بایگانی دسته بندی ها: جایزه داستان سیمرغ

گفت و گو با نویسنده برگزیده چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

آفتاب صبح نیشابور / دوشنبه 29 بهمن 97
آفتاب صبح نیشابور / دوشنبه ۲۹ بهمن ۹۷

نوشتن برای زنان جولانگاه آزادی ست

گفت و گو با نویسنده برگزیده چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

آیین اختتامیه «چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ»، شامگاه پنج شنبه چهارم بهمن ماه ۹۷ با حضور داستان نویسان، اصحاب قلم و اندیشه، فرماندار و رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالن شماره دو پردیس سینمایی شهر فیروزه برگزار شد.

«چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در سطح استان های شرق کشور و با مشارکت ۱۷۵ داستان نویس و داوری محمدجواد جزینی، نشاط داودی و مژگان مظفری برگزار شد. در این دوره، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و جایزه نقدی دو میلیون تومانی به داستان «پری خورجنّی» اثر مونا بدیعی جوان از مشهد تعلق گرفت و رتبه اول را کسب کرد.

مونا بدیعی جوان می گوید: «متولد شبی برفی در میانه ی نخستین ماه زمستان سال ۱۳۶۰ هستم. در مشهد متولد شدم به عنوان آخرین فرزند مادری که پُر بود از شعر و قصه و مثل و متل. مادرم شهرزاد دم به دم زندگی من بود و اونقدر برام قصه گفت که بالاخره من قصه نویس شدم. عشق به داستان های خارجی منو به خوندن مترجمی زبان فرانسه کشوند و عشق به ادبیات فارسی منو بر اون داشت که دوباره برم دانشگاه و ارشد ادبیات فارسی بخونم.»

«مونا بدیعی جوان»، دو مجموعه داستان به نام های «وقتی پری ها عاشق می­شوند» و «تمام سهم من از بابا» منتشر کرده است. همچنین در دو دوره جشنواره ملی «داستان ایرانی» رتبه سوم را از آن خود کرده است. از او در مورد آینده ادبیات داستانی ایران می پرسم. پاسخ می دهد: «حتما آینده ی ادبیات ایران روشنه. ادبیات در ایران همیشه درخشان بوده و جایگاه والایی داشته. یک پدیده ی ادبی سنگین و قوی، جایگاه خودشو سرانجام پیدا کرده حتی سال ها پس از مرگ پدید آورنده اش. در فیلم دلشدگان روانشاد علی حاتمی یه دیالوگ نابی گفته می­شه با این مضمون که: جان ادبیات ما از خون همین سهراب ­ها و طاهرهاست. طاهر به معنی پاک در کنار سهراب که نماد پاکی و بی گناهی است، نهاده می­شه و یک تصویر خیلی قشنگ از ادبیات می­ده. این دیالوگ همیشه در ذهن من هست و بهش ایمان دارم. جان ادبیات ایران؛ جان پدیدآورندگان پاکی هست که بر سر خلق اثرشون، دلشون خون می­شه و روحشون عرق می ریزه و تنشون فرسوده. این گونه آثار هستند که حتی اگر در زمان زندگی خالقشون گمنام بمونن، سرانجام روزی کسی پیدا می­شه که کشفشون کنه و در جایگاهی که حقشون هست بنشوندشون. حتی شاهنامه ی فردوسی هم از این سرنوشت جدا نبوده.»

می پرسم: «ما در جامعه ای زندگی می کنیم که چاپ کردنِ کتاب سخت شده و خواننده ی کتاب هم خیلی کم داریم. اما با این وجود می نویسیم و کتاب چاپ می کنیم.»

پاسخ می دهد: «در مورد آثاری که به چاپ می­رسه و عدم اقبال مخاطب نسبت به ادبیات امروز؛ به زعم من امروزه کتاب های زیادی چاپ می­شه و فراوانی امکانات این امتیاز رو داره که همه در هر جایی می­تونن از کلاس های داستان نویسی استفاده کنن. اگر سال ها پیش غلامحسین ساعدی دور ایران راه میفتاد که یه نویسنده­ی نو ظهور و خوب رو بشناسه و بشناسونه، حالا به کمک فناوری های دنیای مجازی و جشنواره­ ها این اتفاق میفته.­ اما این همگانی و فراوانی باعث شده که خیلی نانویسنده های خود نویسنده پندار وارد دنیای ادبیات بشن و شده با پول خودشون کتاب چاپ کنن تا نامی به دست بیارن. همین نانویسنده ها و همین فراوانی کتاب های کم مایه سبب می­شه که نویسنده های خوب و آثار خوب و پر مایه، گمنام بمونن. زیادی کتاب های چاپی مخاطب رو هم دلزده می­کنه. به نظر من باید جهت ممیزی ها عوض بشه، بجای رویارویی با واژگان باید با محتوای اثر رودرو شد. این که اگر یه اثر مشکل اروتیک یا واژگانی نداشته باشه پس قابلیت چاپ و پخش داره، یه اندیشه ی کاملا اشتباه هست. کتاب یعنی پرورشگاه و جولانگاه فکر و رویا. سازمانی که وظیفه ی دادن مجوز چاپ رو بر عهده داره باید با تفکری باز و بی طرفانه در مورد محتوای کتاب ها داوری کنه، باید با انگیزه­ی بالا بردن سطح سلیقه ­ی اجتماعی، آثار رو ممیزی و انتخاب کنه. بلایی که در چند سال گذشته سر سینما اومده اکنون دارن بر سر کتاب می­آرن. اونقدر فیلم­های بی­مایه و بی­ارزش ساخته شد که مخاطب از سینما نا امید شد و پناه برد به قلیون خونه­ها. ما در دوره­ی بازگشت ادبیات هم روزگارمون به سر می­بریم یعنی از آثار ارزشمند اسلاف بزرگمون رسیدیم به آثاری بی­مایه و پرتعداد. از کارهای خوب نویسندگانی همچون هدایت و چوبک و دانشور و ساعدی و معروفی و خیلی خوب های دیگر رسیدیم به انبوهی کتاب چاپ شده که بعد از خریدن و خوندنشون، حس می­کنی که هم پولت حروم شده و هم وقتت. کارهایی که کپی­های کمرنگ و ضعیفی هستند از آثار بزرگ و ارزشمند گذشته. اما در میان این انبوه بی­ارزش، اندک کارهای با ارزشی هم به چاپ می­رسه. مثلا کارهای خانم میرقدیری که سال ها پیش خوندم رو خیلی دوست دارم، یا کارهای آقای یادعلی و جولایی رو.»

