نشست نقد و بررسی رمان «بار هستی» اثر میلان کوندرا در کتابخانه دکتر علی شریعتی نیشابور برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) این نشست با عنوان «عصری با میلان کوندرا» به همت انجمن کتاب سیمرغ و با همکاری انجمن داستان سیمرغ نیشابور، عصر شنبه ۲۴ شهریور ۹۷ در سالن مرجع کتابخانه دکتر علی شریعتی برگزار شد.
در ابتدا مصطفی بیان با بررسی شخصیت های رمان بار هستی گفت: «شخصیت های این رمان محدود است. ما در این رمان چهار شخصیت اصلی به نام های توما، ترزا، سابینا و فرانز و دو شخصیت فرعی به نام های کارنین و مادر ترزا داریم. نویسنده در این رمان به بررسی و حلاجی تفکر و اندیشه شخصیت های متنوع داستانش می پردازد. شخصیت های غیرواقعی که در دنیای واقعی ما وجود دارند و ما در زندگی مان و محل کارمان آنها را می بینیم و برخورد می کنیم. رمان بار هستی، یک رمان فلسفی است که نگاه روانشناسانه همراه با نقد اجتماعی و سیاسی دارد. توما، یک جراح موفق و ساکن پراگ و منتقد کمونیست است. توما، همان میلان کوندرا می تواند باشد. کوندرا یک منتقد کمونیست بود که در دهه ی شصت میلادی به جنبش اصلاح طلبان حزب کمونیست چک پیوست و در نهایت به فرانسه تبعید شد. کوندرا در ابتدای داستان به تضاد فلسفه ی پارمنید و موسیقی بتهوون اشاره می کند. در حالی که پارمنید، تحسین کننده سبکی در زندگی است؛ موسیقی بتهوون تایید بر اهمیت و ارزش سنگینی روح دارد که یک ضرورت بشری است مثل دلهره ی ترزا از خیانت مداوم توما نسبت به او که ارزش سنگینی روح دارد.»
این داستان نویس و منتقد ادبی با اشاره به کتاب «نظریه رمان از رابله تا مارکز» اثر میلان کوندرا ادامه داد: «کتاب های زیادی پیرامون چگونگی نوشتن یک رمان منتشر شده است. این کتاب برای من اهمیت دارد زیرا نویسنده ی این کتاب، یک رمان نویس موفق است. او خالق رمانِ بار هستی است به همین دلیل اعتماد من را به خود جلب می کند. میلان کوندرا معتقد است؛ انسان در رمان حکم صادر نمی کند. فیلسوفانی که رمان می نویسند چیزی جزء رمان نویسان کاذب نیستند که تنها از فرم رمان بهره می برند تا ایده های خود را تشریح کنند. نه کافکا، نه کامو، هیچکدام نتوانسته اند چیزی را کشف کنند که رمان خود به تنهایی توان کشف آن را دارد.»
در ادامه این نشست مجید نصرآبادی گفت: «ریچارد رورتی، فیلسوف معاصر امریکایی، مقاله ای با عنوان هایدگر و کوندرا و دیکنز دارد. نویسنده در این مقاله می گوید فرض کنید همین امروز تمدن اروپا و امریکا که وام دار تمدن یونانی است به کلی همه ی آثار معنوی را از بین ببرد حالا مردمانی از افریقا می خواهند بیایند و ببیند چه شاخصه هایی در تمدن اروپا به حساب می آید؟ ریچارد رورتی توضیح می دهد اگر فرهنگ اروپا از بین برود آیا ما به واسطه ی نظریات فلاسفه می توانیم آرای فرهنگی اروپایی را شناسایی کنیم؟ خودِ رورتی پاسخ می دهد: نه! توضیح می دهد برای فرهنگ اروپا بهترین میزان و شاخصه های بررسی، آثار دیکنز است. در ادامه هم چند مثال از کتابِ هنر رمانِ میلان کوندرا می آورد که جایگاه رمان را برای انسان معاصر مشخص می کند.
کوندرا خودش را فیلسوف معرفی نمی کند. سعی می کند وضعیت ها و موقعیت ها را که انسان در آن گرفتار شده است برای ما به تصویر بکشاند و تک تک این وضعیت ها و موقعیت ها با استفاده از زبان و واژگان برای ما حلاجی می کند. ما اگر رمان بار هستی را خوانده باشیم یک دایره المعارفی از واژگان بسیار است. این واژگان بسیار ساده است مثل عشق، موسیقی. کوندرا به شدت بر زبان و معنای واژگان حساس است. نویسنده در این کتاب و اکثر آثارش سعی می کند به شدت واژه ها را مفهوم پردازی کند.»
این مدرس و پژوهشگر فلسفه و ادبیات ادامه داد: «بار هستی هم در صفحات ابتدایی و هم در صفحات انتهایی به یک شخصیت کلیدی اشاره می کند و آن شخصیت نیچه است. نیچه برای کوندرا یک شخصیت خاص و کلیدی است زیرا درونمایه بار هستی را بر این مبنا طرح ریزی کرده است که در ابتدای رمان برای خواننده آشکار می کند و آن بازگشت جاودانه همان است. آموزه بازگشت جاودانه همان، يكی از بنيادی ترين انديشه های فلسفی نيچه است. نویسنده در ابتدای اثر به مفهوم بازگشت ابدی اشاره می کند که از جانب نیچه مطرح شده است.
ایده بازگشت ابدی که نیچه در کتاب حکمت شادان در قطعه ی ۳۴۱ با عنوان سنگین ترین بار ارائه کرده است حتی در ظاهر کلام با آنچه که کوندرا نقل می کند، متفاوت است. کوندرا، کلام نیچه را این گونه تفسیر می کند که قرار است زندگی بارها و بارها تکرار پیدا کند و به نظر کوندرا این تکرار غیر ممکن است و هیچ تاثیری در رفتار ما ندارد، اما نیچه نه چنین تاکیدی بر زندگی دوباره دارد و نه مفسرین او چنین چیزی را تایید کرده اند. پس مقصود نیچه، آنچه که به غلط کوندرا به ما نشان می دهد، تکرار دوباره زندگی نیست تا اینکه در زندگی بعدی به اصلاح، رفتارهای خود بپردازیم، بلکه نیچه بر ما عیان می کند که «خواست ما بر بازگشت جاودانه همان» تعیین کننده است و می تواند این خواست، ناظری بر بازتاب عملکرد ما باشد.»
منبع: ایبنا
http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/265451