مصطفی بيان / جمعه ۱۸ آذر ۱۴٠۱
یکصد سال قبل مثل چنین روزهایی، که نَه من و شما و نَه پدران و مادرانمان بودند، مردی به نام «حسین پیرنیا» ملقب به «موتمن الملک» رئیس مجلس شورای ملی (مجلس شورای فعلی) بود. پیرنیا از دولتمردان نخبه و تحصیلکردهٔ اواخر دورهٔ قاجاریه بود. در آن دوران ایران برای شانزده سال طعم داشتنِ «مجلس ملی» را بعد از دوران پُرتلاطم نهضت مشروطه در پادشاهی دو شاه آخر سلسلهٔ قاجار چشیده بود. پیرنیا، در پاریس حقوق خواند. پس از بازگشت به ایران به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و در سال ۱۲۷۷، که مدرسهٔ علوم سیاسی دایر شد، در آنجا به تدریس پرداخت.
همهٔ اینها برای این بود که بگویم ملکالشعرای بهار سیوشش ساله در همین دوره نماینده مجلس بود (آذر سال ۱۳٠۱). و با شیخ مدرس و شاعران روشنفکر عصر مشروطه به خصوص میرزاده عشقی دوستی و روابط صمیمانه و نزدیکی داشت. بهار، شیخ مدرس و میرزاده عشقی مخالف طرح «جمهوریت رضاخانی» بودند و باور داشتند این جمهوری فریب است و در نهایت به «دیکتاتوری رضاخانی» ختم میشود.
محمدتقیبهار، مبارزه سیاسی خود را برای برپایی مشروطه و حکومت قانون پیگرفت، اما با آغاز حکومت رضاخان، خانهنشین و دلزده شد.
بهار در ۶۴ بهار زندگیاش، پنج پادشاه ایران را دید. او عاشق ایرانِ آزاد و قانونمند بود.