می پرسم: «جایگاه زنان را در ادبیات داستانی ایران، چگونه ارزیابی می کنید؟»

پاسخ می دهد: «زنان در ادبیات ایران جایگاه خوبی دارن تا حدی که به نظر من می­تونن یک ژانر ادبی رو پایه گذاری ­کنن. جلسات داستان نویسی با حضور زنان هست که چراغش روشن مونده و می ­مونه، نوشتن برای زنان در جامعه ­ی در حال گذار مانده­ ی ایران، جولانگاه آزادیست. البته در همه ­ی دنیا، ادبیات برای زنان مجالی برای زیستن هست، برای زیستن در موقعیت ­هایی که از اون ­ها سلب شده. البته باید ما زنانی که می­خواهیم در این حیطه کار کنیم، تلاش و کوشش بیشتر بکنیم و رنجی بزرگتر از محدوده­ی زندگیمون رو به جان بخریم و فقط برای بهبود رنج­ های درونمون یا برون ریزی احساساتمون ننویسیم و به رسالتی که به عنوان یه زن نویسنده بر عهده داریم دید واقع گرایانه­تری داشته باشیم. باید به بهبود اوضاع اجتماع، نمایش زخم­های اجتماع و حتا بالا بردن سطح سلیقه­ ی مخاطب هم بیندیشیم.»

می پرسم: «فکر نویسنده شدن نخستین بار کی به ذهن تان خطور کرد؟»

پاسخ می دهد: «از بچگیم یادمه که مامانم خیلی برام کتاب و مجله می­خریدن، کتاب و مجله جزو جدایی­ ناپذیر خریدهای مامانم بود. البته بعد از خریده شدن، اجبار من به خوندن بود. یعنی هر مجله و کتابی که برای من خریداری می­شد باید می­خوندم. خود مامانم هم دنیایی از قصه و خاطره و ضرب المثل و شعر بودن و از صبح که من چشم می­گشودم تا شب با یک مثنوی گویا روبه رو بودم. سال اول راهنمایی بودم که مامانم منو بردن به یه کتابفروشی تو خیابون جنت (اونروزها جنت کتابفروشی­ های خوبی داشت و مثل اینروزها نیمه متروکه نبود) و به کتابفروش گفتن بهترین کتابت رو بده به دخترم. کتابفروش صد سال تنهایی رو به من داد. اولین باری که خوندمش برام سخت بود و نفهمیدش برا همین به نیمه نرسیده رهاش کردم. سال ها بعد که یکبار دیگه خوندمش، عاشقش شدم، بخشی از روحم شد. یک الگو برای بیرون داد اون همه قصه و داستان و شعر و مثلی شد که روزانه از مادرم می­شنیدم. و اینگونه بود که نوشتن منو شروع کرد و من دوباره متولد شدم، اینبار از واژگان و قصه­ های مادرم. ولی نوشتن از سال­ های دانشگاهی دوران لیسانس برای من جدی شد. وقتی که می­دیدم راحت­تر از بقیه همکلاسی هام می­تونم متون و اشعار زبان فرانسه رو به فارسی برگردونم. زبان فارسی برای من زبان مادریی بود که خیلی درش شناور بودم و خیلی برام ملموس بود و به آسانی و با تناسب، واژه ها رو کنار هم می­چیدم و می­تونستم القای معنی کنم. بر این شدم که بنویسم، در همون روزها آگهی جشنواره­ای به دستم رسید که در مشهد برگزار می­شد، با همون الگوهایی که در ذهنم نقش بسته بود نوشتم و جزو برگزیدگان جشنواره شدم. مامانم منو کلاس داستان نویسی ثبت نام کرد و هر هفته بردم کلاس. یعنی مامانم دست من دانشجو رو می­گرفت و می­برد کلاس داستان؛ از من مشتاق­تر بود به نویسنده شدنم. گرچه هنوز خودمو نویسنده نمی­دونم.»

