داستان نویسانِ راه پیدا کرده به مرحلۀ دوم داوری «ششمین جایزه داستان سیمرغ»

داستان نویسانِ راه پیدا کرده به مرحلۀ دوم داوری «ششمین جایزه داستان سیمرغ»:

داوری مرحلۀ اول «ششمین جایزه داستان سیمرغ» در دو بخش ملی (ویژۀ نویسندگان فارسی زبان) و منطقه‌ای (ویژۀ نویسندگان نیشابوری) و با حضور سه داور (هیات انتخاب) به مدت ۷۰ روز برگزار شد.
بر اساس اعلام دبیرخانۀ جایزۀ ادبی سیمرغ، در این دوره، شاهد حضور بی نظیر نویسندگان از داخل و خارج از کشور هستیم؛ که این نشانۀ اعتماد و اعتبار به این جایزه ادبی است.
در این دوره ۶۰۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور داستان ارسال کردند. که بیشترین داستان ها به ترتیب از استان های تهران، خراسان رضوی، فارس، اصفهان، خوزستان و گیلان ارسال شده است. همچنین از کشورهای امریکا، انگلیس، افغانستان، تاجیکستان، مالزی، اتریش، سوئد و ترکیه داستان هایی به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است.

بر اساس اعلام فراخوان ششمین جایزه داستان سیمرغ، جوایز این دوره در بخش ملی تندیس سیمرغ و ۱۰ میلیون تومان به نفر برگزیده خواهد بود و به سه نفر شایسته تقدیر نیز لوح تقدیر و یک میلیون تومان اعطا خواهد شد.در بخش منطقه‌ای (ویژه نویسندگان ساکن و متولد نیشابور در داخل و خارج از کشور) به نفر برگزیده تندیس سیمرغ و پنج میلیون تومان و به سه نفر شایسته تقدیر نیز لوح تقدیر و یک میلیون تومان اهدا خواهد شد.

جایزۀ مستقل و خصوصی «داستان سیمرغ» از سال ۱۳۹۴ به ابتکار «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و با مشارکت بخش خصوصی پایه‌گذاری شد و هدف از برگزاری این جایزه ادبی، کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی است.

نام هیات انتخاب و هیات داوری «ششمین جایزه داستان سیمرغ» به همراه نامزدهای نهایی این دوره از جایزه ادبی در انتهای زمستان سال جاری اعلام خواهد شد.

بخش ملی (داستان نویسان فارسی زبان):

به ترتیب حروف الفبا:

  1. ابوالفضل نیکوبیان کاردان / قم
  2. اسما دلبری / مشهد
  3. امیرعلی آبادی راوری / راور کرمان
  4. انوشا افشار / شیراز
  5. آرمین رزمجو / لندن
  6. آزاده سلیمی / شیراز
  7. آیدا پالیزگر / کرج
  8. بهمن موسوی زاده / هشتگرد
  9. تهمینه جاجرمی / اصفهان
  10. حامد گراوندی / کرمانشاه
  11. خالده حسن یار / افغانستان
  12. ۱۲)  دریا چوبین / بندرعباس
  13. راحله ثابت نیا / رشت
  14. ۱۴)  زویا صالحپور / سوئد
  15.  زهرا اسدی / شهرکرد
  16. ۱۶)  زهرا شاهی / تهران
  17. ۱۷)  سارا عمرانی / شیراز
  18. ۱۸) سپیده نازیار / کرج
  19. ۱۹)  سمیه سیدیان / رضوانشهر
  20.  شهربانو شکیبامنش / گرگان
  21.       شیوا ظریف / تهران
  22. صفورا چریکی / شیراز
  23. عشرت سادات میرحسینی / شاهرود
  24. علی مشکات / کابل
  25. علی موسیقی دان / مشهد
  26. علیرضا اکرمی / اسفراین
  27. علیرضا یونسی / مرودشت
  28. فاطمه جی افزام / ساری
  29. فاطمه چنگیزی / تهران
  30. ۳۰)      فاطمه حاجی پروانه / تهران
  31.       فتانه فیروزی / وین اتریش
  32. مریم علی اکبری / تهران
  33. محمد قاسمی / اراک
  34. محمدرضا نورالهی راوری / راور کرمان
  35. محمدعلی روشنی / کرمان
  36. مرتضی فقیه نصیری / کیش
  37. مریم عزیزخانی / بیجار
  38. مریم مرادی / تهران
  39. مریم ورپشتی / تهران
  40. ۴۰)       مهدی زارع / شیراز
  41. ۴۱)       مهران فانی / شیراز
  42. مهرو پیرحیاتی / کرج
  43. مهین دخت حسنی زاده / تهران
  44. ناهید سدیدی / اسفراین
  45. نجیبه فیروزی / سمنان
  46. ندا علیپور / کرج
  47. نسترن حسین پور / تهران
  48. نفیسه نصیران / تهران
  49. نگار تشکری / مشهد
  50. ۵۰)       نورالدین مرادی / کلیبر
  51. ۵۱)       الهام برزین / تهران
  52. هامون حجار / تهران
  53. یحیی محسن پور / بابل

