نگاهی به رمان «سجیر» نوشته‌ی «رجاء عالم» با ترجمه‌ی علی ملایجردی 

داستان بلند «سجیر» (به زبانِ عربی فاطما) نوشته‌ی «رجاء عالم» به تازگی با ترجمه‌ی علی ملایجردی روانه‌ی بازار کتاب شده است.

فاطما، دختری نوجوان، لاغر اندام و سر تا پا ارغوانی پوش به نکاح مردی جوان و خوش تیپِ عرب به نام سجیر درآمد. سجیر کارش پرورش مار بود و فاطما را شیرفهم کرده بود که حق ندارد به اتاقِ سمت راست خانه‌اش قدم بگذارد. فاطما فقط می‌توانست وارد مطبخ، حمام، توالت و اتاقی که شبِ اول در آن خوابیده بود، شود. البته فاطما راجع به آن اتاقِ ممنوعه زیاد کنجکاو نبود. اما چند روزی گذشت و این اتاقِ ممنوعه برای فاطما به رازی آزاردهنده تبدیل شده بود. او می‌خواست منشا بوی بدی که از سجیر می‌آمد را پیدا کند. در ششمین روز ازدواجش این کنجکاوی به یک شیطان نافرمان بدل شد و به محض این که سجیر در را باز کرد، فاطما پشت سرش وارد اتاق ممنوعه شد. فاطما مات و مبهوت ماند و به صدها ماری که جلویش بودند خیره شد. فاطما فهمید که این اتاق ممنوعه مزرعه‌ی پرورش مار سجیر است. اتاق پُر بود از قفس‌های کوچک و بزرگی که در آن مارهایی به اندازه‌ها و رنگ‌های مختلفی نگهداری می‌شدند.

وقتی فاطما توسط یکی از مهم‌ترین، کشنده‌ترین و باارزش‌ترین مارهای سجیر گزیده می‌شود، او از یک دختر نوجوانِ  بی‌گناه، تنها و طرد شده به زنی با استعدادی فوق‌العاده و حسی مرموز در کنترل مارهای همسرش و توانایی سفر با آنها به قلمروهایی فراتر از تجربیات عادی انسانی تبدیل می‌شود.

سجیر به این نتیجه می‌رسد که هیچ پادزهری برای زهر شاخ سیاه بزرگ وجود ندارد و فاطما حتما خواهد مُرد. به همین دلیل شبانه به منزل پدرِ فاطما می‌رود. فاطما بعد از این مرحله وارد مرحله‌ای شد که سجیر و پدر فاطما نمی‌توانستند درکش کنند. فاطما به موجود عجیب‌الخلقه تبدیل می‌شود. حالا این مار ارزشمندِ سجیر در جایی از بدنِ یاقوتی درآمده عروس جا گرفته بود.

«این دختر دیگر پذیرفتنی نیست، این دیگر موجودی نیست که بشود نامش را آدم گذاشت، او شر و شیطان است، برای همیشه شر است.» (متن کتاب/ص۳۳)

صدای آه کشیدنِ فاطما از اعماقِ آفرینش می‌آمد. او یک دختر نبود. بلکه زنِ اغواگری سرشار از زندگی بود. عروسِ جوان به خطرناک‌ترین نوع از مارها تبدیل شده بود، یک زن مار که سعی می‌کرد از چنبره خود بلند شود.

حالا این عروسِ جوانِ مار یا ملکه‌ی مارهای سجیر، توانایی سفر به قلمروهایی فراتر از تجربیات عادی انسانی تبدیل می‌شود. فاطما در سفر به جهانِ مارهای سجیر، با شاهزاده تارای، یک جنگجو قهرمان مالیخولایی ملاقات می‌کند. او و تارای یکدیگر را جادو می‌کنند……

داستانِ «سجیر» داستانِ جذاب و پُرکششی است. جنبه فانتزی داستان، نقش زیادی در لذت بردنِ خواننده دارد.

«رجاء عالم» متولد سال ۱۹۷٠ رمان‌نویس عربستانی و اهل مکه است. برخی از آثار او به زبان عربی ممنوع شده است رجا عالم گفته است: «واقعیت این است که مردم من در حال دور شدن از فرهنگ خود هستند و بسیاری از آنها دیگر سرنخی از چیزی که من در مورد آن می‌نویسم ندارند. بنابراین من خودم را به دنبال راه‌های جدیدی برای برقراری ارتباط، برای زبان‌های دیگر می‌گردم، و انگلیسی هم همین بود. با خواندن آن‌ها به زبانی دیگر احساس زنده بودن می‌کنم»

رجاء عالم در سال ۲٠٠۲ داستانِ «فاطما» (ترجمه‌ی فارسی آن سجیر، نشر چارکوچه) را منتشر کرد. وی در سال ۲٠۱۱ برگزیده‌ی جایزه «من بوکر عربی» شد. 

 مصطفی بیان / پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴٠۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *