
شمارهٔ پاییز ۱۴٠۲ فصلنامهٔ «نقد و بررسی کتاب تهران» منتشر شد.
در این شماره میخوانید: داستایفسکی از نگاه آلبرکامو / با نگاهی به کتابِ «در دفاع از فهم»؛
از صفحهٔ ۱۳۷ تا ۱۴۱

کتاب «معمولیِ معمولی»، داستانهای برگزیدۀ «ششمین جایزه داستان سیمرغ» است که با مقدمه و گردآوری مصطفی بیان، ویراستاری فاطمه همتآبادی و با عکس و طرح روی جلد مهدی زوار از سوی نشر داستان چاپ و روانهی بازار کتاب شده است.
این مجموعه شامل ۵ داستانکوتاه است که نویسندگان آن دریا چوبین، معصومه دهنوی، سارا عیشآبادی، فاطمه داغستانی و خاطره قیصری هستند.
داستان «معمولیِمعمولی» نوشتهی «هامون حجار» از تهران که در بخش ملیِ «ششمین جایزه داستان سیمرغ»، موفق شد رتبه اول را کسب کند به همراه داستانهای «برخورد نزدیک» نوشتۀ زویا صالحپور از سوئد و «خفه خون» نوشته فاطمه حاجیپروانه از تهران بهدلیل اینکه نتوانست مجوز چاپ بگیرد در بین آثار این مجموعه قرار ندارد.
«جایزه داستان سیمرغ» بهعنوان جایزهای مستقل و خصوصی داستانهای چاپ نشده را داوری میکند و هدفش کشف، معرفی و تولید آثار خلاق و برتر داستانی است.
داوران این دوره از جایزه ادبی: کاوه فولادینسب، انسیه ملکان، مهیار رشیدیان (در هیأت داوری) و محمد اسعدی، معصومه قدردان، امیرحسین روحنیا (در هیات انتخاب) بودند.
نشر داستان بهتازگی کتاب داستانهای منتخب ششمین جایزه داستان سیمرغ را در ۱۰۸ صفحه و با قیمت ۹۵ هزار تومان عرضه کرده است.
شنبه / ۸ مهر ۱۴۰۲ / خانه داستان سیمرغ
به همت انجمن داستان سیمرغ نیشابور
اولین شماره ویژهنامه ادبیات داستانی «سیمرغنامه» در قالب ضمیمه نشریه آفتاب صبح نیشابور، به همت انجمن داستان سیمرغ نیشابور، با همکاری نشریه آفتاب صبح نیشابور منتشر شد.
در مقدمه این ویژهنامه میخوانیم: «در آغاز نهمین سالِ فعالیت انجمن داستان سیمرغ نیشابور تصمیم داریم با همکاری نشریه آفتاب صبح نیشابور، هر سال یک یا دو ضمیمۀ ادبیات داستانی از آثار نوقلمان و داستاننویسان جوان شهرمان منتشر کنیم. هدف از انتشار این ضمیمه، معرفی و حمایت از داستاننویسان جوان است. اولین ضمیمۀ ادبیات داستانی، سیمرغنامه، نام گرفت و با آغاز نهمین سال فعالیت انجمن داستان سیمرغ نیشابور همزمان شد.»
در ضمیمه «سیمرغ نامه»، پنج داستان از پنج بانوی نویسنده جوان نیشابوری منتشر شده است که این داستانها جزو ده داستان راه یافته به مرحله نیمه پایانی «ششمین دورۀ جایزۀ داستان سیمرغ» هستند؛ داستانهایی از مریم تاجور، مریم سلیمانی، نازنین سلیمانی، مریم فرخرو و سمیه کاتبی.
شماره نخست ویژهنامه ادبیات داستانی «سیمرغنامه» به مدیر مسئولی سمانه راسخینیا، سردبیری حسن خواجویی و دبیری مصطفی بیان در بخش داستان در ۲۰ صفحه منتشر شد.
خانه داستان سیمرغ
خدا را شکر. اولین شمارهی ویژهنامهی ادبیات داستانی «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» با عنوان «سیمرغ نامه» منتشر شد.
تصمیم داریم با همکاری نشریه «آفتاب صبح نیشابور» هر سال یک یا دو ویژهنامه ادبیاتداستانی از آثار نوقلمان و داستاننویسان شهرمان منتشر کنیم. هدف از انتشار این ویژهنامه، معرفی و حمایت از داستاننویسان جوان است.
در اولین ویژهنامه، پنج داستان از پنج بانوی نویسندهی جوان نیشابوری منتشر شده است که داستانهایشان به مرحلهی نیمه پایانی «ششمین جایزه داستان سیمرغ» راه پیدا کرده بود.