بخش منطقه ای (داستان نویسان نیشابوری):

به ترتیب حروف الفبا:

  1. جواددهنوخلجی
  2. حامد تقی آبادی / روستای ده حبه
  3. خاطره قیصری
  4. دانیال رهبری / تهران
  5. سارا عیش آبادی
  6. سمیه کاتبی
  7. سوسن احمدی / روستای بشرآباد
  8. فاطمه داغستانی
  9. مریم تاجور
  10. مریم سلیمانی
  11. مریم فرخ آبادی
  12. معصومه دهنوی
  13. نازنین سلیمانی

یادداشتی دربارۀ رمان «به نام مادر» نوشتۀ سید میثم موسویان

یادداشتی دربارۀ رمان «به نام مادر» نوشتۀ سید میثم موسویان
به نام مادر/ سید میثم موسویان / انتشارات جمکران / ۲۸۲ صفحه / چاپ اول، تابستان ۱۴۰۱ / ۹۸ هزار تومان
 
رمان «به نام مادر»، داستانِ یکی از تیزپروازان و سلحشورانِ سرزمین ایران است؛ که سی و دومین بهار زندگی اش، همزمان شد با مهم ترین حوادث تاریخ قرنِ گذشتۀ سرزمینِ مادری اش.
وقتی خواستند در دادگاه انقلاب به جرمِ مشارکت در کودتای نقاب (کودتای نوژه) حکم اعدام برایش ببرند، همچون دماوند، راست قامت در مقابل حاکم شرع دادگاه انقلاب ایستاد و محکم گفت: «من را اعدام نکنید… من را به عنوان یک سپر انسانی در میدان جنگ استفاده کنید؛ یا مرا از هواپیما به همراه بمب بر سر دشمنان بیاندازید و یا مواد منفجره را به من ببندید تا به خاک دشمن حمله کنم … بگذارید مرگم سودی داشته باشد….» درخواستش به گوشِ خمینی رسید. با درخواستش موافقت شد و به گردانِ پرواز بازگشت.
ابوالفضل در اولین روز جنگ در تاریخ اول مهر ۱۳۵۹ در عملیات کمان ۹۹ (بزرگترین عملیات نیروی هوایی ارتش) شرکت کرد. در این عملیات، ۲۰۰ هواپیمای جنگی حضور داشتند. ۱۴۰ هواپیما از پدافند هوایی ساخت شوروی در عراق عبور کردند و ده ها فرودگاه و آشیانه ی نظامی ارتش عراق را منهدم کردند. این عملیات آنقدر بزرگ و غیر قابل پیش بینی بود که صدام تصمیم گرفت در همان هفتۀ اول از ادامۀ جنگ منصرف شود. طارق عزیز (معاون و از مشاوران نزدیک صدام) تلفنی با بختیار تماس گرفت و گله کرد؛ آمار غلط از تعداد خلبانان و هواپیماهای ایرانی دادید. چون صدام و طارق عزیز، تصور کرده بودند در دادگاه کودتای نوژه، ۳۰۰ خلبان را اعدام کردند و ارتش ایران، خلبان و نیروی هوایی ندارد!
صدام برای سرِ ابوالفضل جایزه سنگینی تعیین کرده بود؛ زیرا او بهترین خلبان لیزر ایران و یکی از بهترین‌ها در جهان بود. اف – ۴ و اف – ۵ را شجاعانه در ارتفاع پست چنان پرواز می داد که می توانست به راحتی روی سر دشمنانش شیرجه برود و تیغ بالِ هواپیمایش روی سر دشمنانش تیغ بیاندازد. او تنها خلبانِ ایرانی بود که در مانور هوایی، هواپیما را از زیر پلِ ورسک رد کرد و از شاه به خاطر چنین نمایشِ شجاعانه ای ساعت طلا جایزه گرفت.
