عنوان یادداشت: هجوم سلبریتی ها در نمایشگاه کتاب تهران
امسال فرصتی پیش آمد تا همچون سال های گذشته سری به بزرگترین رویداد فرهنگی در حوزه ی کتاب و نشر، یعنی «نمایشگاه کتاب تهران» بزنم. راستش بیش از هر چیز دیدار با ناشران و نویسندگان و دوستان روزنامه نگار در یک جا برایم ارزشمند، ستودنی و جالب است.
با وجود شرایط بحران و شنیده شدن زنگ خطر در حوزه کتاب و کتابخوانی، امسال شاهد حضور پُر رنگ داستان نویسان نیشابوری (به ویژه نیشابوری های ساکن تهران) در نمایشگاه کتاب تهران بودم. رمان «فراموشی» اثر جواد پویان (تقدیر شده جایزه ادبی مهرگان)، رمان «کفتار» اثر مرتضی فخری، رمان «زندگی خانم کاتیوشا ب و همکاران تمام فلزی اش» اثر لیلا پاپلی یزدی، مجموعه داستان «جوالدوز شیطان» اثر محمد اسعدی و مجموعه داستان «آن خاکستری مرموز» اثر سیما رحمتی، پنج اثر در حوزه ی داستان نویسی بودند که در غرفه های نشر نیلوفر، افراز، روزنه، خورشید آفرین و کیان افراز به نمایش گذاشته شدند.
یکی از مهمترین نکات منفی در نمایشگاه امسال که برای من آزار دهنده بود حضور برخی سلبریتی ها بود که اخیرا قلم به دست هم شده اند؛ زیرا آثار مکتوب همچون فضای مجازی حاوی دلنوشته و دردنامه بدون محتوی شده است تا خلق یک شاهکار ادبی و غنی. این باعث می شود صف های طولانی از دخترها و پسرهای جوان بدون توجه به محتوی متن، برای گرفتن امضا و عکس از آنها در نمایشگاه (حتی در غرفه ناشران معتبر) تشکیل می شد که گاهی بخش حراست نمایشگاه مجبور می شد برای برقراری نظم مداخله کند!
به هرحال وقتی میبینم فضای فرهنگی نمایشگاه کتاب مورد هجوم سلبریتی ها قرار گرفته است ناراحت میشوم؛ گذشته از این آنچه بیش از هر چیز در نمایشگاه به چشم میآید حضور آشکار و پنهان برخی چهره هاست که قاعدتا نباید در نمایشگاه حضور میداشتند، تا نمایشگاه به محلی برای تبادل دوستداران «یار مهربان» تبدیل شود.
دوستداران کتاب و کتابخوانی این جمله را چندین بار شنیده اند: «نمایشگاه کتاب در اصل یک جور بازار کتاب است». عده ای برای خرید کتاب می آیند، عده ای برای پیکنیک. به ویژه کسانی که برای خرید از شهرستان ها میآیند. این علاقه مندان گاه چند کیلو کتاب را به دوش میکشند و به شهرستان می برند. متاسفانه سیستم پخش کتاب در ایران هنوز مثل پنجاه سال قبل عمل میکند، وگر نه نیازی نبود این هموطنان شهرستانی برای خرید کتاب زحمت چنین سفر طولانی و پُر هزینه ای را به خود هموار کنند. شاید هم وجود بُن های وسوسه برانگیز خرید کتاب است که توسط موسسات و اداره های دولتی پخش شده اند تا مجبور شوند بار سنگین سفر را به دوش گیرند!
شعار امسال نمایشگاه کتاب، «نه به کتاب نخواندن» بود. این شعار در واقع یک اعتراض است. اعتراض می کند به اینکه مردم کتاب نمی خوانند. آژیر خطر «کتاب و کتابخوانی» سال هاست که در کشور به صدا در آمده است. اینکه پیش بینی آینده کتاب چیست؟ و به کدام سمت میرویم؟ باید بگویم تا هنگامی که در بر همین پاشنه بچرخد و خانواده ها، آموزش و پرورش و دولتمردان برای «کتاب و کتابخوانی» تره هم خرد نکنند و هیچ جوری نگران حذف «کتاب» از سبد کالای خانواده ها نباشند، نه تنها چیزی عوض نمی شود که ما هر روز بیشتر و بیشتر شاهد تعطیلی کتابفروشی ها و شمارگان تک رقمی کتاب خواهیم بود!
در کنار اخبار بد نمایشگاه، چهارشنبه نوزده اردیبهشت موسسه هفت اقلیم تهران در ادامه سری نشست های دیدار با نویسندگان پیشکسوت با عنوان «یک شب یک نویسنده» به محمود حسینی زاد، نویسنده و مترجم ادبیات آلمانی پرداخت. در پایان این نشست با محمود حسینی زاد در مورد نیشابور، نمایشگاه کتاب و جدیدترین رمانش با عنوان «بیست زخم کاری» صحبت کردیم. بهترین و هیجان انگیزترین قسمت صحبت مان جایی بود که حسینی زاد در مورد انجمن داستان سیمرغ نیشابور گفت: «نام و آوازه ی انجمن شما را شنیده ام!».
مصطفی بیان
دبیر انجمن داستان سیمرغ نیشابور
چاپ شده در دو هفته نامه آفتاب صبح نیشابور / شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