بایگانی برچسب‌ها : برنارد مالامود

نگاهی به داستان کوتاه «بقالی» نوشته ی برنارد مالامود

عنوان : نگاهی به داستان کوتاه «بقالی» نوشته ی برنارد مالامود

«برنارد مالامود» ، داستان نویس امریکایی، داستان کوتاه «بقالی» را در سال ۱۹۴۳ بر روی کاغذ آورد. در این تاریخ، جهان شاهد جنگ دوم جهانی بود. این جنگ علاوه‌ بر اروپا، در بخش‌ های‌ گسترده ‌ای‌ از قاره‌ آسیا و آفریقا تاثیرات‌ مخرب‌ عمده‌ ای‌ برجای‌ گذاشت. ‌این‌ جنگ‌‌ بین‌ دو بلوک‌ متحدین (آلمان ، ایتالیا و ژاپن) و متفقین (امریکا، انگلیس، فرانسه و شوروی) در گرفت.

در این شرایط نابسامانِ معیشتی و اقتصادی، برنارد مالامود توجه عمده ای به جامعه و شخصیت های اطرافش داشت و طی آن در داستانِ «بقالی» به بررسی شخصیت های داستانش می پردازد. داستان در مورد شخصیت زن و شوهری امریکایی به نام آیدا و سام است که صاحب یک بقالی ساده می باشند که فروش بقالی شان به نصف رسیده و فقط کفاف اجاره اش را می دهد. هر دو از دست یکدیگر، خودشان و کارشان حرص می خورند. سام، کارش را جدی نمی گیرد و سرخورده است. حتی شیشه ویترین بقالی اش را دستمال نمی کشد و برف های پیاده رو را برای عبور مشتریان پارو نمی کند.

در یک روز زمستانی، روزن، بازاریاب شرکت جی انداس، برای سفارش به بقالی آنها مراجعه می کند. در آن روز روزن متوجه تغییر رفتار آیدا و سام می شود. روزن خطاب به سام می گوید: «خوبی های دنیای امروز رو نه می فهمه نه قدر می دونه»

این جمله ی فیلسوفانه ی روزن باعث تشدید اختلاف بین زن و شوهر می شود. آیدا با نفرت به شوهرش نگاه می کند. انگار تک تک کلمات بازاریاب شرکت جی انداس از سمت خدا بود. سام چیزی نمی گوید. آیدا متاسف می شود و سام را سرزنش می کند.

«کی تا حالا شنیده یه بقال نه فکر بقالیش باشه نه فکر زنش؟» (متن داستان).

آیدا خود را لایق بهتر از اینها می داند و به هق هق می افتد و اشک های داغش از چشمانش سرازیر می شود.  ابتدای داستان، سام به آیدا بی محلی می کند و به حرف های همسرش توجه نمی کند. در مسیر داستان اتفاقی روی می دهد و تغییرات رفتاری در شخصیت های آیدا و سام شکل می گیرد. تردید و اضطراب در شخصیت های اصلی داستان بوجود می آید.

«دانه های برف آهسته و در سکوت، با باد پخش می شدند. به نظر می رسید دانه های برف یک لحظه در هوا می مانند، بعد باد بلند می شود و آنها را به پنجره ها می زند. شیشه ها به نرمی می لرزیدند. بعد همه چیز دوباره ساکت می شد، جز صدای تیک تیک ساعت» (متن داستان).

برنارد مالامود توجه اصلی خود را به اشخاص داستانش معطوف می کند. او اشاره می کند به وضعیت اسفبار معیشتی و اقتصادی جامعه و تغییراتی که در اشخاص داستانش در جامعه ی زمان خود رخ می دهد. مالامود نقدی بر جامعه دارد. اعتراضی که خواننده می تواند در گفتگوی سام و آیدا متوجه شود.

مالامود از زندگی و دل سردی جامعه در زمان جنگ می نویسد. بعدِ دو دهه زندگی یک زن و شوهر امریکایی، یک آپارتمان سرد و یک بقالی بی خاصیت! مالامود از این شرایط بیزار است. به ویترین های کثیف، قفسه های خالی، یخچال خالی، پیشخوان سنگی چرک، فقر و آن همه سال سختی و زحمت شخصیت های داستانش اشاره می کند. مردی که درک ندارد و قدردان نیست. از تنهایی ، توهین و قدرنشناسی می نویسد. به سردی زمستان و تصمیم به تعطیلی بقالی اشاره می کند.

نویسنده به بررسی محیط اجتماعی و حساس داستان می‌پردازد. مالامود قهرمان داستانش را تحت شرایط محیطی فلاکت بار که با محیط های غم‌ بار و با حضور اشخاص داستانش تشدید می‌کند در بوته آزمایش می‌گذارد.

خواننده با خواندنِ این داستان نسبت به امکان وقوع حوادث داستان متقاعد می شود و می خواهد بداند سام و آیدا چرا و چطور عملی را انجام می دهند. شخصیت های داستان به آرامی و هماهنگ و منسجم در مسیر داستان حرکت می کنند و اطلاعات را در اختیار خواننده قرار می دهند و برای خواننده این امکان را به وجود می آورند که به پیام و حقیقت داستان به تدریج دست پیدا کند.

از ویژگی های مثبت این داستان به باورپذیر بودنِ شخصیت ها می توان اشاره کرد. شخصیت های داستان برای خواننده قابل پذیرش است و انگیزه های آنها قابل قبول است. مالامود، ماهرانه توانسته با مقدمه چینی در پیرنگ داستان، خصوصیت های شخصیت ها، انگیزه های مورد نیاز و عناصر پیرنگی را تقویت کند.

داستان کوتاه «بقالی» نوشته ی برنارد مالامود از مجموعه داستان «کفش های خدمتکار» انتخاب شده است. کتاب «کفش‌های خدمتکار و داستان‌ هایی دیگر» تعدادی از داستان ‌های کوتاه این نویسنده را شامل می‌شود که اغلب آنها برای اولین بار است به فارسی ترجمه شده اند.

«برنارد مالامود» داستان‌ نویس آمریکایی برنده جایزه ملی کتاب آمریکا، پولیتزر و او.هنری است. او در کنار ریموند کارور، ریچارد فورد، فلیپ راث و سال بلو از نویسندگان مطرح قرن بیستم آمریکا است. پس از مرگ این نویسنده در سال ۱۹۸۶ جایزه‌ سالانه ‌ای به نام او، تشکیل شد که به بهترین نویسنده داستان‌ های کوتاه اهدا می‌ شود.

مصطفی بیان

چاپ شده در ماهنامه ادبیات داستانی چوک / آبان ۱۳۹۶