در پنجمین هفتۀ جنگ ایران و عراق، در ۲ آبان ۱۳۵۹ هواپیمای ابوالفضل مورد اصابت موشک قرار می‌گیرد. هر دو خلبان اقدام به اجکت می‌نمایند. خلبان‌های عراقی برخلاف کنوانسیون‌های بین‌المللی که برای چتربازان در آسمان، تأمین جانی قائل هستند، سرگرد ابوالفضل مهدیار و کمک خلبانش را هدف رگبار مسلسل‌های خود قرار می‌دهند و پیکر بی‌جان ایشان در دلِ خلیج فارس فرو می افتد.
رمان «به نام مادر»، تابستان امسال توسط انتشارات جمکران در ۲۸۲ صفحه وارد بازار کتاب شد. میثم موسویان متولد سال ۱۳۶۲ است. سال گذشته برای نگارش رمان «بی نام پدر» نامزد جایزه ادبی جلال شد.
«به نام مادر» یک رمان تاریخی و اجتماعی است که نویسنده بر اساس دلاوری های یکی از سربازان شجاع این آب و خاک نوشته است. تخیل نویسنده هم نیز در شکل گیری کتاب و به جذابیت داستان تاثیر بسزایی داشته است.
«به نام مادر»، داستانِ پُرکشش و جذابی است. با تمامِ این تعاریف، ایرادهایی بر این کتاب وارد است. مثلا شخصیت روانی و محمد که در شکل گیری مسیر داستان بسیار پُررنگ ظاهر می شود؛ یک شخصیت میانی است که آغاز و پایانش برای خواننده کاملا نامشخص است. و یا استفاده از برخی از شخصیت های تاریخی مانند یوسف و زلیخا و یا شخصیت های اسطوره ای مانند سیاوش و ضحاک کاربرد چندانی در داستان ندارند. چه خوب بود، استفاده از این شخصیت ها تنها به ذکر نامِ آنها منتهی نمی شد و نویسنده از ویژگی های روانشناسی کهن الگوها و شخصیت های اسطوره ای در داستان، به ویژه برای شخصیت اصلی داستان استفاده می کرد تا همذات پنداری دو شخصیت سیاوش و ابوالفضل برای خواننده سهل می شد.
نکتۀ آخر به اعتقاد من به عنوان یک خواننده این است که نویسنده ها نباید در نگارش داستان های تاریخی و قهرمانانۀ ملی، باورها و اعتقادات خود را دخیل کنند؛ زیرا این شخصیت ها، قهرمانان ملی هستند و متعلق به همۀ مردمِ ایران با هر گرایش و باور مذهبی. نویسنده نمی تواند شخصیت های تاریخی را به شخصیت های خیر و شر دینی و باورهای خود تقسیم کند؛ زیرا «به نام مادر» یک رمانِ تاریخی و اجتماعی است و نه رمانِ دینی.
در پایان کتاب، و همچنین در بخش میانی داستان المان های دینی به کار رفته است که چه خوب بود نویسنده از حال و هوای عاشقانه و دخالت عواطف و احساسات دینی در نگارش داستان تاریخی فاصله می گرفت.
 