می پرسم: «ریشه یک ایده چگونه از داستان هایتان در می آید؟»

پاسخ می دهد: «داستان­ ها و ایده ها، جایی در روح من متولد می­شن که نمی­دونم کجاست. یعنی تا حالا نشده من یه چیزی رو ببینم یا یه موضوعی رو بشنوم و اراده کنم در موردش بنویسم. بلکه این شخصیت های داستان ها هستند که من رو انتخاب می­کنن و به من می­گن که ما رو بنویس. معمولا هم با نخستین جمله ی آستانه ی داستان به سراغم می­آن. یعنی داستان ها منو انتخاب می­کنن و خودشونو به روح من می­رسونن و یهو اراده می­کنن که متولد شن، اصلا هم براشون مهم نیست من کجام یا چه حالی دارم؛ اونا می­خوان بیرون بریزن و من باید در خدمتشون باشم.»

می پرسم: «کمی هم درباره داستانِ پری خورجنّی حرف بزنیم. داستانی که شما را برگزیده ی چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ نیشابور معرفی کرد.

پاسخ می دهد: «پری­ خورجنی هم خودش اومد. یه روز صبح با نام پری آدم از خواب بیدار شدم و دیدم که یه پری آبی درخشان من رو انتخاب کرده که بنویسمش. و این روزها هم امر کرده تبدیلش کنم به یه رمان. کلی شخصیت دیگه هم برداشته با خودش آورده و الان مدتیه که هر کدومشون یه گوشه اتاقم نشستن و زل زل منو تماشا می­کنن. خود پری که گلدون مرجانمو کرده به عنوان خونه­­ش و هر وقت می­رم به مرجان آب بدم می­بینم که یه تاج گل از گلای مرجان درست کرده و گذاشته رو سرش و از ترس عامو حبیب و دار و دسته­ش، لای خار و برگای مرجان پنهون شده. البته از من قول گرفته که جاشو لو ندم ولی شما که غریبه نیستین برا همین بهتون گفتم. برنامه آینده منم همینه دیگه به پری خورجنی قول دادم بنویسمش و تبدیلش کنم به رمان و در بین کارهای روزمره­م می­کوشم به قولی که بهش دادم عمل کنم و خودشو  آدمایی که از خورجنی برداشته با خودش آورده و توی اتاقم جا داده رو بنویسم.»

مصطفی بیان / داستان نویس

چاپ شده در دو هفته نامه «آفتاب صبح نیشابور» / دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷

آیین اختتامیه «چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» برگزار شد.

آیین اختتامیه «چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ»، پنجشنبه چهارم بهمن ۱۳۹۷، در پردیس سینمایی شهر فیروزه برگزار شد.

جایزه ی ادبی «داستان کوتاه سیمرغ»، به ابتکار «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و امسال با حمایت «شرکت مجتمع فولاد خراسان» در سطح استان های شرق کشور، شامل: خراسان های شمالی، رضوی و جنوبی و استان سیستان و بلوچستان برگزار شد. در این دوره ۱۷۵ داستان نویس از ۲۰ شهر از استان های شرق کشور شرکت کردند که به ترتیب مشهد، نیشابور، شیروان و سبزوار بیشترین مشارکت را در این دوره داشته اند.

مصطفی بیان / مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ
مصطفی بیان / مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ

در ابتدای این مراسم، مصطفی بیان، مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ ضمن خوشامدگویی به مهمانان مراسم گفت: «جایزه داستان کوتاه سیمرغ، یک جایزه مستقل و خصوصی است که در طول این چهار سال، توسط تعدادی از نویسندگان جوان نیشابور و با حمایت بخش خصوصی برگزار شده است. در کشور ما، چندان رسم نیست به جوایز ادبی و همچنین تشکل های مردم نهاد توجه شود. در حالی‌ که رویدادهای ادبی در سایر کشورها از حمایت وسیع برخوردارند.»

بیان ادامه داد: «به امید خدا، پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ را در سطح ملی و در دو بخش ملی و نیشابور برگزار خواهیم کرد. برای رسیدن به این هدف بزرگ، نیاز به حمایت گسترده بخش خصوصی داریم. خوشبختانه، امروز، نیشابور با داشتنِ سه شهرک صنعتی، و شرکت های بزرگ تولیدی، به عنوان یکی از شهرهای بزرگ صنعتی در شرق کشور معرفی شده است.»

در ادامه ی مراسم، غلامحسین علی پور، مدیر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نیشابور با اشاره به فعالیت های چهار ساله این جایزه ادبی افزود: «این رویداد ادبی شناسنامه دار شده و در تقویم نویسندگان کشور وجود دارد؛ این جایزه ادبی می تواند از مبدا نیشابور در سطح ملی عرضه شود.»

