نشست نقد و گفت و گوی جمعی درباره رمان «نخجیر» نوشته مصطفی بیان
در ادامه سلسله نشست های هفتگی «انجمن داستان سیمرغ نیشابور»، نشست نقد و گفت وگوی جمعی درباره ی رمان «نخجیر» با حضور نویسنده، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴ از ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰ با حضور داستان نویسان و علاقه مندان به داستان و رمان در موسسه مهرآیین برگزار شد.
رمان «نخجیر»، اثر جدید مصطفی بیان، نویسنده ی جوان نیشابوری، روایتی از حماسه و نبرد جان فرسای انسان برای حفظ از کیان و مرزوبوم و بقاست. داستانی با الهام از واقعیت و تخیل که به ژرفای تاریخ فرو می رود و سرگذشت دو دوره ی تاریخیِ هجوم اعراب به سرزمین ایران را بازگو می کند؛ و با تلفیق نبرد شــیرزن ایرانی با اعراب در زمان ساســانی با جنگ ایران و عراق در ســال ۱۳۵۹ تمثیلی زیبا بین این دو داستان ایجاد می کند.
رمان «نخجیر» نوشتهی مصطفی بیان (موسس و دبیر انجمن داستان سیمرغ نیشابور)، توسط مهزیار صالحی (عضو انجمن داستان سیمرغ نیشابور) به امیر شاهین تقیخانی، مشاور فرهنگی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران تقدیم شد.
رمان «نخجیر» در پنج روزِ آغاز جنگ ایران و عراق روی میدهد و به اهمیت و نقشِ نیروی هوایی ارتش ایران اشاره میکند؛ در ادامهی داستان با حضور امیر خلبان عزیزالله جعفری، خلبان نیروی هوایی ارتش، داستان به اوج خود میرسد.
امیر خلبان شهید عزیزالله جعفری در ۹ فروردین سال ۱۳۳۱ در شهرستان نیشابور چشم به جهان گشود. وی در ۴ مهر ماه ۱۳۵۹ در آخرین عملیات خود پس از انهدام بسیاری از تاسیسات دشمن در خاک عراق به شهادت رسید.
رمان «نخجیر» نوشتهی مصطفی بیان در ۹۸ صفحه توسط انتشارات حکمت کلمه منتشر شده است.
استاد محسن درجزی، رماننویس، داستانکوتاهنویس و نمایشنامهنویس نیشابوری، دوشنبه ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۴ درگذشت.
محسن درجزی، متولد سال ۱۳۲۷ در نیشابور، فارغالتحصیل رشتهی هنر و بازنشستهی آموزش و پرورش است. از او پنج رمان با عنوانهای: «سالها درنگ»، «آشوب»، «غلام غلمان»، «سیب به سر» و «اسمی که هرگز پیدا نشد» منتشر شده است.
اولین نمایشنامه استاد محسن درجزی «به خاطر هوس» نام دارد که در سال ۱۳۴۵ به کارگردانی استاد عزیزالله صادقی در سالن آمفیتئاتر کمالالملک به اجرا درآمد. «شیرخان»، «ناشناس و پاییز»، «مرگ یزدگرد» و «خانه نو» از جمله نمایشنامههایی بود که زندهیاد درجزی در آنها نقش آفرینی کرد.
گفتنی است در آیین پایانی «پنجمین جایزه ملی داستان سیمرغ» در دی ماه سال ۱۳۹۹ به پاس نیم قرن فعالیتهای هنری و ادبی وی در عرصهی داستاننویسی و تئاتر شهرستان نیشابور تجلیل به عمل آمد.
انجمن داستان سیمرغ نیشابور، درگذشت استاد محسن درجزی را به خانوادهی محترم بهویژه همسر گرامیشان و فرزندشان آقای کیان درجزی تسلیت عرض میکند.
جدال نیروهای تاریک و روشن در روان انسان / نقد شخصیتهای مختلف رمان نخجیر
روزنامه آرمان ملی؛ یکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴
مقاله: جدال نیروهای تاریک و روشن در روان انسان / نقد شخصیتهای مختلف رمان نخجیر نوشتهی مصطفی بیان / سحر محمودی؛ دانشجوی ارشد روانشناسی
کتاب نخجیر نوشته مصطفی بیان، کتابی است حماسی و تاریخی. اثری اسـت که تلاش دارد با شـخصیتهای پرجزئیات و پیچیدهاش دنیای زنـده و پرکشــمکش را به تصویر بکشــد و با تلفیق نبرد شــیرزن ایرانی با اعراب در زمان ساســانی با جنگ ایران و عراق در ســال ۱۳۵۹ تمثیلی زیبا بین این دو داستان ایجاد کند. در این تحلیل تلاش شده تا با نگاهی روانشناسانه ویژگیها و انگیزهها و تحولهای هر شخصیت بررســی شــود و تاثیر آن بر روند داســتان و پیــام کلی اثر واکاوی شــود…..