مصطفی بیان / داستان نویس

۱۸ آذر ۱۴۰۱

مرغ سحر ناله سر کن….  یادی از ملک‌الشعرای‌بهار؛ در سالروز تولدش

مرغ سحر ناله سر کن….  یادی از ملک‌الشعرای‌بهار / ۱۸ آذر ۱۲۶۵

مصطفی بيان / جمعه ۱۸ آذر ۱۴٠۱

 یکصد سال قبل مثل چنین روزهایی، که نَه من و شما و نَه پدران و مادران‌مان بودند، مردی به نام «حسین پیرنیا» ملقب به «موتمن الملک» رئیس مجلس شورای ملی (مجلس شورای فعلی) بود. پیرنیا از دولتمردان نخبه و تحصیلکردهٔ اواخر دورهٔ قاجاریه بود. در آن دوران ایران برای شانزده سال طعم داشتنِ «مجلس ملی» را بعد از دوران پُرتلاطم نهضت مشروطه در پادشاهی دو شاه آخر سلسلهٔ قاجار چشیده بود. پیرنیا، در پاریس حقوق خواند. پس از بازگشت به ایران به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و در سال ۱۲۷۷، که مدرسهٔ علوم سیاسی دایر شد، در آنجا به تدریس پرداخت.

 همهٔ اینها برای این بود که بگویم ملک‌الشعرای بهار سی‌و‌شش ساله در همین دوره نماینده مجلس بود (آذر سال ۱۳٠۱). و با شیخ مدرس و شاعران روشنفکر عصر مشروطه به خصوص میرزاده عشقی دوستی و روابط صمیمانه و نزدیکی داشت. بهار، شیخ مدرس و میرزاده عشقی مخالف طرح «جمهوریت رضاخانی» بودند و باور داشتند این جمهوری فریب است و در نهایت به «دیکتاتوری رضاخانی» ختم می‌شود.

محمدتقی‌بهار، مبارزه سیاسی خود را برای برپایی مشروطه و حکومت قانون  پی‌گرفت، اما با آغاز حکومت رضاخان، خانه‌نشین و دلزده شد.

 بهار در ۶۴ بهار زندگی‌اش، پنج پادشاه ایران را دید. او عاشق ایرانِ آزاد و قانونمند بود.

https://www.instagram.com/p/Cl6uuknJF5k/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

نشست «شب بهرام صادقی» در انجمن داستان سیمرغ نیشابور برگزار شد.

جلسهٔ شنبه ۱۲ آذر ۱۴٠۱ «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» با خواندنِ دو داستان «وسواس» و «کلاف سر در گم»، بهرام صادقی برگزار شد.
بهرام صادقی معتقد بود: «من آن داستان‌نویسی را می‌پسندم که چیزی را بگويد که هیچ‌کس دیگر نتواند بگويد.»
 این جلسه همزمان شد با سی‌وهشتمین سالگرد درگذشت بهرام صادقی. بهرام صادقی، یک نویسندهٔ متفکر بود. او با داستان‌هایش، خوانندهٔ فکور را درگیر ساخت.

نشست «شب ایوان تورگنیف» در نیشابور برگزار شد.

نشست «شب ایوان تورگنیف» به همت انجمن کتاب سیمرغ، سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ در پژوهش سرای سینامسیح آبادی برگزار شد.

در این نشست، زهرا منصورزاده، مدرس و کارشناس ارشد زبان روسی و مصطفی بیان، داستان نویس و مدیر انجمن داستان سیمرغ نیشابور در مورد مهم ترین آثار داستانی ایوان تورگنیف صحبت کردند.

در انتهای این نشست، بخشی از داستان بلند «آسیا» نوشتۀ ایوان تورگنیف با صدای میکائیل شهرستانی و کرامت رودساز پخش شد.

ایوان سرگئی‌یویچ تورگنیف (متولد ۹ نوامبر ۱۸۱۸ در استان اریول، روسیه – درگذشته ۳ سپتامبر ۱۸۸۳ در بوگیوال؛ حوالی پاریس) رمان نویس، شاعر و نمایش‌نامه نویس روس بود که نخستین بار توسط او کشورهای غربی با ادبیات روسی، آشنا شدند. آثار او تصویری واقع‌گرایانه و پر عطوفت از دهقانان روس و بررسی تیزبینانه‌ای از طبقه روشنفکر جامعه روسیه که در تقلای سوق دادن کشور به عصری نوین بودند، ارائه می‌دهد.