جعفر توزنده جانی / نویسنده کودک و نوجوان
جعفر توزنده جانی / نویسنده کودک و نوجوان

در این مراسم از جعفر توزنده جانی، نویسنده کودک و نوجوان تقدیر به عمل آمد. جعفر توزنده جانی بعد از دریافت نشان طلایی سیمرغ از دست جواد محقق نیشابوری، مرتضی فخری و خدابخش صفادل، گفت: «در میان این همه مراسم مختلفی که من شرکت کردم این مراسم کاملا متفاوت است چون توسط همشهریان خودم مورد محبت و احترام قرار گرفتم.»

سپس بیانیه هیئت داوران توسط نشاط داودی قرائت شد. در این بیانیه، هیئت داوران همت بلند دست اندرکاران این دوره از جایزه ادبی داستان کوتاه سیمرغ را در جهت تلاش برای توسعه فعالیت های ادبی بومی شرق کشور را مورد ستایش قرار دادند. برگزاری چنین جایزه ادبی می تواند به کشف استعدادهای ناشناخته منجر شود. اما این هدف نهایی نیست و بخشی از این فرآیند است. محیا سازی زمینه های آموزشی و کمک به چاپ آثار، همچنان از امیدهای ماست. در این دوره از جایزه ادبی سیمرغ، توجه به داستان هایی معطوف شد که علاوه بر تکنیک های نوشتن و حفظ ساختار صحیح در داستان کوتاه، از خلاقیت نویسنده هم بهره مند بودند.

شیما محمدزاده، مونا بدیعی جوان، مصطفی توفیقی و مصطفی بیان
شیما محمدزاده، مونا بدیعی جوان، مصطفی توفیقی و مصطفی بیان

در پایان مراسم، جوایز برندگان «چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» اهدا شد: جایزه نخست، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و دو میلیون تومان جایزه نقدی برای داستان «پری خورجنّی» به مونا بدیعی جوان از مشهد تعلق گرفت. رتبه دوم، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و یک میلیون و پانصد هزار تومان جایزه نقدی برای داستان «کالترا» به شیما محمدزاده از اسفراین اهدا شد. رتبه سوم، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و یک میلیون تومان جایزه نقدی برای داستان «لاله عباسی» اثر مصطفی توفیقی از مشهد تعلق گرفت.

همچنین هفت داستان، «راپرت» اثر معصومه قدردان از اسفراین، «والران» اثر علی اصغر داوری از کاشمر، «آقای مرد هنوز همان جا ایستاده است» اثر سیده حدیث میرفیضی از نیشابور، «آواز شغال ها» اثر کیان درجزی از نیشابور، «تاج رز برای شاه بی سر اثر» سولماز اسعدی از نیشابور، «چای تلخ» اثر آریاناز برجی از نیشابور و «عقربه ساعت دویدنش را از سر می گیرد» اثر نگین محمدی از نیشابور شایسته تقدیر شدند و لوح تقدیر و جایزه غیر نقدی را دریافت کردند.

محمدجواد جزینی، نشاط داودی و مژگان مظفری داوری این دوره از جایزه داستان کوتاه سیمرغ را بر عهده داشتند.

اختتامیه چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

 

اختتامیه چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

پنجشنبه / ۴ بهمن ۱۳۹۷

ساعت ۱۸ تا ۲۰

آدرس : نیشابور ، میدان حافظ ، پردیس سینمایی شهر فیروزه ، سالن شماره دو

کارگاه داستان نویسی با حضور داوران کشوری :

پنجشنبه / ۴ بهمن ۱۳۹۷

کارگاه اول : ساعت ۱۰ تا ۱۲ / پژوهش سرای سینا مسیح آبادی / خیابان فردوسی شمالی ، خیابان بهشت

کارگاه دوم : ساعت ۱۵ تا ۱۷ / سینما فیروزه نیشابور ، سالن دوم / میدان حافظ 

فراخوان چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

 

«جایزه داستان کوتاه سیمرغ»، تنها جایزه مستقل و خصوصی ادبیات داستانی در شرق کشور است که در سال های اخیر به ابتکار «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» برگزار می شود و هدف از برگزاری این جایزه ادبی، کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی است.

«چهارمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ» در سطح استان های شرق کشور، استان های خراسان شمالی، رضوی، جنوبی و استان سیستان و بلوچستان برگزار خواهد شد.

از علاقه مندان و نویسندگان استان های شرق کشور دعوت می شود تا داستان خود را طبق مقررات زیر به دبیرخانه این جایزه ادبی ارسال کنند:

۱ –  داستان نویسان استان های خراسان شمالی، رضوی، جنوبی و استان سیستان و بلوچستان می توانند در این جایزه ادبی شرکت کنند.

۲ – جایزه در حوزه داستان کوتاه با موضوع آزاد برگزار می شود.

۳ – شرکت کنندگان فقط می توانند یک اثر را به منظور داوری ارسال کنند.

۴ – داستان ارسالی نباید از هزار کلمه کمتر و از پنج هزار کلمه بیشتر باشد.

۵ – داستان‌ ارسالی نباید در سه دوره ی گذشته این جایزه ی ادبی شرکت داده شده باشد.

۶ – داستان باید با نرم افزار word تایپ شده باشد.

