نیشابور، بلوار امیرکبیر، امیرکبیر ۸ کوچهٔ ۸/۶ انتهای کوچه، سمت چپ، انجمن داستان سیمرغ نیشابور
ورود برای همهٔ علاقهمندان آزاد و رایگان است.
@Simurgh_Dastan
نیشابور، بلوار امیرکبیر، امیرکبیر ۸ کوچهٔ ۸/۶ انتهای کوچه، سمت چپ، انجمن داستان سیمرغ نیشابور
ورود برای همهٔ علاقهمندان آزاد و رایگان است.
@Simurgh_Dastan
اولین سال قرن پانزدهم را پشت سر گذاشتیم. سالی بد برای مردم سرزمینم.
مردم ایران، بهترین مردم جهان هستند؛ مردمی مهربان، بخشنده و از خود گذشته، که در مهمترین حوادث تاریخی، حماسه میآفرینند و هوای همنوع خود را دارند. به خدا، ظلم کردن به این مردم، جفایی است به خود؛ حق این مردم این نیست که ظلم و بیعدالتی ببینند. این مردم جز حق خود، هیچ چیز دیگری نمیخواهند.
امسال، سال غمگینی برای مردم سرزمین ایران بود. تعدادی از هموطنانمان مظلومانه جان باختند. فشارهای اقتصادی، کمر پدران و مادران این سرزمین را خم و جلوی فرزندانشان شرمنده کرده. فقط میتوانم آرزو کنم در سال جدید لبخند به چهرهی مردم سرزمینم باز گردد آمین
طبق عادت سالهای گذشته، بهترین رمان و مجموعهداستان ایرانی را که در طول سال خواندهام، معرفی میکنم. امسال ۲۷ کتاب جدید خواندم و در مورد برخی از آنها یادداشت نوشتم که در سایت موجود است.
امسال، مجموعهداستان ایرانی خوبی نخواندم؛ اما ۴ رمان را به عنوان بهترین رمانهای سال ۱۴٠۱ معرفی میکنم. ۴ رمان با فضایی متفاوت؛ که وجه مشترک هر چهار رمان، درونمایهی سیاسی و تاریخی آنها است.
رمان «بزها به جنگ نمیروند» از وضعیت جامعۀ ایران بعد از جنگ تحمیلی، دورۀ سازندگی و صنعتی میگوید؛ رمان «خانهی آفاق» به حوادث قبل از انقلاب و جوانان مبارز و آرمانگرا اشاره میکند، رمان «به نام مادر» رشادتهای خلبان ابوالفضل مهدیار را که در روزهای اول جنگ شهید میشود، به تصویر میکشد و در رمان «شب مرشد کامل»، شاهعباس صفوی را در آخرین شب زندگیاش میبینیم.
در هر ۴ رمان، داستان پُر از تعلیق و کشش است و همین باعث میشود نتوانیم آنها را به آسانی کنار بگذاریم.
بازگویی نمادین فرجام انسانهای از جان گذشته، نوآوری در سبک و هم در تکنیک، تنوع موضوع و جسارت در ترکیب رویکردهای کلاسیک و مدرن، همگی باعث شد این ۴ رمان را به عنوان بهترین #رمان_ایرانی سال ۱۴٠۱ معرفی کنم.
پیشنهاد میکنم در سال جدید این ۴ رمان را بخوانید
پیشاپیش سال نو مبارک
مصطفی_بيان / پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴٠۱
📖 داستان یک دختر مبارز
✍ شخصیت اصلی داستانِ «خانهی آفاق» یک دختر مبارز است. دختری جوان و شجاع که هدفش «آزادی و سرنگونی شاه» بود. او تصور میکرد عامل اصلی همهٔ بدبختیها، شاه است. اوست که مردم ایران را فقیر کرده است. شاه، دیکتاتور و زورگو بود به جای اینکه برای مردمش مدرسه و بیمارستان بسازد، خرج حکومت و کشورهای دیگر میکرد (صفحه ۱۳۳)؛ به همین دلیل محبوبه رفت قاتی گروهی شد که با شاه سر جنگ داشتند.
🔷 محبوبه (شخصیت اصلی داستان) میخواست انتقام مردمش را از شاه بگیرد. شاهی که خونِ جوانانِ معترض را کفِ خیابان ریخت (صفحه۸۴) او شجاع بود؛ دختری زرنگ و مبارز که دستگاه اطلاعات شاه حریفش نبود.
🔶 داستان با ضربهٔ ناگهانی شروع میشود. خیلی سریع. با حملهٔ ساواک به خانهٔ تیمیشان. انفجار، تیراندازی و کشتهٔ شدنِ دوستانِ محبوبه.
محبوبه مجبور به فرار میشود و سر از خانوادهای فقیر در محلهای دور افتاده در میآورد. زندگی چند روزهٔ محبوبه در خانهٔ آفاق، تجربهای جدید برای او به وجود میآورد.
🔷 خانه و محلهٔ آفاق، نماد ایران و مردم ایران است که تا سر حد مرگ زندگی میکنند. همه یاد گرفتهٔ بودند شاه پرست باشند و توسری بخورند و حرف زور بشنوند. محبوبه دوست داشت یکروزی اهلِ محلهٔ آفاق حقیقت را بفهمند. بفهمند، که زندگیشان روی شن و خاک است و دلشان خوش نکنند به آرزوهای کوچک مثل نصب تلویزیون توی خیابان و یا کشیدنِ سیمِ برق به محلشان! بفهمند که دشمنشان شاه است و حقشان بیشتر از اینهاست.(صفحهٔ ۱۳۴ و ۱۳۹).
🔶 داستانِ «خانهٔ آفاق»، داستانِ دختران و زنان ایران است. زنانی که قربانی سیاستهای غلط شاه شدند و یا مبارز که اسلحه به سمت شاه گرفتند. حتما این کتاب را بخوانید.
✍ مصطفی بیان / جمعه ۲۹ مهر ۱۴٠۱
📖 خانهی آفاق / سارا نظری / نشر برج / چاپ اول، ۱۴٠۱ / ۸۴ هزار تومان