نشست ادبی «شب ایوان تورگنیف»

مهمترین آثار ایوان تورگنیف، نویسنده نامدار روسی سه‌شنبه ۸ آذرماه ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۳٠ در «انجمن کتاب سیمرغ» بررسی می‌شود.

در این نشست زهرا منصورزاده، مدرس و کارشناس ارشد زبان روسی،  رمان «پدران و پسران» معرفی و تحلیل می‌کند و مصطفی بیان، داستان نویس به تحلیل و بررسی دو کتاب «رودین» و «آشیانهٔ اشراف» خواهد پرداخت.

در بخشی از این نشست، نمایش رادیویی داستان «آسیا» اثر ایوان تورگنیف با صدای میکائیل شهرستانی و کرامت رودساز پخش خواهد شد.

ایوان تورگنیف، رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس روسی، متولد سال ۱۸۱۸ در روسیه است. آثار وی نخستین بار کشورهای غربی را با ادبیات روسی، آشنا کرد. آثار او تصویری واقع‌گرایانه و پر عطوفت از دهقانان روس و بررسی تیزبینانه‌ای از طبقه روشنفکر جامعه روسیه، که در تقلای سوق‌دادن کشور به عصری نوین بودند، ارائه می‌دهد. او در سال ۱۸۸۳ در سن ۶۵ سالگی در بوگیوال، حوالی پاریس درگذشت.

ششمین جایزه داستان سیمرغ نیشابور با رقابت ۶۰۰ داستان نویس به تعویق افتاد.

دبیرخانه «ششمین جایزه داستان سیمرغ» طبق بیانیه‌ای از تعویق ششمین دورۀ این جایزه ادبی خبر داد.
به گزارش آفتاب صبح نیشابور، ششمین دورۀ جایزه داستان سیمرغ که قرار بود نام نامزدها و تاریخ آیین پایانی را در دی ماه اعلام کند، طبق اعلام دبیرخانه جایزه ادبی سیمرغ تا اطلاع ثانوی به تعویق افتاد.
در بیانیه منتشر شده از سوی دبیرخانه آمده است:
«به نام خالق قلم
دبیرخانهٔ ششمین جایزه داستان سیمرغ، فراخوان این جایزه ادبی را پیش‌تر، در تاریخ تیر ماه سال جاری اعلام کرده بود و قرار بر آن بود آیین اختتامیه این رویداد ادبی در نیمهٔ دوم دی ماه سال جاری برگزار شود.
انجمن داستان سیمرغ نیشابور که بانی این جایزه ادبی است همیشه معتقد است که باید چراغ ادبیات در شهرستان‌ها روشن نگه داشته شود، اما با توجه به اینکه برگزاری جایزه داستان سیمرغ نیازمند حال و هوای بهتری است و در شرایط کنونی این فضا مهیا نیست؛ لذا با هم‌فکری داوران تصمیم بر آن شد که تاریخ اعلام نامزدها و همچنین برگزاری آیین پایانی ششمین جایزه داستان سیمرغ تغییر پیدا کند. از این رو به تمام داستان‌نویسان و شرکت‌کنندگان محترم اعلام می‌شود تا اطلاع ثانوی ادامهٔ این جایزه ادبی به تعویق خواهد افتاد.
بدیهی است تاریخ قطعی اعلام نامزدها، برگزیدگان و همچنین تاریخ آیین پایانی متعاقباً در اولین فرصت اعلام خواهد شد.
پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴٠۱
مصطفی بیان / مدیر جایزه داستان سیمرغ
و هیات داوران ششمین جایزه داستان سیمرغ»
 