۷ – عنوان داستان، نام و نام خانوادگی، تاریخ تولد، کد ملی، محل سکونت، آدرس ایمیل، شماره همراه در صفحه ای جداگانه به همراه داستان ارسال شود. فایل داستان بدون نام و اطلاعات نویسنده باشد.

۸ – هیچ محدودیت سنی برای شرکت کنندگان در این جایزه وجود ندارد.

۹ – شرکت کنندگان باید متولد و یا ساکن استان های شرق کشور باشند.

۱۰ – دبیرخانه جایزه ی ادبی در استفاده از تمام و یا قسمتی از آثار رسیده، مختار است.

۱۱ – داستان های رسیده در دو مرحله داوری می شوند و اسامی داستان های رسیده به مرحله دوم پیش از داوری نهایی در وبلاگ و کانال تلگرامی و اینستاگرام انجمن داستان سیمرغ نیشابور منتشر خواهد شد.

۱۲ – مهلت ارسال داستان تا تاریخ دهم آذر ماه ۱۳۹۷ است. (این تاریخ تمدید نخواهد شد)

۱۳ – زمان و مکان برگزاری آیین پایانی از طریق وبلاگ، کانال تلگرامی و اینستاگرام انجمن اعلام می شود.

۱۳ – علاقه مندان به شرکت در این جایزه باید داستان خود را از طریق پست الکترونیک به نشانی simurgh.dastan@gmail.com ارسال کنند.

هیات داوران داستان کوتاه  :

Image result for ‫نشاط داودی‬‎

  •  نشاط داودی: داستان نویس، ویراستار، مدرس داستان، داور جشنواره های ادبی دانش آموزی و عضو هیئت بررسی انتشارات پرسمان و شالان

Image result for ‫محمد جواد جزینی‬‎

  •    محمد جواد جزینی: داستان نویس، منتقد ادبیات داستانی، سردبیر ماهنامه تخصصی ادبیات داستانی، طراح استاندارد مهارتی داستان نویسی، مدیر اولین هنرستان داستان نویسی ایران و داور چندین دوره انتخاب کتاب سال

Image result for ‫مژگان مظفری‬‎

  •  مژگان مظفری: داستان نویس، ویراستار، مدرس داستان، مدیر نشر شالان و عضو هیئت بررسی انتشارات پرسمان.

جوایز :

  •  نفر اول : دو میلیون تومان و تندیس سیمرغ
  •  نفر دوم : یک میلیون و پانصد هزار تومان و تندیس سیمرغ
  • نفر سوم یک میلیون تومان و تندیس سیمرغ

آدرس وبلاگ : www.simurgh-dastan.blogfa.com

اینستاگرام و کانال تلگرام : @Simurgh-Dastan

مصطفی بیـــان

مدیر جایزه داستان کوتاه سیـــمرغ

رونمایی از مجموعه داستان های برگزیده جایزه داستان کوتاه سیمرغ

رونمایی مجموعه داستان در خانه ی ما کسی یانگ را دوست نداشت
رونمایی مجموعه داستان در خانه ی ما کسی یانگ را دوست نداشت

رونمایی از مجموعه داستان های برگزیده جایزه داستان کوتاه سیمرغ              

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، آیین رونمایی از مجموعه داستان «در خانه ی ما کسی یانگ را دوست نداشت»، عصر سه شنبه، ۱۹ تیر ماه با حضور رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نیشابور، منتخبان جایزه داستان کوتاه سیمرغ، داستان نویسان و علاقه مندان به داستان در سالن همایش جهاد دانشگاهی شهرستان نیشابور برگزار شد.

مجموعه داستان «در خانه ی ما کسی یانگ را دوست نداشت»، شامل ۱۷ داستان کوتاه از ۱۴ داستان نویس منتخب سه دوره جایزه داستان کوتاه سیمرغ در سال های ۱۳۹۴ الی ۱۳۹۶ است که تابستان امسال توسط نشر داستان منتشر شده است.

مصطفی بیان
مصطفی بیان

مصطفی بیان، داستان نویس و مدیر جایزه داستان کوتاه سیمرغ، سخنانش را با وضعیت نشر و ممیزی آغاز کرد و گفت: «متاسفانه نوشتن کتاب در ایران خیلی سخت شده است؛ منظورم نوشتنِ کتاب خوب! این روزها خبرهای خوشی نمی شنویم. ناشرانمان درگیر گرانی کاغذند. هر روز خبر تعطیلی کتابفروشی ها را در نقاط مختلف کشور می شنویم. آمار کتابخوانی پایین است؛ و دردسر بعدی كه برای همه ی ما نويسندگان وجود دارد، بحث سانسور و مميزی است. اميدواريم قانون درستی وضع شود، چرا كه سانسور، باعث می ‌شود كتاب‌ ها و داستان ‌های خوبی منتشر نشود.»