خانمها:
مریم تاجور
مریم فرخرو
مریم سلیمانی
نازنین سلیمانی
سمیه کاتبی
در آخر قدردانم از جناب آقای حسن خواجویی، سردبیر محترم و همچنین تیم تحریریهی «آفتاب صبح نیشابور»، برای حمایتهایشان از انجمن و جایزه داستان سیمرغ نیشابور.
همچنین در این شماره گفت و گویی داریم با مریم اسلامی، داستان نویس و شاعر کودک و نوجوان و اخرین داستان وی.
مصطفی بیان / پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲
منزل استاد خدابخش صفادل
دیدار با دو شاعر و ادیب نیشابوری همزمان با روز ملی شعر و ادب پارسی
خیام نامه / فروغ خراشادی / دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۲
تنی چند از دوستداران شعر و ادبیات پارسی روز دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۴٠۲، با دو شاعر و ادیب نیشابوری، خدابخش صفادل و مهدی صابری تیموریان، دیدار کردند.
طی دیدارهای یادشده از یک عمر فعالیت مستمر و موثر آقایان صابری تیموریان و صفادل تقدیر شد و درباره نقش موثر ایشان در اعتلای شعر امروز نیشابور و در خصوص پرورش نسلی از شاعران و هنرمندان این دیار سخن رفت.
در این دیدارها که به بهانه روز ملی شعر و ادب پارسی و به همت دکتر محمد احمدآبادی و شماری دیگر از ادب دوستان همشهری صورت گرفت، دو تن از اعضای شورای شهر، محمدکاظم صادقی و سیدمومن حسینی، همچنین مسئول سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری نیشابور، حسن یخدانی، حضور داشتند.
منزل استاد مهدی صابری تیموریان
مجموعهداستان: ده داستان برای سیمرغ / داستانهای منتخب پنجمین جایزه داستان سیمرغ / شامل داستانهایی از: راضیه مهدیزاده، شقایق بشیرزاده، مریم عزیزخانی، شیما محمدزادهمقدم، معصومه قدردان، حامد اناری، سولماز اسعدی و جواد دهنوخلجی.
گردآورنده: مصطفی بیان
ویراستار: فاطمه همتآبادی
ناشر: داستان
چاپ دوم تابستان ۱۴٠۲
قیمت: ۱۱٠ هزار تومان
Literary meeting “Memorial of Abbas Maroufi” in Simurgh Story Society of Neyshabur
neyshabour / Iran
توسط انجمن داستان سیمرغ نیشابور صورت گرفت.
نشست «یادبود عباس معروفی»
این نشست ادبی همزمان با اولین سالگرد درگذشت عباس معروفی، داستاننویس، نمایشنامهنویس، شاعر و روزنامهنگار، شنبه ۱۱ شهریور ۱۴٠۲ به همت «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» برگزار شد.
عباس معروفی پس از چند سال مبارزه با سرطان، سال گذشته در آلمان چشم از جهان فرو بست. وی فعالیت ادبی را با هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دههی شصت با چاپ رمان «سمفونی مردگان» به شهرت رسید. از دیگر آثار معروفی میتوان: سال بلوا، پیکر فرهاد و فریدون سه پسر داشت، نام برد. «خانه هنر و ادبیات هدایت»، بزرگترین کتابفروشی ایرانی در اروپا را در برلین بنیاد نهاد و تا آخرین سال زندگیاش به کار کتابفروشی مشغول شد. همچنین کلاسهای داستاننویسی خود را نیز در همان محل تشکیل میداد.
همزمان در این نشست ادبی، داستان «آخرین نسل برتر» اثر عباس معروفی نقد و بررسی شد.
It was done by Simurgh Story Society of Neyshabur.
“Abbas Maroufi memorial” meeting
This literary meeting was held at the same time as the first anniversary of the death of Abbas Maroufi, a storyteller, playwright, poet and journalist, on Saturday, 11 September 1402, under the initiative of “Simurgh Story Society of Neyshabour”.
Abbas Maroufi died last year in Germany after fighting cancer for several years. He started his literary career with Hoshang Golshiri and Mohammad Ali Sepanlu and became famous in the sixties with the publication of the novel “Symphony of the Dead”. Other famous works can be mentioned: The Year of Belwa, Pikker Farhad and Fereydoun Se Son. He founded the “House of Art and Literature of Hedayat”, the largest Iranian bookstore in Europe, in Berlin and worked as a bookstore until the last year of his life. He also held his story writing classes in the same place.