یکی از مهمترین نقاط قوت این اثر، شخصیتپردازی واقعگرایانه و عمیق آن اســت؛ شــخصیتها نه تنها با چالشهـای بیرونی مواجه میشــوند، بلکه در برابر تضادهای درونی خود نیز قرار میگیرند. این موضوع باعث میشود خواننده بتواند با شخصیتها همذاتپنداری کند و دنیای داسـتان را بهخوبــی درک کند….. #ادامه مقالهدانلود کنید
پیشوا، چشمانش جایی را نمیدید. اما میدانست او را به پناهگاه میبرند. ترس، زبانش را به بند گرفته بود. نمیتوانست باور کند. در کمتر از یک روز از آغاز جنگ، گویا مسیر جنگ تغییر کرده است. شاید عقابهای ایرانی نباشند و از اسرائیل آمدهاند. شاید هم کودتا شده است از سوی خائنان و وطنفروشان.
سپیدهی اولین روز پاییز، رودخانهی دجله را روشن کرد. دود و آتش از پایگاه الرشید و فرودگاه بغداد بلند میشد. صدای آژیر و رگبار مسلسل مردمِ هراسانِ بغداد را به خیابانها کشانده بود. عقابهای تیزپرواز بر تخت پیشوای بغداد نشستند.
چاپ شده در نشریه آفتاب صبح نیشابور / شماره ۱۴۳ / چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
داستان های کوتاه یا خیلی کوتاهِ مجموعه ی «زن هایی که فقط گوش می کنند» اثر جدید زهره احمدیان، نه یک انتخاب صرفا تکنیکی، بلکه نسبت وجودی با زندگی است. من همیشه عمر را کوتاه دیده ام و فاصله ی زیست و مرگ برای من بسیار فشرده است. همین فشردگی باعث می شود که برخی نویسندگان مانند زهره احمدیان، جهان را نه در گستره ی مفصل و طولانی، بلکه در لحظه های تراکم یافته ببینند. به نظرم داستان کوتاه یا داستان کوتاه کوتاه، شکل ادبی همین تجربه ی زیستی است. شکلی که ممکن است در یک لحظه و در برخوردی کوچک، تمام جهان را به طور فشرده منعکس کند.
من اوایل سال ۱۳۹۴ زمانی که مسئولیت انجمن داستان نویسی اداره ی فرهنگ شهرستان نیشابور را بر عهده داشتم؛ کتابِ «دلتنگی های گربه تنهای من» اثر مشترک زهره احمدیان و رضا خماریان را خواندم و نقدی هم نوشتم و در هفته نامه خیام نامه همان سال منتشر شد.
در آن زمان نوشتم: «ویژگی های روانشناختی، تمثیلی، نمایشی و احساسی در داستان های زهره احمدیان بسیار مشهود است و حوزه زبانی به حوزه توصیفی و گزارشی حرکت دارد و بیشتر میل به قصه گویی توصیفی و گزارشی دارد.»
ورود زهره احمدیان به جهانِ داستان نویسی از مسیر داستان کوتاه و داستان کوتاهِ کوتاه بود و گویا شگفتی این نوع فرم ادبی برای زهره احمدیان تمام نشدنی است. فعلا در این نوع فرم ادبی می خواهد با حداقل ها، چیزهایی را تجربه کند. که شاید می خواهد بگوید کوتاهیِ زیستن آنقدرها برای انسان امروزی مجال ندهد.
کتاب «زن هایی که فقط گوش می کنند» اولین اثر مستقل زهره احمدیان است که می خواسته تجربه ای تازه داشته باشد و مجموعه ای بنویسد که داستان هایش هر چند مستقل اند با نخی نامرئی به هم وصل باشند. این مجموعه می تواند آغاز این تجربه برای زهره احمدیان باشد.
در این مجموعه، زبان کارکردی روایی دارد. روایت ها، ساده اند و زهره احمدیان در این مجموعه در مقام تجربه گر حضور دارد.
در ده سالِ گذشته حضور بانوان و دختران در عرصه ی داستان نویسی شهرستان نیشابور نسبت به آقایان بسیار بیشتر و پُررنگتر بوده است؛ که این عامل نیاز به بررسی و تحلیل بیشتر در مقاله ای جداگانه دارد.
در داستان نویسی بانوان و خانم های شهرستان نیشابور هرچند در سال های گذشته شاهد رشد و شکوفایی بودیم؛ اما در مقایسه با ادبیات داستانی کشور و حتی شهرهای بزرگ مانند تهران، شیراز و اصفهان و نیز در مقایسه با داستان های کوتاه ایرانی و رمان های دهه ی ۴۰ و ۵۰ هنوز عقب هستیم و باید تلاش بیشتری در این حوزه ادبی و هنری صورت گیرد.
با این حال واقعیت تلخ این است که داستان کوتاه امروز آن طور که باید خوانده نمی شود و یا در مسیرهایی غریب و ناامید کننده پیش می رود.
آرزوی من این است که روزی برسد داستان کوتاه ایرانی را بی هراس نوشت و بلندبلند خواند و منتشر کرد.
کار خانم زهره احمدیان قابل ارج است. همچنین در نگه داشتنِ چراغ «انجمن عصر داستان نیشابور». در این زمان هایی که شاهد کاهش کتابخوانی، سانسور، گرانی کاغذ، ناامیدی، ترس از آغاز دوباره جنگ، تحریم، بی آبی، بی برقی و مشکلات بسیار در کشورمان هستیم؛ زهره احمدیان، هر چهارشنبه تعدادی از دختران و پسرانِ جوان را دور هم جمع می کند؛ داستان می خوانند و داستان را برای آنها بررسی و تحلیل می کنند؛ که کاری ستودنی و قابل ستایش است.