درباره ی داستان بلند «خط تیره» و مجموعه داستان «شیوَن» نوشته ی سعید اسدی

عنوان مقاله : درباره ی داستان بلند «خط تیره» و مجموعه داستان «شیوَن» نوشته ی سعید اسدی

داستان بلند «خط تیره» یک رمان اجتماعی – احساسی – انتقادی – حادثه ای  است. رمانی که اصولا با قضایا و مسائلی سر و کار دارد که بیشتر بر اوضاع و احوال محیطی و اجتماعی تمرکز دارد. نویسنده سعی می کند احساسات و هیجانات درونی خود را نسبت به حوادث پیرامون، از زبان علی (شخصیت اصلی رمان) نشان بدهد.

داستان بلند «خط تیره»، کمابیش بر محور حوادث گسسته و ناپیوسته می گردد و پیرنگ و شخصیت های داستان تابع حوادث داستان است.

داستان «خط تیره» با صحنه ای از یک حادثه تصادف پیکان کهنه آغاز می شود که پلیس و مردم اطراف آن جمع شده اند و بی تفاوت در حال صحبت کردن با گوشی همراه شان هستند و پول به سوی جسد پرتاب می کنند. گویی مردم تصمیم دارند او را در دریایی از اسکناس غرق کنند!

نویسنده از پیرمرد راننده ای می نویسد که از ماشینش پیاده می شود و علت راه بندان را پیدا کند و زیر لب دشنام می دهد و می گوید: «امروز یک نفر از جمعیت دنیا کم می شود» از بی تفاوتی افسر پلیس می نویسد: «سالی بیست و هفت هزار نفر در تصادف کشته می شَن.»

چرا از نگاه نویسنده افسر پلیس، پیرمرد راننده و مردم به «مرگ یک انسان» بی تفاوت شده اند!؟

نویسنده، داستان را با «نقد اجتماعی» آغاز می کند و به یک طرح مسئله اجتماعی با دید انتقادی می پردازد. او ناروایی های اجتماعی را می بیند و به اعتراض بر می خیزد. در مسیر داستان به سیگار، الکل، اعتیاد و خودکشی اشاره می کند و توجه خواننده را به این واقعیت ها جلب می کند.

علی، شخصیت اصلی داستانِ «خط تیره» در آستانه ی ورود به چهارمین دهه ی زندگی اش پس از مدت ها تنهایی ، عاشق دختری به نام یلدا می شود. پس از یک سال و اندی چت کردن و گپ زدن در اینترنت، با او قرار ملاقات می گذارد.

علی دوست داشت یلدا را به عنوان یک دوست، برای مدت طولانی نزد خود نگه دارد. به همین خاطر هرگز عجله نکرده بود که او را ببیند!

علی به یاد این جمله جیمز جویس در کتاب معروفش «دوبلینی ها» افتاد که : «دوستی بین یک مرد و یک زن ممکن نیست، زیرا رابطه جنسی باید در آن دخالت کند؛ و عشق بین یک مرد و مردی دیگر غیر ممکن است، زیرا رابطه جنسی نباید در آن دخالت داشته باشد».

علی اهل مطالعه و اشعار خیام است. به نویسندگی علاقه دارد. داستان های کوتاه و اشعار زیادی نوشته است. خوش نویسی می کند. در اتاقش نقاشی از ادوارد مونچ ، نقاش سبک اکسپرسیونیسم (هیجان نمایی) نصب است. نویسنده در رمانش به تابلوی نقاشی اشاره نمی کند اما می توان حدس زد زیرا نقاشی های ادوارد مونچ (یا ادوارد مونک) بر محور درد و بیماری و با موضوع یک زن و مرد شکل گرفته ‌اند.

علی آدمی بود که هیچ وقت عشق را قبول نداشت و روی این اسم وابستگی یا دلبستگی می گذاشت، حالا خودش وارد یک رابطه ی یک طرفه ی عجیب شده و البته شکست خورده است!

علی نمی داند این حماقت چرا برایش اتفاق افتاد؟ در این مدت به شدت روی یلدا حساس شده بود و دوست داشت هیچ پسر دیگری به غیر از او در زندگی یلدا نباشد.

«حس وحشتناکی قلبم را چنگ زد. نمی دانستم باید چه کار کنم؟ متعجب نگاهش می کردم. دوست داشتم زنجیرش کنم یا دست و پایش را ببندم و برای همیشه پیش خودم نگهش دارم» (صفحه ۲۳ کتاب).

رضا، تنها دوست عاقل و صمیمی علی است. آنها رابطه ی پُر فراز و نشیبی با هم داشتند. همیشه رضا برای دیدن او به خانه اش می آمد. رضا معتقد است که زندگی یک جنگ است. بعضی وقت ها ما آدم ها می دانیم قطعا بازنده ایم، ولی باز هم به جنگ ادامه می دهیم. او سعی می کند دوست و مشاور خوبی برای علی باشد اما انگار در این مسیر بازنده است.

نویسنده می نویسد: «کسانی که برای خود قهرمان ساخته اند، تا موقعی که حقیقت را نفهمند آسوده می خوابند اما اگر بفهمند …» (صفحه ۲۳کتاب).

زبان داستان با آرامش و بر روی یک خط موازی آغاز و بدون اوج و گره آن چنانی به پایان می رسد. داستان روایت زندگی واقعی مردم جامعه ی امروز ماست که نویسنده سعی کرده است به درستی به آنها بپردازد. داستان با برش های کوتاه و زیبا به پایان می رسد و در انتهای داستان نویسنده از زبانِ راننده پیرمرد و افسر پلیس هدفش را از نگارش داستان بیان می کند. در کل ویژه ترین بهره ای که با مطالعه این کتاب حاصل می شود، لذت صحنه ی پایانی داستان است که نویسنده از زبان شخصیت های داستانش خلق می کند.

سعید اسدی، نویسنده ی جوان کشورمان داستان بلند «خط تیره» را در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات کیان افراز در ۶۸ صفحه منتشر کرد. او در همان سال مجموعه داستانی با نام «شیوَن» توسط نشر ورجاوند به چاپ رساند.

«شیون»، مجموعه ای از ۹ داستان کوتاه است که حال و هوایی فلسفی ، عرفانی و پندآموز دارد و به زبانی ساده و روان بر روی کاغذ آورده شده است.

نویسنده در این مجموعه داستان سعی کرده است به حالات و عواطف پیچیده ی ذهنی و ویژگی های درونی انسان ها بپردازد. از این رو نویسنده به تشریح علت و معلول و واکنش ها می پردازد.

جمال میرصادقی در کتاب «شناخت داستان» به بررسی انواع مختلف داستان پرداخته است. او می نویسد: «معمولا به آثار خلاقه ای که در آنها تاکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین شخصیت ها و آدم هاست، قصه می گویند. اما داستان کوتاه، روایت خلاقه ای است به نثر که با چند شخصیت سر و کار دارد و از تاثیر واحد مدد می گیرد و بیشتر بر آفرینش حال و هوا تمرکز می یابد تا پیرنگ.»

برای جذابیت شدن این گونه قصه ها، چه بهتر بود نویسنده با صفحه آرایی مناسب و شاید نوستالژیک و هماهنگ با فضای درونی داستان به بهتر شدنِ کتاب کمک می کرد.

مصطفی بیان

چاپ شده در ماهنامه ادبیات داستانی چوک / شماره ۷۷ / دی ۱۳۹۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *