بایگانی دسته بندی ها: مقالات ادبی من

فیلسوفی در میانه فارابی و ابن سینا

به بهانه هزارو یکصدمین سال تولد ابوالحسن عامری نیشابوری

در قرن چهار هجری، نظام سیاسی ایران دچار نوعی تفرقه سیاسی بود. سرزمین های شرق عراق تحت سلطه آل بویه، فارس در دست عمادالدوله، ری و اصفهان در دست رکن الدوله و خراسان تحت پادشاهی سامانیان بود.

رفتار خردمندانه، علاقه به زبان فارسی، تاسیس کتابخانه و مراکز علمی و اصرار پادشاهان سامانی بر این که همواره وزرای خویش را از بین دانشمندان و عالمان انتخاب کنند موجب تحول علمی و فرهنگی وسیع در منطقه شد و بدين ترتيب شهرهای نیشابور، سمرقند و بخارا (پایتخت سامانیان) مركز  علم و فرهنگ بود. با توجه به چنين وضعيت فرهنگى و سياسى در خراسان افراد بسيارى در علم فلسفه رشد يافتند و از جمله آنان ابوالحسن عامرى بود.

«ابوالحسن بن ابوذر محمد بن حسن (محمد بن یوسف) عامری نیشابوری» (۹۹۱ – ۹۱۳ میلادی) از مهم‌ترین فیلسوفانی است که در فاصله زمانی میان ابو نصر محمد فارابی (۹۵۰ – ۸۷۲ میلادی) و ابو علی سینا (۱۰۳۷ – ۹۸۰ میلادی) می‌زیسته ‌است. او در نیشابور و در خانواده ای اهل علم و معرفت تولد یافت. دوره مقدماتی از دانش و تربیت اسلامی را نزد پدر در همان شهر گذراند. او برای کسب دانش به اکثر سرزمین ها مسافرت کرد و با دانشمندان بزرگ آشنا و از هر استادی علمی آموخت، از اين رو تمامى عمرش را در نيشابور نگذراند. از جمله سفرهاى او ديدار از مراكز بزرگ علمی و فرهنگى و دانشمندان آن دوره نظير بغداد، بلخ، رى و بخارا بوده است.

نوشته اند که استاد او در حکمت «ابوزید بلخی» بوده است و با «ابوالفتح بن العمید»، «ابوالحسین عتبی»، «ابوسعید سیرافی»، «ابونضر نفیس» و بسیاری دیگر از دانشمندان و عالمان زمان خود همنشینی و مناظره و تبادل مباحث علمی داشته است.

آنچه از زندگانی خصوصی عامری می دانیم بسیار کم است، ولی همین اندازه می توان گفت که چون عامری تندخو بوده و از طرفی عقاید فیلسوفان را بیان می داشته بیشتر در سفر بوده است. پس از درگذشت استادش «ابوزید بلخی» نزد ابوبکر قفال به چاچ رفت و در آنجا فقه و کلام را نزد استاد آموخت. سپس به بخارا بازگشت و کتاب معروفش «السعادة و الاسعاد» را به نگارش درآورد. پنج سال بعد به ری رفت و به تدریس مشغول شد.

در سفر به بغداد مورد استقبال دانشمندان و عالمان قرار گرفت. در بغداد میان ابوالحسن عامری و ابوسعید سیرافی درباره ی «طبیعت باء بسم الله» مناظره یی صورت گرفت که موجب سرشکستگی ابوسعید شد و عامری را در نزد سایر عالمان متهم به بهره برداری مادی و تظاهر به فراگیری علم کرد.

از آثار مهم عامری هشت یا نه کتاب و رساله در دست است که «الامد الی الابد» در کتابخانه «سلیمانیه» و «الابصار و المبصر» در «داراکتب المصریه» موجود است. «السعادة والاسعاد» مهم ترین و شاید بزرگ ترین اثر عامری همین کتاب است. او در این کتاب اصول اخلاقی و تدابیر علمی را که در حیات دنیا برای خوشبخت شدن خود و دیگران ضروری و لازم می داند، صحبت می کند. این اصول و تدابیر را از آثار افلاطون و ارسطو بیرون کشیده و با نکات دقیق و تعلیم عاقلانه و حکیمانه موجود در کتاب های پارسیان و هندیان درآمیخته و کتابی این چنین پرداخته که در علم اخلاق از بهترین کتاب های موجود می باشد.

در فاصله ی درگذشت فارابی و تولد ابن سینا، ابوالحسن عامری ریاست فیلسوفان مسلمان را نیز برعهده داشته است.

سعادت از دیدگاه عامری

به نظر عامری سعادت نوع بشر در تقویت «قوه ی ناطقه یا استعلاء عقل» است و کمال آن این است که انسان علم را برای خاطر علم بخواهد و بطلبد.