نگاهی به رمان «رد خون بر پلک هایمان» نوشتۀ رها فتاحی (نشر برج / چاپ اول، سال ۱۴۰۱)
مصطفی بیان / چاپ شده در روزنامۀ آرمان ملی / چهارشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۲ / شماره ۱۶۳۵
داستانِ بلند «رد خون بر پلک هایمان»، یک داستانِ معمایی، رازآلود، جنایی و حادثه محور است. داستان دربارۀ راز یک قتل است. انصافی، استاد دانشگاه و یک وکیل خبره، پروندۀ یک قتل را به عنوان اولین کار مستقل به یکی از شاگردانش به نام سینا می سپارد. سپردنِ همین پرونده به سینا، اولین راز داستان است. چرا انصافی این پرونده را به سینا سپرده؟! سینا هرگز فکرش را نمی کرد که در اولین پروندۀ مستقل خود، وکیل یک قاتل باشد، آن هم قاتلی که سر صحنه بازداشتش کرده اند. اما حالا انصافی این پروندۀ جنایی را زیر بغلِ سینا گذاشته؛ چرا…؟! این اولین سوالی است که به ذهنِ سینا و خوانندۀ داستان می رسد.
فردی که در صحنۀ قتل بازداشتش کرده اند، دختری جوان، زیبا، دلربا و هم سن و سالِ سینا به نامِ نگار است؛ وظیفۀ سینا چیست؟ رفع اتهام قتل عمد؟!
مقتول، دختری به نام شیرین است. شیرین، دختر وزیرِ سابق و کاندیدای اصلی ریاست جمهوری آینده. کار برای سینا خیلی سخت شده بود. این خبر قطعا به رسانه های داخل و خارجی درز می کرد و رقابت های حزبی کار را برای سینا حتی دشوارتر می کرد. یک پروندۀ جنایی و امنیتی.
«حقیقت» و «عدالت». دو واژۀ مهم در قضاوت. بیشتر مواقع، این دو واژه در مسیر از هم جدا می شوند و انسان در میانِ دو راه قرار می گیرد. کدام را باید انتخاب کرد؟ حقیقت؟ یا عدالت؟
«باید همیشه یادتون باشه که برای شما فقط و فقط یک چیز حقیقته: اون چه موکل رو نجات می ده. تمام حقیقت گاهی چنان به وضوح دست نیافتنیه که باعث می شه عدۀ زیادی به کلی از روابط انسانی ناامید بشن. شما نیاز نیست همیشه دروغ بگین، اما یادتون باشه برای احترام به حقیقت و برای حفظش، برای حفظِ اصلِ صداقت، اگه نیاز بود دروغ هم بگین.» (صفحۀ ۴۳ کتاب)
اصل عدالت چیست؟ حقیقت از موفقیتِ وکیل مهم تر است. وکیل نمی تواند به خاطر پیروزی خود در پرونده، «حقیقت» را زیر پا بگذارد. اصل «عدالت» همین است: «پیروزیی که به عدالت نزدیک ترمون نکنه، شکسته.» (متن کتاب).
سینا باید برای پی بردن به راز پروندۀ قتل، «حقیقت» را پیدا کند. سینا درگیر باند بازی های حزبی می شود. هر دو جریان سیاسی سعی می کنند تفسیری به نفع خود در رسانه ها داشته باشند.
سینا باید مثل فرشتۀ عدالت، برای رسیدن به حقیقت، چشمانش را به روی جریان های سیاسی، عشق، قدرت، ثروت و شهرت، ببندد و «عدالت» را برقرار کند. مسیر برای سینا دشوار می شود.
برای حلِ معمای قتل، نیاز است تا نگار حرف بزند؛ اما نگار سکوت کرده. او بازیگر ضعیفی است اما برای پیروزی بر آدم های قوی تر از خودش، باید قوی تر باشد. چرا نگار حرف نمی زند؟ این دومین تعلیق داستان است و خواننده را وادار می کند تا داستان را ادامه دهد.
در ادامۀ داستان، سینا وارد زندگی خصوصی و گذشتۀ نگار می شود. تک روایت هایی کوچک در مسیر داستان رخ می دهد تا خواننده را به کشفِ راز اصلی و پیدا کردنِ راهِ نجاتِ نگار می رساند.
داستان، شروع خیلی خوبی دارد. خواننده را وادار می کند داستان را تا آخر ادامه بدهد. رگه هایی از «ادبیات سیاسی» در مسیر داستان دیده می شود و نویسنده خیلی تاکید می کند که مقتول، دختر یک سیاستمدار اصلاح طلب است اما با این وجود نمی توان داستان را در ژانر داستان های سیاسی قرار داد زیرا نویسنده تنها به بیان عنوان و معرفی مقتول بسنده می کند و این نارسایی به زیبایی و جذابیت داستان لطمه می زند.
با وجود کشش و جذابیت ابتدای داستان، با پایانی کلیشه ای رو برو هستیم. در اواسط داستان رازها آشکار میشوند و این به جذابیت و کشش داستان لطمه می زند. داستان «رد خون بر پلک هایمان»، شروع خوب اما پایانی غیر جذاب دارد.
مصطفی بیان / داستان نویس