دبیر انجمن داستان سیمرغ نیشابور با اشاره به این سخن هوشنگ گلشیری که تنها راه داستان نویس موفق بودن این است که باید خوب ببینی، خوب تجزیه و تحلیل کنی و جامعه را بشناسی، ادامه داد: «معتقدم، بزرگترین لذت یک نویسنده، انتقال تجربه، اندیشه و آگاهی است. لذتی که در داستان و ادبیات هست در هیچ جای دیگری نمی‌شود پیدا کرد. منظور من نسخه پیچیدن و دادن راهکار به جامعه نیست. داستان نویس اگر می خواهد داستانش ماندگار شود، باید با نگارش داستان خوب (رعایت فرم و محتوی) و دادن آگاهی، تلنگری به ذهنِ خواننده و جامعه بزند.»

این داستان نویس با اشاره به انتشار مجموعه داستان «در خانه ی ما کسی یانگ را دوست نداشت»، گفت: «انجمن داستان سیمرغ نیشابور به‌ عنوان انجمنی ادبی و مستقل، تمام تلاشش در این سه دوره این بوده، آثاری را به جامعه ی ادبی و عموم مردم معرفی کند که هم در تکنیک و هم در محتوی، آثار شاخص و قابل دفاعی باشند. این مجموعه داستان شامل داستان های منتخب سه دوره جایزه ادبی سیمرغ است که توسط داوران کشوری، که همگی داستان نویس، منتقد، مدرس داستان و داور چندین جایزه معتبر ملی بوده اند؛ به صوت مستقل و آزادانه داوری شده اند. من به همه ی داستان نویسانِ منتخب که داستان شان در این مجموعه منتشر شده است تبریک می گویم.»

عباس کرخی، رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نیشابور در ادامه این نشست به اهمیت حضور جوانان در عرصه های فرهنگ و هنر شهرستان اشاره کرد و گفت: «ایمان دارم؛ جوانان اگر قرار باشه اتفاقی را رقم برنند در زیر سایه خردمندانه باتجربه ها کاری خواهند کرد کارستان.»

در قسمتی از این برنامه نیز معصومه دهنوی و زهره احمدیان بخشی از داستان های خود را برای حاضران در نشست خواندند.

گفتنی است این مجموعه داستان، با آثاری از امیرمحمد سلیمانی، سولماز اسعدی، هستی بشروتنی، معصومه دهنوی، نجمه باغیشنی، زهره احمدیان، کیان درجزی، پوریا دارابیان، هدی امینیان مقدم، جواد دهنوخلجی، علی بوتیمار، محمد اسعدی، سلیمان آهی و فریده ترقی منتشر شده است.

مجموعه داستان «در خانه ما کسی یانگ را دوست نداشت»، با گردآوری مصطفی بیان و ویرایش رضا روزبهانی با شمارگان پانصد نسخه، ۱۳۳ صفحه و بهای شانزده هزار تومان از سوی نشر داستان منتشر شده است.

مجموعه داستان «در خانه ی ما کسی یانگ را دوست نداشت»

مجموعه داستان «در خانه ی ما کسی یانگ را دوست نداشت»

این مجموعه شامل ۱۷ داستان‌ کوتاه از ۱۴ داستان‌نویس منتخب سه دوره ی اول جایزه داستان کوتاه سیمرغ از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ است.

این مجموعه داستان، با آثاری از امیرمحمد سلیمانی، سولماز اسعدی، هستی بشروتنی، معصومه دهنوی، نجمه باغیشنی، زهره احمدیان، کیان درجزی، پوریا دارابیان، هدی امینیان مقدم، جواد دهنوخلجی، علی بوتیمار، محمد اسعدی، سلیمان آهی و فریده ترقی منتشر می‌شود.

مجموعه داستان «در خانه ما کسی یانگ را دوست نداشت»، با گردآوری مصطفی بیان و ویرایش رضا روزبهانی با شمارگان پانصد نسخه، ۱۳۳ صفحه و بهای شانزده هزار تومان از سوی نشر داستان منتشر شده است.

مجموعه داستان های منتخب سه دوره جایــــــزه داستــــان کوتـــــاه ســـــیمرغ

مجموعه داستان های منتخب سه دوره جایــــــزه داستــــان کوتـــــاه ســـــیمرغ

علاقه‌مندان به شرکت در این نشست می‌توانند  سه شنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۹۷ از ساعت ۱۸ تا ۲۰ به مجتمع جهاد دانشگاهی ، خیابان امام خمینی ۱۷  (کوچه قوامی) ، سالن همایش مراجعه کنند.

ورود برای عموم آزاد است.