ابوالحسن عامری پس از بیان انواع سعادت (نسبی و عقلی و هر یک از این دو خود به دو قسمت مطلق و مفید تقسیم می شود) در کتاب «السعادة والاسعاد» می گوید:

«چون سعادت فعلی است کامل و مختص به نفس، لذا آشکار است که اکتساب آن همانا مربوط به این است که آدمی افعال فاضله را کسب کند. حصول افعال نیک هم منوط به اسباب آن است که از جمله ی آنها در انسان، بودن اعتدال و صلابت اعضاء و استحکام عضلات و بیک کلمه «صحت کامل بدن» است؛ و نیز خوبی صورت و زیبایی اندام و ملاحت در این راه شرط است.

و لیکن چون ممکن است که این احوال و اوضاع در شخص موجود باشد و انسان در روزگار کودکی و خردسالی به صلاح حال خویش دانا و توانا نباشد، از این رو لازم است کسی او را در این راه حمایت و هدایت کند و اگر آن راهنما خود فاضل و نیک سیرت نباشد بیم آن می رود که آنچه را در فطرت کودک وجود دارد، فاسد کند.»

لذت از دیدگاه عامری

از نظر ابوالحسن عامری، لذت احساسی است انفعالی و از این رو لازم می آید که لذت، مخصوص «نفس حساس» باشد، ولی لذت نوعی دیگر دارد که ویژه تخیل است و تخیل از دیدگاه عامری قسمتی از احساس است.

به نظر عامری علت اینکه مردم لذت جسمانی روی می آورند و از لذت عقلانی گریزانند، این است که با این لذت ها بزرگ می شوند و با آن انس می گیرند و همچنین این نوع لذت ها بیشتر در اختیار مردم است و غم و اندوه را از میان می برد در حالی که مردم عادی هنوز لذت معرفت را نچشیده اند. اگر کسی به لذت معرفت دست یابد همه ی دردها و رنج ها را از یاد می برد و فراموش می کند.

ابوالحسن عامری در بیان تفاوت میان دوستی و محبت اعتقاد دارد:«یک فرد نمی تواند دوستان زیادی داشته باشد، در حالی كه می تواند به افراد زیادی محبت داشته باشد.» او در مورد فضیلت محبت بر كرامت و عزت می گوید:«محبت، فضیلتی والاتر است و از كرامت بهتر، چرا كه از خوبی هایی است كه از دل انسان برمی آید و نه از خارج آن.»

این مقاله در روزنامه آرمان (دوشنبه ۲۲مهر ۹۲) به چاپ رسید

وقتی ادبیات خشن می شود

انسان از ابتدای خلقت با ترس و وحشت آشنا بوده و روایت های داستان های هراس انگیزش را بر روی صخره ها و یا دیوار غارها طراحی کرده است.

از ابتدای قرن هجدهم میلادی با آثار داستانی بر می خوریم که نوعی ترس و وحشت توسط نویسندگان به نگارش درآمده که یادآور آثار گوتیک در دوران وسطی است. به عنوان مثال «قصر اوترانتو» نوشته «هوراس والپول» اولین گونه از ادبیت گوتیک است  که در سال ۱۷۴۷ نوشته شده. ادبيات گوتيک در شكل اوليه ياد آور خرافاتی بود كه همواره با انسان‌ها در دوره‌های مختلف وجود داشته است به شكلی كه از دل قصرهای گوتيک موجوداتی عجيب و شياطين بد ذات متولد می‌شوند و يک دشمنی ذاتی با آدم‌ها دارند.

به هر حال اولین رمانی که توانست به عنوان الگو در «ادبیات وحشت» معرفی شود رمان «فرانکشتاین» نوشته «مری وول اِستوِنکِرافت گادوین شِلی» (۱۸۵۱ -۱۷۹۷)  نویسنده انگلیسی است که در سال ۱۸۱۸ آن را منتشر کرد و بعد از او «ویلیام پولیدوری» خالق شخصیت «خون آشام» و «دراکولا» نوشته «برام استوکر» را می توان نام برد که در قالب خلق شخصیت های داستانی «ادبیات وحشت» موفق بودند.

به طور کلی در ابتدا درون مایه ادبیات وحشت موضوعاتی نظیر خودکشی، قتل، خون آشام، ارواح، جن، شیاطین و هیولا بوده است؛ ولی از اواسط قرن نوزدهم و آغاز انقلاب صنعتی شاهد  شکل گیری داستان های علمی و تخیلی در گونه ادبیات وحشت مانند موجودات فضایی و حتی موجودات ساخته شده توسط انسان در آزمایشگاه های تخصصی بودیم.

از نویسندگان موفق و مطرح «ادبیات وحشت» می توان به روبرت استيونسون ( ۱۸۹۴ ۱۸۵۰) و برام استوكر ( ۱۹۱۲-۱۸۴۷) و استفان كينگ (۱۹۴۷) اشاره کرد که آثار آنها به چندین زبان زنده دنیا منتشر و توسط شرکت های هالیوودی به سریال و فیلم سینمایی تبدیل شده است.

