بایگانی برچسب‌ها : مارک تواین

از خراسان تا فلوریدا

محمود دولت آبادی و مارک توین دو نویسنده محبوب و مورد علاقه من هستند. اگر از من بپرسند که بگویم دو نویسنده نابغه ی ایرانی و غیر ایرانی نام ببرم فکر می کنم این دو تنها اسمی است که در ابتدا به ذهنم خطور می کند. دو نویسنده که چهره شان در چند نما شبیه هم هستند، با لباس های منحصر به فرد و البته با یک سبیل پیچ و تاب دار که قیافه شان را به هم نزدیک می کند.

این دو چه مستقیم و چه غیر مستقیم بر تمام نویسندگان که از روزگار آنها پیدا شدند اثر گذاشتند. نویسندگی از نظر این دو نویسنده به عنوان یک فعالیت بسیار مهم محسوب می شود. دولت آبادی این طور می گفت نوشتن برای من همواره با درد و رنج همراه بوده‌ است.

دولت آبادی سال هاست که به «نماد نویسنده ایرانی» تبدیل شده است از سال ۶۳ که جلد کامل رمان کلیدر منتشر شد.  او از روستای دولت آباد سبزوار برخاست بی آنکه تحصیلاتش را به پایان ببرد. خود معلم خود شد. او این طور می گفت من در زندگی ادبی‌ ام هیچ استادی نداشته‌ام. استادهای من، مترجم‌هایی بوده‌اند که آثار بزرگان ادبیات را ترجمه کرده‌اند. سال ‌هایی که کارگری کرد و مشاغل مختلفی از کارِ روی زمین تا حروف چینی، سلمانی؛ و سال‌هایی که نشست و بی‌وقفه نوشت. همه‌ و همه برای رسیدن به نقطه‌ای بود که اکنون به آن رسیده است؛ «نویسنده بزرگ ایران».

سمیوئل لنگهورن کلمنز (مارک تواین) سی سال قبل از تولد دولت آبادی در کنتیکت امریکا درگذشت. پدر سیموئل قاضی بخش و تاجر کوچکی بود. مردی قوی با یک شغل نسبتا جدی. سیموئل مثل هر پسرهای دیگر به مدرسه رفت اما در دوازده سالگی با فوت پدرش مجبور شد در چاپخانه ی محلی پادویی کند. بعد از مدتی کوتاه به نزد برادرش رفت و در روزنامه ایی که برادرش اوریون راه انداخته بود ابتدا حروفچین و سپس چاپی شد. در جوانی شروع به داستان نوشتن کرد و اولین داستان کوتاهش را در سن ۳۵ سالگی نوشت.

محمود دولت آبادی در ۲۸ سالگی اولین مجموعه داستانی اش را منتشر کرد. تا آن روز چیزی چاپ نکرده بود. بالاخره این دو نویسنده بعد از چاپ رمان های «کلیدر» و «ماجراهای هاکلبری فین» کتاب های قابل توجهی از آب درآمد و به عنوان نویسنده موفق و محبوب کشورشان معرفی شدند.

کتاب های مارک تواین با گذشت بيش از یکصد سال تا به امروز مدام توسط  شرکت های مختلف انتشاراتی در سراسر جهان بدون حذف یک کلمه چاپ و منتشر  و حتی بر اساس داستان هایش توسط شرکت های معتبر فیلم سازی جهان از آن فیلم های متعددی در قالب سریال تلویزیونی، سینمایی و کارتون انیمیشن با ایفای نقش هنرمندان و کارگردانان بنام و مشهور جهان به تصویر کشیده می شود. تندیس و نمادهای بزرگی از او و شخصیت های داستانی اش در پارک ها، کتابخانه ها و دانشگاه های معتبر جهان نصب می گردد. رئيس جمهور وقت آمريكا در هنگام فوت مارک تواین، ضمن صدور اعلاميه ای رسمی، درگذشت نویسنده کشورش  را ضايعه ای بزرگ می خواند.

همه ی این حرف ها را زدم تا این را بگویم: «قدردان نفس ها و قلم نویسنده هفتادو چهار ساله، بزرگ کشورمان باشیم».

مصطفی بیان

این یادداشت در روزنامه آرمان / چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۳/ شماره ۲۴۴۶ به چاپ رسید

به بهانه سالروز تولد مارک تواین

پارک جنگلی بزرگی در جنوب ایالت میزوری (این نام را از زبان سرخپوستان قبیله سو می گیرد که به معنای «مردم قایق سوار» یا «قایق بزرگ» یا «قایق چوبی» است) و نیمه شمالی رشته کوه اورزاک امریکا گسترده شده است به نام «جنگل ملی مارک تواین».

یک سال بعد از آغاز سلطنت محمد شاه قاجار، در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ (۹ آذر سال ۱۲۱۴ خورشیدی)  نوزادی در ایالت میزوری تولد یافت به نام «سمیوئل لنگهورن کلمنز» معروف به «مارک تواین».

شايد كمتر كسى از آشنايان با ادبيات جهانى نام«مارک تواین» را نشنیده باشد و با او بیگانه باشد. مارک تواین، نویسنده معروف قرن نودهم میلادی، نویسنده شهیری است که آثار جالب ‌توجهی از او بر جای مانده است. او علاقه بسیار به سفر داشت. تواین می نویسد: «معروف ترین آثارم را در حالی که در هارتفورد زندگی می کردم، نوشتم.»

برای هفده سال، سیموئل به همراه همسرش اولیویا و سه دختر خود در هارتفورد زندگی کرد. در طول آن سال ها سیموئل برخی از معروف ترین کتاب هایش را بر روی کاغذ آورد.

به علت مشکلات مالی، سیموئل مجبور به فروش مزرعه خود شد و به همراه خانواده به اروپا نقل مکان کرد. از سال ۱۸۹۱ تا سال ۱۹۰۰، سیموئل به همراه خانواده اش در سراسر جهان سفر کرد و در طول آن سال ها،شاهد ظلم فزاینده قدرت های اروپا بر دولت های ضعیف تر بود که او در کتاب های خود آنها را شرح داده است.

مارک تواین در کتاب هایش از حرص و طمع انسان، ظلم و ستم و نژاد پرستی سخن گفت. او زندگی خود را صرف مشاهده و گزارش در مورد محیط اطراف خود کرد. در نوشته هایش، تصاویر عاشقانه، درستکاری، نقاط قوت و ضعف از جهانِ در حال تغییر ارائه داد. چند تا از آثارش در طول عمر خود هرگز منتشر نشد چون سردبیران مجلات، اعتقادات و سخنان او را قبول نداشتند و یا شاید ترس شخصی از سیاستمداران و سرمایه داران قدرت طلب!

با بررسی کتاب های تواین می توانیم به طرز فکر امریکایی ها و اروپایی ها در اواخر قرن نوزدهم که در آن زندگی می کردند، پی ببریم. همان طور که مارک تواین یک بار نوشت: «پنداشتن، خیال کردن و گمان بردن خوب است، اما کشف و پیدا کردن بهتر است.»

کتاب «ماجراهای تام سایر»، «شاهزاده و گدا» و «ماجراهای هاکلبری فین» تخیل نویسنده نیست؛ بلکه صحنه های واقعی از زندگی و اجتماع مردمان قرن نوزدهم است که مارک تواین در سفرهایش آنها را به چشم دیده بود.

مصطفی بیان