اختتامیه سومین جایزه داستان کوتاه سیمرغ نیشابور

اختتامیه سومین جایزه داستان کوتاه سیمرغ نیشابور
پنجشنبه / ۲۸ دی ۱۳۹۶ / پردیس سینمایی شهر فیروزه


با حضور :
مهندس شیبانی / معاون استاندار و فرماندار نیشابور
دکتر گرمابی / نماینده مجلس
عباس کرخی / رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی


اساتید و داستان نویسان نیشابور :
جعفر توزنده جانی
خدابخش صفادل
محمدطاها گاراژیان
حجت حسن ناظر
مجید نصرآبادی
علیرضا نیرآبادی

تقدیر از مرتضی فخری / رمان نویس نیشابوری
تقدیر از مرتضی فخری / رمان نویس نیشابوری

نکوداشت مقام ادبی استاد مرتضی فخری / رمان نویس نیشابور
داوران کشوری :
فرحناز علیزاده
بهاره ارشد ریاحی
حمید بابایی

مصطفی بیان / دبیر سومین جایزه داستان کوتاه سیمرغ
مصطفی بیان / دبیر سومین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

دبیر جایزه : مصطفی بیان

برگزیدگان :

نفر اول : معصومه دهنوی برای داستان کوتاه فنس پاره

نفر دوم : کیان درجزی برای داستان لااُبالیِ کوچه ی لردها

نفر سوم : محمد اسعدی برای داستان حس مرگ

شایسته تقدیر :

فریده ترقی برای داستان پنج شب در اتاق کرایه ای

هستی بشروتنی برای داستان سرخ

سولماز اسعدی برای داستان کن فیکن

نجمه باغیشنی برای داستان مار / ماهی

پوریا دارابیان برای داستان فرنگیس

گفت و گو با نویسنده برگزیده جایزه داستان کوتاه سیمرغ

آرزو می‌کنم روزی برسد که با خاطری آسوده‌ تر بگویم نویسنده‌ ام.

گفت و گو با نویسنده برگزیده جایزه داستان کوتاه سیمرغ

آیین اختتامیه دومین جایزه داستان کوتاه سیمرغ به همت انجمن داستان سیمرغ نیشابور، عصر پنجشنبه ۵ اسفند ماه با حضور شهردار، رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، داوران کشوری، چهره ها و دوستداران ادبیات داستانی در فرهنگسرای وکیلی برگزار شد. و در مجموع از میان ۷۷ داستان رسیده از نویسندگان نیشابوری، از سراسر کشور، نجمه باغیشنی با داستان «در فاصله ‌ی چند نخی که میان ماست»، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و کارت هدیه ده میلیون ریالی را به خانه برد و رتبه ی اول را کسب کرد.

لطفا خودتان را معرفی کنید؟

من، نجمه باغیشنی در اردیبهشت ۱۳۶۵در روستایی واقع در بخش زبرخان نیشابور به دنیا آمدم. فامیلم داد می ‌زند کدام روستا! سه سال بعد به نیشابور آمدیم و از سال‌ ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۵ فاصله‌ ی خانه تا مهد کودک، خانه تا مدرسه، خانه تا دانشگاه و خانه تا محل کارم را با موتور پدرم، سرویس مدرسه، پای پیاده، تاکسی، اتوبوس و قطار طی کردم. دستاورد این آمد و شدها هم شد یک مدرک دیپلم ریاضی فیزیک، کارشناسی مهندسی شیمی (دانشگاه اصفهان) و کارشناسی ارشد ارتباط تصویری (دانشگاه هنر تهران) و چند سالی سابقه کار در حوزه طراحی گرافیک. ناگفته پیداست تغییر مسیرهایی داشته ‌ام. اما پیوند‌هایم با ادبیات برمی‌گردد به قبل از دانشگاه و سال ‌هایی که شعر می‌سرودم و شعر معاصر ایران را دنبال می‌کردم. در سال‌ های دانشجویی در مقطع کارشناسی این پیوندها کمرنگ‌ تر شد و محدود شد به مطالعاتی پراکنده در حوزه داستان، فعالیت‌های فرهنگی، چند تجربه نه چندان موفق در داستان ‌نویسی و مطالعات جدی‌ تر در حوزه تاریخ هنر که این آخری مقدمه ‌ی علاقمندی من به حوزه هنرهای تجسمی و ورودم به دانشگاه هنر شد. البته بعد از دو سال تلاش‌ و درگیری.

چرا نویسنده شدید؟

آن تغییر رشته به نظرم بیشترین سهم را در نویسنده شدن من داشت. کیفیت دیگری به نگاه کردنم داد. نوشتن ‌های من با یادداشت‌ های روزانه در همان سال ‌ها شروع شد. یادداشت ‌هایی که کم کم رنگ و بوی روایت ‌های داستانی به خود ‌گرفت. اولین داستانم از دل همین یادداشت ‌ها بیرون آمد، در اردیبهشت سالی که گذشت. تا مدت‌ها جراتش را نداشتم بگویم داستان نوشته ‌ام.

پروسه نوشتن تان چگونه است؟

دشوار و خوشایند، گاهی اوقات هم طاقت فرسا. پر از لحظاتی که به محدویت‌ های ذهن و زبانم پی می‌برم. ایده اولیه غالبا از دل یک اتفاق ساده در طول روز، یک گفتگو، بخشی از یک کتاب یا  فیلم بیرون می‌آید. چیزهایی پراکنده یادداشت می‌کنم که گاهی تا چند ماه درست‌ نخورده باقی می‌ ماند و گاهی هم رها می‌شود. نوشتن داستان را زمانی شروع می‌کنم که مطمئن شوم تکه‌ هایی از پازل کنار هم چیده شده و تکلیف شخصیت‌ ها و وقایع تا حدودی روشن است. بگذریم از این که گاهی در طول مسیر و حتی نزدیک به پایان کار، داستان را کاملا به هم می‌ریزم و دوباره آغاز می‌کنم. اگر برایش زمان پایانی در نظر نگیرم ویرایش ‌های بی‌پایان دمار از روزگارم در می‌آورد. روزی که برای مراسم اختتامیه جایزه داستان کوتاه سیمرغ می‌آمدم در قطار بعد از تقریبا یک ماه و نیم، دوباره داستانم را خواندم. و ویرایش شروع شد! «چرا این جمله را این طوری ننوشتی؟ این یکی را اصلا لازم نداشتی! این دیگر چه کلمه‌ای است؟». واقعا از دست خودم کفری بودم.