در دوران قرن بیستم می‌توان در آثار نويسندگانی همچون ايزابل آلنده،خورخه لوئيس بورخس، جيمز هربرت،ريچارد ليمون، جان شرلی ، ادگار آلن پو،هاينريش بل،ولفانگ بورشرت،رومن گاری،ژان ژيونو،ولف ديتريش شنوره، وايمارجاكوبس،پل استرو و بسياری ديگر اشاره كرد؛ نويسندگانی كه دشمن انسان را موجودات زیرزمینی یا شیاطین نمی دانند بلکه به باور آنها همین خود انسان است که در قرن مدرن در برابر انسان وحشت می آفریند. یکی از تفاوت های چشمگیر و عمده این نویسندگان یاد شده با نویسندگان قرن هجده و اوایل قرن نوزدهم در این است مرگ توسط فرشته مرگ صورت زیبایی به خود می گیرد و ترس و هراس انسان از خودِ تفکر انسان است. ولی با همه ی این گفته ها در آثار برخی نویسندگان مانند «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز، رمان «کشور آخرین ها» پل استر، «آئورا» نوشته كارلوس فوئنتس و«سور بز» نوشته ماريو بارگاس يوسا ذهنیت گوتیک وجود دارد که می توان نشانه هایی از ادبیات گوتیک را به راحتی در آثار نویسندگان قرن بیستم مشاهده کرد. نویسندگانی که به عنوان منتقدان جامعه امروز خود سعی بر این دارند که به شیوه نگارش «ادبیات خشن» ، ترس و هراس جامعه را نسبت به رویدادهای خشن توسط سیاستمداران و دولتمردان بر روی کاغذ بیاورند. ترس و هراسی که انسان قرن بیست و یکم با آن مواجه است.

جايزه ادبی برام استوكر

جايزه ادبی برام استوكر كه به اسكار وحشت شهرت دارد، در ايالت سالت ليک آمريكا و در چارچوب جشنواره جهانی آثار ژانر وحشت برگزار می شود. اين جايزه ادبی در سال ۱۹۸۷ توسط  انجمن نويسندگان ژانر وحشت (Horror Writers Association-HWA) و به منظور بزرگداشت ياد و خاطره برام استوكر (۸ نوامبر ۱۸۴۵ – ۲۰ آوریل ۱۹۱۲)  راه اندازی شده است. جايزه ادبی برام استوكر هر ساله از سوی اعضای اين انجمن به نويسندگانی تعلق می‌گيرد كه سهم عمده‌ای در شكل‌گيری ادبيات ژانر وحشت داشته باشند اما از آنجايی كه در آغاز، برخی اعضای اين انجمن از جمله دان كونتس به دليل ترس از ايجاد ميدان رقابت در اين زمينه تمايل چندانی به تاسيس اين جايزه نداشتند، لذا با توافق اعضای انجمن، اين جايزه هرساله به نويسندگان جديد و كسانی‌كه تاكنون مورد تقدير قرار نگرفته‌اند اعطا می‌شود.   علاوه بر آن طبق توافق اعضا هدف از اعطای جايزه ادبی برام استوكر گزينش تنها يک فرد به عنوان بهترين نويسنده سال نيست بلكه هدف آن است كه  آثار برجسته در زمينه ‌های مختلف هنری كه به موضوع وحشت، پرداخته‌اند مورد تقدير قرار گيرند.  جايزه ادبی برام استوكر به آثاری كه در رشته ‌های رمان، داستان كوتاه، داستان بلند، مجموعه داستان، شعر، مقاله و فيلمنامه نوشته شده باشد اعطا می‌گردد. برگزیدگان سال ۲۰۱۲ اين جايزه ادبی، جو مک کینی (رمان گوشت خواران)، پیتر استراب (داستان بلند تصنیف بالارد و ساندراین)، استفان کینگ (داستان کوتاه هرمان هنوز زنده است)،  جویس کارول اوتس  (مجموعه داستان مرموز) و لیندا ادیسن (مجموعه شعر) بوده‌اند.

برخی از نویسندگانی که در ژانر وحشت داستان می نویسند؛ می توان به کلایو بارک (متولد ۱۹۵۲)، پیتر کانن (متولد ۱۹۵۱)، کریستوفر فاولر (متولد ۱۹۵۳)، برایان فریمن (متولد ۱۹۷۹)، جیمز مور (متولد ۱۹۶۵)، دیوید ولینگتون (متولد ۱۹۷۱)، دن ولز (متولد ۱۹۷۷)، تیموتی ویلارد (متولد ۱۹۶۹)، سیدنی ویلیامز (متولد ۱۹۶۲) و چت ویلیامسون (متولد ۱۹۴۸) اشاره کرد.

رمان «فرانکشتاین» توسط جعفر مدرس صادقی (نشر مرکز) و محسن سلیمانی (نشر قدیانی)، رمان «دراکولا» توسط زهرا قلمبردزفولی (نشر قصه)، منیرالسادات سیدکردستانچی (نشر واژه) و سامان زعیم (نشر ایران مهر) به فارسی برگردانده شده است.

مقاله زیر در روزنامه آرمان (۳ مهر ۹۲) چاپ شد