در تمام قرون وسطی از نظر کلیسا، پیامبر امین و درستکار اسلام را به بدترین و رکیک ترین افسانه ها در میان مردم اروپا معرفی می کردند؛ ولی در آن زمان اندیشمندان روشن دلی بودند که شجاعانه تصویر زیبایی از پیامبر اسلام را در اشعار و نوشته هایشان نشان می دادند. کسانی مانند گوته، کارلایل و واشنگتن اروینگ از نقش راستین پیامبر امین و درستکار اسلام بر روی کاغذ آوردند که نوشته هایشان از نظر کلیسا محکوم و ممنوعه به حساب می آمد.
«واشنگتن اروینگ» در کتاب «زندگینامه محمد (ص) و پیروانش» در سال ۱۸۴۹ تلاش کرد تا چهره راستین پیامبر اسلام را در میان مردم اروپا و امریکا نشان دهد. نویسنده امریکایی که ده سال قبل از انتشار این کتاب،مجموعه داستانی به نام «حکایتی از الحمرا» و «تاریخچه تسخیر گرانادا» منتشر کرد که در آن مسیحیان را به وحشی گری علیه فرهنگ برتر موریتانی متهم ساخت.
«واشنگتن اروینگ» (Washington Irving) را پدر داستان کوتاه در ادبیات امریکا می شناسند. او در یک خانواده پرجمعیت ثروتمند و بازرگان به دنیا آمد و از سنین نوجوانی با کمک و تشویق برادران بزرگتر از خود ویلیام و پیتر شروع به رشد و پرورش استعداد و ذوق ادبی خود کرد.
پس از فارغ التحصیلی در رشته حقوق، به سرعت از وکالت خسته شد و فعالیتش را با نگارش مقالات در نشریات مختلف آن زمان آغاز کرد.
در سال ۱۸۰۹ نامزد جوانش، «ماتیلدا» را در سانحه ای دلخراش از دست داد و مدت ها در اثر فقدان او دچار افسردگی و آشفتگی های روحی شد.
چند ماه قبل از درگذشت نامزدش کتاب «تاریخ نیویورک» را با نام مستعار «دیدریش کنیکر بوکر» منتشر کرد و با همین نام به عنوان نویسنده ای طنز نویس به شهرت رسید.
واشنگتن ۳۲ ساله برای سرپرستی شرکت تجاری پدرش در لیورپول، به اروپا سفر کرد و به مدت بیست سال در آن جا و شهرهای لندن و پاریس بسر برد.
«واشنگتن اروینگ» با انتشار داستان «ریپ فان وینکل» در سال ۱۸۰۹ به نام اولین نویسنده امریکایی که در خارج از امریکا به شهرت رسیده است، شناخته شد.
مجموعه داستانی به نام «مداد رنگی مومی» و « داستان های یک سیاح» نیز از آثار اروینگ است. او در سال ۱۸۴۲ به عنوان سفیر امریکا به اسپانیا اعزام شد و چهار سال بعد در بازگشت به نیویورک، جایی که با شور و شوق از سوی مردم با عنوان اولین نویسنده امریکایی با شهرت بین المللی، مورد استقبال قرار گرفت.
اروینگ از پیشوایان سبک ادبی «رمانتیسم» است و نویسنده های بسیاری همانند «ویکتور هوگو» و «الکساندر دوما (پدر)» به تقلید از او پرداختند. «چارلز دیکنز» جوان که از شهرت و آوازه اروینگ و داستان هایش شنیده و خوانده بود؛ در طول سفرهای خود به امریکا در کنار رودخانه هادسوت در شمال ایالت نیویورک با او ملاقات کرد.
او تا آخرین روزهای زندگی اش به عنوان یک نویسنده قدرتمند، نوشتن را ادامه داد و در روز ۲۸ نوامبر ۱۸۵۹ ( ۷ آذر سال ۱۲۳۸ خورشیدی) در سن هفتادو شش سالگی، قلم را برای همیشه بر روی کاغذ گذاشت و در گورستان «اسلیپی هولو» نیویورک به خاک سپرده شد.
مصطفی بیان
این یادداشت در شماره ۵۴۶ ، شنبه ۹ آذر ۹۲ در هفته نامه چلچلراغ چاپ شد