کمی هم درباره‌ داستان «در فاصله‌ ی چند نخی که میان ماست» حرف بزنیم. داستانی که شما را برگزیده‌ ی دومین جایزه داستان کوتاه سیمرغ معرفی کرد.

حرف زدن درباره ‌اش نگرانم می‌کند. می‌ترسم با توضیحاتم محدودش کنم. داستان نوشته شده و الان آن طرف در دست ‌های مخاطب است و کار خاصی از دست من بر نمی‌آید. وقتی موضوع داستان، پیچیدگی‌ها و ظرافت‌ های روابط میان آدم‌ها باشد، به نظرم هرکدام از ما به فراخور دنیای درون، تجربیات و احساس ‌های پنهانمان به شکلی متفاوت با آن مواجه می‌شویم.

درباره جایزه داستان کوتاه سیمرغ صحبت کنید. آیا این جایزه می تواند در مسیر شناخت و حمایت از نوقلمان و داستان نویسان شهرستان نیشابور حرکت کند؟

مسلما بله. در مورد من که این طور بوده است. برای اکثر نویسندگان در ابتدای راه، ترس‌ ها و تردید‌هایی وجود دارد. با توجه به اینکه سال ۹۵ شروع کار داستان‌ نویسی من بود، جایزه داستان سیمرغ نه تنها مرا به جامعه داستان نویسان معرفی کرد بلکه مسیر را برایم روشن ‌تر کرد. در واقع به من جرات داد تا با جدیت بیشتری به ارائه داستان‌ هایم فکر کنم.

آیا پروژه انتشار کتابی در دست دارید؟

بله، انتشار مجموعه داستان‌ های کوتاهم را برای شش ماهه اول سال ۱۳۹۶ در برنامه دارم.

پیشاپیش سال نو را به شما تبریک میگم. پیشنهاد نوروزی شما برای کسانی که می خواهند این بهار را با کتاب آغاز کنند، خواندن چه آثاری است؟

من هم سال نو را به شما تبریک می‌گویم. در سالی که گذشت بهتر‌ین داستانی که خواندم داستان نبرد رستم و اسفندیار در شاهنامه‌ی حکیم فردوسی بود. همه عناصر این داستان تا مدت‌ها ذهن مرا درگیر کرده بود. واقعا شاهکار است. خواندن این داستان و داستان‌های دیگر شاهنامه را پیش و بیش از هر داستان دیگری پیشنهاد می‌کنم. آثار دیگری که تازگی‌ها خوانده‌ام اگر حافظه‌ام یاری کند، آثاری از کورت ونه‌گات با آن طنز تلخ بی‌نظیرش و رمان‌های نویسنده‌ی محبوبم، اورهان پاموک هستند.

و آرزوی بهاری تان؟

آرزو می‌کنم روزی برسد که با خاطری آسوده‌ تر بگویم نویسنده‌ ام. نه فقط از بابت مسائل تکنیکی و کیفی که خودم از کارم انتظار دارم، بلکه همین‌ طور از بابت حداقل‌ هایی که انتظار دارم نویسندگی بتواند به عنوان یک حرفه مثل هر حرفه دیگری، برایم فراهم کند، از جایگاه اجتماعی گرفته تا مسایل مالی. می‌دانیم که این آرزویی فقط برای من نیست. ارتباطی تنگاتنگ دارد با آمار کتا‌بخوان‌ های ما و مسایل مربوط به حوزه نشرمان. در سال پیش رو برای همه‌ خواندن و نوشتن آرزو می‌کنم.

مصطفی بیان

چاپ شده در نشریه «آفتاب صبح نیشابور» / شماره ۲۶ / ۲۸ اسفند ۱۳۹۵

آیین اختتامیه دومین جایزه داستان کوتاه سیمرغ نیشابور

نجمه باغیشنی

نجمه باغیشنی / نفر اول

معصومه دهنوی

معصومه دهنوی / نفر دوم

جواد دهنوخلجی

جواد دهنو خلجی / نفر سوم

آیین اختتامیه دومین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

پنجشنبه ۵ اسفند ۹۵ /فرهنگسرای وکیلی نیشابور

دبیر : مصطفی بیان

http://khorasan.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=114283

در اين مراسم از عليرضا نيرآبادي و مجيد نصرآبادي به عنوان دو تن از فعالان و پيشكسوتان عرصه داستان‌نويسي در شهرستان تقدير به عمل آمد.

جایزه داستان کوتاه سیمرغ