لازم به توضیح است «ششمین جایزه داستان سیمرغ» در دو بخش ملی (ویژۀ نویسندگان فارسی زبان) و منطقه‌ای (ویژۀ نویسندگان نیشابوری) و با حضور شش داور مطرح کشوری برگزار می شود.
بر اساس اعلام دبیرخانۀ جایزۀ ادبی سیمرغ، در این دوره، شاهد حضور بی نظیر نویسندگان از داخل و خارج از کشور هستیم؛ که این نشانۀ اعتماد و اعتبار به این جایزه ادبی در اُبَرشهرِ خراسانِ بزرگ و زادگاه خالقِ «منطق الطیر»، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری است.
در این دوره ۶۰۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور داستان ارسال کردند. که بیشترین داستان ها به ترتیب از استان های تهران، خراسان رضوی، فارس، اصفهان، خوزستان و گیلان ارسال شده است. همچنین از کشورهای امریکا، انگلیس، افغانستان، تاجیکستان، مالزی، اتریش، سوئد و ترکیه داستان هایی به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است.
جایزۀ مستقل و خصوصی «داستان سیمرغ» از سال ۱۳۹۴ به ابتکار «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و با مشارکت بخش خصوصی پایه‌گذاری شد و هدف از برگزاری این جایزه ادبی، کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی است.
علاقه مندان برای اطلاعات بیشتر می‌توانند به وبلاگ «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» www.simurgh-dastan.blogfa.com  و یا کانال تلگرام و اینستاگرام انجام با آدرس Simurgh_Dastan مراجعه کنند.

آفتاب صبح نیشابور / دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱ / شماره ۱۰۰

اطلاعیه دبیرخانۀ ششمین جایزه داستان سیمرغ

به نام خالق قلم

 دبیرخانهٔ ششمین جایزه داستان سیمرغ، فراخوان این جایزه ادبی را پیش‌تر، در تاریخ تیر ماه سال جاری اعلام کرده بود و قرار بر آن بود آیین اختتامیه این رویداد ادبی در نیمهٔ دوم دی ماه سال جاری برگزار شود.

«انجمن داستان سیمرغ نیشابور» که بانی این جایزه ادبی است همیشه معتقد است که باید چراغ ادبیات در شهرستان‌ها روشن نگه داشته شود، اما با توجه به اینکه برگزاری جایزه داستان سیمرغ نیازمند حال و هوای بهتری است و در شرایط کنونی این فضا مهیا نیست؛ لذا با هم‌فکری داوران تصمیم بر آن شد که تاریخ اعلام نامزدها و همچنین برگزاری آیین پایانی «ششمین جایزه داستان سیمرغ» تغییر پیدا کند. از این رو به تمام داستان‌نویسان و شرکت‌کنندگان محترم اعلام می‌شود تا اطلاع ثانوی ادامهٔ این جایزه ادبی به تعویق خواهد افتاد.

بدیهی است تاریخ قطعی اعلام نامزدها، برگزیدگان و همچنین تاریخ آیین پایانی متعاقباً در اولین فرصت اعلام خواهد شد.

 پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴٠۱
مصطفی بیان / مدیر جایزه داستان سیمرغ
هیات داوران ششمین جایزه داستان سیمرغ

نشر مهری لندن ۳ رمان جدید مرتضی‌فخری را منتشر کرد.

 رمان‌های «برادران تاریکی»، «زنده‌گور» و «نصوح سیاه» به تازگی توسط انتشارات مهری لندن به چاپ رسید.

 مرتضی فخری متولد سال ۱۳۵۱ در نیشابور است. برخی از آثار این نویسندهٔ همشهری برگزیده‌ جایزه ادبی واو و یا نامزد جایزه ادبی مهرگان شده است. از مرتضی‌فخری، بیش از ۱۰ رمان منتشر شده که مهم‌ترین آنها «کفتار»، «سی گاو»، «مهبوط» و «گورکن» است.

 سال گذشته رمان شش جلدی «مردم رنج» از وی توسط همین انتشارات وارد بازار کتاب شد.

 علاقه‌مندان برای خرید کتاب‌ها در خارج از کشور به سایت انتشارات #مهری مراجعه کنند.

www.mehripublication.com

نگاهی به رمان «بی پدر» نوشتۀ مژده سالارکیا

رمان بی پدر

 مژده سالارکیا

 نشر چشمه / چاپ اول و دوم تابستان ۱۴٠۱

 یک روز جمعه نشستم داستان بلند «بی‌پدر» رو خوندم. داستان ۱۵۱ صفحه‌ای نوشتهٔ مژده سالارکیا که تابستان امسال توسط نشر چشمه منتشر شد و در مدت زمان خیلی کوتاه به چاپ دوم رسید.

