بایگانی برچسب‌ها : نشر افراز

روایت مسخ شدگی زندگی

روایت مسخ شدگی زندگی

نگاهی به جدیدترین اثر داستانیِ مرتضی فخری

مصطفی بیان / داستان ­نویس

چاپ شده در نشریه آفتاب صبح نیشابور / شماره ۱۲۹ / ۲۹ مهر ۱۴۰۳

مرتضی فخری متولد سال ۱۳۵۱ در نیشابور است. یکی از مهم‌ترین نویسندگان فرم‌گرا است. مردی که هر سال یک یا دو کتابی تازه روی پیشخوان کتابفروشی‌ها می‌گذارد. پاییز سال گذشته کتابی تازه از او دیدم: «پوستین تلخ».

راوی یکی از داستان‌هایش می‌پرسد: «چرا خدا باید پوستین آدم بر تو بیندازد و بر من پوستین گرگ؟… .» شاید برای همین است که راویِ داستان در زمان و مکان گم شده. همه چیز درباره او با این کلمه آغاز می‌شود: «چرا…؟» زیرا «آدم شدن به همین سادگی نیست…..» (بخش از داستانِ پوستین تلخ».

مرتضی فخری، ذهنی پرسشگر دارد؛ زیرا او جویای «حقیقت» و «درستی» است. زیرا پرسش مبدأ جهش فکری اوست. پرسش نقشی کلیدی در آفرینش داستان­های او دارد و پرسشگری، نقدکردن و برای یک سوال پاسخ‌خواستن از ویژگی­های داستان­های مرتضی فخری است.

«بگو آيا كسانى كه مى‏ دانند و كسانى كه نمى‏ دانند يكسانند تنها خردمندانند كه پندپذيرند.» (زمر، آیه ۹). 

بارها شنيده‌ايم كه زندگي اينجا جدا از سياست نيست. اين جداناپذير بودن زندگي و سياست، خاص ايران نيست و در سراسر دنيا، زندگي اجتماعي انسان با سياست در هم پيچيده است. داستان‌نويسان در خلق جهانِ داستاني و شخصيت‌هاي خود، نمي‌توانند وضعيت اجتماعي، سياسي و اقتصادي زمانه داستان‌شان را ناديده بگيرند. به قول احمد محمود «سياست به ما تحميل شده است. شما چه كسي را مي‌توانيد پيدا كنيد كه به سياست كار نداشته باشد يا در زمينه سياست صحبت نكند… من نويسنده هستم. نويسنده شخصيت‌پرداز است. من اگر بخواهم وجه روشني را از يك شخصيت حذف بكنم، آن‌ وقت به خواننده‌ام راست نگفته‌ام. شخصيت من آن ‌وقت كامل نيست. همه آدم‌ها امروز سياسي هستند… وجه غالب داستان‌هاي من سياسي نيست. آدم‌ها به ناچار سياسي شده‌اند.» (برگزيده از گفت‌وگو با احمد محمود در كتاب هفته، ۲ تيرماه ۱۳۸۰)

ذهن پرسشگر وضع موجود را به چالش می‌کشد تا بهتر بفهمد و بهتر تغییر دهد. ذهن پرسشگر در انسان خصلت رهایی‌بخشی ایجاد می‌کند: به گفته اندیشمندان علوم انسانی رهایی از «همینی که هست»، رهایی از جبرگرایی‌ و رهایی از تعلقاتی که نمی‌پسندد.

«کارد را به گلویش نزدیک و نزدیک­تر برد. تیزنای کارد بر آن پوست طلایی، بوسه­ای تند نهاد. گاو با آن پاهای عجیب و غریبش، گامی به عقب برداشت و بر پِهِن­ها، رد سُم­هایی عجیب غریب­تر را حک کرد. سُم­هایی که پنج شاخه بودند. سم بودند؛ ولی به پنجه­های انسان می­مانستند. حالا کافی بود، تیزنای کارد، بر پوست بگذرد و رگ را پاره کند و خون بیرون بجهد.» (بخشی از داستان یابوی سنگ تراش).

داستان­های فخری تاكنون همگي با الهام از يك دوره­ تاريخي خاص نوشته نشده‌­اند؛ او نویسنده­ی همه­ی فصول است. فخری برای همه­ی زمان­ها می­نویسد. او می­پرسد و نقد می­کند. زیرا او نویسنده­ی پرسشگر و منتقد است.

فخری رازهاي بسياري را درون خود نگه مي‌­دارد و گذشته و حال و آينده را به هم پيوند مي‌دهد. چهار داستانِ این مجموعه از لايه­های­ درهم‌­تنيده تشكيل مي‌شود: زندگی، عشق، مهربانی، آداب و رسوم، سیاست و مذهب. داستانِ «پوستین تلخ» در بسياري از جاها به رئاليسم جادويي نزديك مي‌شود و تصاويري خيال­‌گونه ارائه مي‌دهد. انتخاب اين سبك از سوي نويسنده مي‌تواند به سبب تغيير سليقه بازار كتاب به سمت آثار تخيلي باشد. ولي به نظرم در نهايت اين مفهوم را به خواننده القا مي‌كند كه وقتي مصائب آنقدر بزرگ شود كه نتواني واقع­‌گرايانه با آن مواجه شوي دست به دامن خيال مي­‌شوي و از وقايع اطرافت قصه­ خودت را مي­ سازي. زبان روايت كم‌­و­بيش بسته به موقعيت تغيير مي‌كند. گاه خشك و گاه شاعرانه مي‌شود. روايت گاهي بسيار شتاب مي‌گيرد طوري كه انگار از روي وقايعي بپرد، ولي گاهي آنقدر كُند مي‌شود كه مي‌تواند براي خواننده ملال‌­آور شود؛ مانند داستانِ «عمارت مرگ».

در چهار داستانِ این مجموعه ما با توصيف‌هاي سينمايي­‌گونه بسياري مواجه هستيم. اين از ويژگي‌­هاي داستان­های مرتضی فخری است. انگار داریم تئاتر می­بینیم. همه­ی آدم­های داستان­های مرتضی فخری مقابلِ چشمانِ خواننده ظاهر می­شوند. می­خندند، گریه می­کنند، فریاد می­زنند، سکوت می­کنند، زنده می­شوند، می­میرند و حتی می­پرسند…. سوال می­کنند.

مجموعه­ی «پوستین تلخ» شاملِ چهار داستانِ بلند با عنوان­های: پوستین تلخ، یابوی سنگ تراش، عمارت مرگ و آقای روشن، آقای تاریک است؛ که در ۲۰۴ صفحه توسط انتشارات افراز منتشر شده­اند.