بایگانی دسته بندی ها: داستان های من
داستان کاریزبان
چاپ داستانِ جدیدم با عنوان «من مرد تنهای شبم» در مجله ی اطلاعات هفتگی
شماره: ۳۹۰۷
تاریخ: چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹
نوشته ی : مصطفی بیان
مرور هفتگی کتاب با مسعود بهنود
مرور هفتگی کتاب با مسعود بهنود در رادیو بی بی سی
مسعود بهنود، نویسنده و روزنامه نگار مقیم لندن هر هفته در روزهای سه شنبه دو کتاب را که اخیرا به بازار وارد یا تجدید چاپ شده اند مرور می کند.
این هفته (سه شنبه سیزده آبان ۱۳۹۹) مسعود بهنود مروری دارد بر مجموعه داستان «بزقاب» نوشته ی مصطفی بیان
برای شنیدن فایل صوتی مسعود بهنود می توانید به سایت زیر مراجعه کنید:
https://www.bbc.com/persian/tv-and-radio-54790579
داستان «من مرد تنهای شبم»
داستان «آخرین عصر جمعه سال»
داستان من با عنوان «آخرین عصر جمعه سال» در هفته نامه اطلاعات هفتگی ، شماره ۳۷۴۸ (۳ خرداد ۱۳۹۶) به چاپ رسیده است.
داستان «مثل شیرینی خامه ای»
داستان من با عنوان «مثل شیرینی خامه ای» در شماره ۳۷۳۶ (چهارشنبه ۲۰ بهمن ۹۵) مجله اطلاعات هفتگی به چاپ رسید
http://www.ettelaat.org/ethomeEdition/haft/2/index.htm
داستانک : سه ثانیه
عنوان داستانک : سه ثانیه
آن قدر دود بود که چهره ی خیابان دیده نمی شد. کلاه کش بافی را تا روی گوش هام کشیده بودم پایین و صدای خرخر خودم را از پشت ماسک می شنیدم. خودم را بین جمعیت هراسان رساندم. مامور آتشنشانی را دیدم که لبش شروع کرد به لرزیدن. دلش را گرفت و روی دو زانویش خم شد. زبانش را بیرون آورد و عُق زد. بدنش بی حس شد و روی زمین افتاد. دو نفر از ماموران آتشنشان به همراه یک مامور پلیس او را از روی زمین بلند کردند و دوان دوان به طرف آمبولانس رساندنش. کسی نمی دانست چه بلایی سرش آمده. هیچکس ! عده ی دوربین به دست، در پی سلفی گرفتن و فیلم برداری به دنبال آنها می دویدند!
صدای خرناس بلندی شنیده شد. پشت سرِ آن صدایی آمد که گفت :«یا خدا …!». نگاه ها و لنز دوربین ها به طرف انگشت اشاره ی صاحب صدا رفت. زمین زیر پایمان بعد از آن صدا، تکانی عصبی خورد.
چشم هایش را باز می کند و سرش را آهسته بالا می برد. نور آفتاب می خورد به چهره ی خاک گرفته اش که خط های قرمز رویش نهرهای کوچکی ساخته اند.
چشم هایم را می بندم و می شمارم.
هزار و یک … هزار و دو … هزار و سه … صدای آژیر آمبولانس و ماشین های امداد می پیچد. هزار و یک … هزار و دو …. هزار و سه … داغی شعله های آتش و صدای انفجار گاز. هزار و یک … هزار و دو … هزار و سه … به فریاد آتشنشان ها کسی اهمیت نمی دهد. هزار و یک … هزار و دو … هزار و سه …. همه جا را دود غلیط آتش فرا می گیرد. هزار و یک … هزار و دو … او را زیر خروارهای آهن و خاک و آتش پیدا کردند.
مصطفی بیان
چاپ شده در هفته نامه «همشهری جوان» / ۱۶ بهمن ۱۳۹۵
داستان «قهرمان ورشکسته» به مرحله نهایی ششمین جایزه ادبی لیراو راه یافت
داستان من با عنوان «قهرمان ورشکسته» به مرحله نهایی ششمین جایزه ادبی لیراو راه یافت
داستان «اعتراف در برنامه زنده»
داستان «اعتراف در برنامه زنده»
این داستان در شماره ی شهریور ماه ۹۵ ماهنامه ی «چوک» به چاپ رسیده است.
متن داستان در سایت زیر قرار دارد:
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
داستان کوتاه «دکه»
داستان کوتاهِ من با عنوان «دکه» در مجله ی «جوانان امروز» (اسفند ۱۳۹۴) به چاپ رسیده است
متن داستان تا پایان اسفند ماه در سایت زیر قرار دارد:
http://www.ettelaat.com/ethomeEdition/jav/2/index.htm