 نویسنده، قبل از شروع داستان، پنج بیت از شاهنامه از لحظهٔ مرگ جریره بر بالین فرزندش فرود می‌آورد. همین اشاره نویسنده به این چند بیت شاهنامه، تلنگری است که خواننده را مجاب می‌کند تا داستان را شروع کند. داستانی با زیرساختار اسطوره‌ای و الهام از داستان جریره و فرود شاهنامه.

 داستان با این جمله شروع می‌شود: «یک نفر پس گردنم را می‌گیرد و از خواب می‌کشد بیرون». نویسنده با همین جملهٔ آغازین، خواننده را می‌نشاند تا داستانش را شروع کند. داستان خیلی سریع با ریتم تند به همراه تصویر آغاز می‌شود. داستانِ دختری به نام صهبا که کار گویندگی می‌کند و در سالگرد زنی به نام جریره به روستای خانوادگی‌اش می‌آید.

 جریره، زن دایی مادربزرگ صهبا بود. او تنها زنِ باسواد روستا است که می‌توانست قرآن و شاهنامه بخواند. در سنِ نوجوانی او را به عقد دایی مادربزرگ صهبا، که سنِ پدرش داشت، درآوردند. شخصیت جریره داستانِ «بی‌پدر» مانند شخصیت جریره داستان «فرود شاهنامه» یک مادر داغ دیده است.

 جریرهٔ داستانِ شاهنامه، دختر وزیر توران و زنِ اولِ سیاوش، سردار ایرانی‌ست. سیاوش به ملاحظات سیاسی و به واسطه پدر جریره با فرنگیس دختر افراسیاب ازدواج می‌کند. جریره بدین‌گونه تنها می‌ماند و پسری از سیاوش به دنیا می‌آورد که نامش را «فرود» برمی‌گزیند. سیاوش کشته می‌گردد. سپاهی از ایران به خون‌خواهی عازم جنگ با تورانیان می‌شود و به نزدیک کلات که جایگاه فرود است، می‌رسد. جریره هنوز داغ شوهر ناکامش را در دل زنده دارد. از این رو فرزندش را تشویق می‌کند که با سپاهیان همراه شود و برای کین‌خواهی پدرش سیاوش با تورانیان بجنگد. اما جریان، شکل دیگر می‌گیرد و به جای دوستی بین شاهزاده فرود و سپاهیان ایران، جنگ درمی‌گیرد و فرود در این جنگ کشته می‌شود. سپاهیان ایران به قلعه کلات هجوم می‌آورند، جریره پس از آن‌که همه گنج‌های قلعه را به آتش می‌کشد، می‌آید بر سر جسم بی‌جان پسرش و خنجری در شکم خود فرو می‌برد و روی بر روی او می‌نهد و جان می‌دهد.

 گنج جریره چه می‌تواند باشد؟ (ص۱۱۲ کتاب) جریره با طلسمش دارد انتقام مرگ فرزندش را از از خانواده می‌گیرد. هرکس قطره‌ای از خون فرزندش را در رگ داشته باشد باید زود خشک شود.

 داستان «بی‌پدر» با زیرساخت اسطوره‌ای و با الهام از داستانی از شاهنامه فردوسی، داستانی نو خلق کرده است. ریتم تند و چندین تک روایت داستانی پی‌درپی باعث ایجاد کشمکش و تعلیق در داستان شده که خواننده را وادار می‌کند تا داستان را به پایان برساند.

 نکتهٔ آخر، داستان «بی‌پدر»، اقتباس کامل از داستان شاهنامه نیست، بلکه الهامی از این داستان با پایان‌بندی و ساختاری متفاوت که به خلاقیت و نو بودن داستان می‌افزاید. در نهایت این هم یک کار جدید از مژده سالارکیا است که لذت خواندن یک رمان خوب را برای خوانندگان به همراه دارد.

 مصطفی بیان / چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۴٠۱