردند.

محمدجواد جزینی، نشاط داودی و مژگان مظفری داوری این دوره از جایزه داستان کوتاه سیمرغ را بر عهده داشتند.

اختتامیه چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

 

اختتامیه چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

پنجشنبه / ۴ بهمن ۱۳۹۷

ساعت ۱۸ تا ۲۰

آدرس : نیشابور ، میدان حافظ ، پردیس سینمایی شهر فیروزه ، سالن شماره دو

کارگاه داستان نویسی با حضور داوران کشوری :

پنجشنبه / ۴ بهمن ۱۳۹۷

کارگاه اول : ساعت ۱۰ تا ۱۲ / پژوهش سرای سینا مسیح آبادی / خیابان فردوسی شمالی ، خیابان بهشت

کارگاه دوم : ساعت ۱۵ تا ۱۷ / سینما فیروزه نیشابور ، سالن دوم / میدان حافظ