«در زندگی هرکس تنها یک نفر هست که آدم نامش را در لحظهی مرگ فریاد میزند.» (ازمتن کتاب)
سال ۱۴٠۴ را با رمانِ «خیابان کاتالین» اثر ماگدا سابو نویسندهی مجارستانی شروع کردم. او در میان نویسندگانِ مجارستانی با انتشار آثارش در بیش از چهل کشور و بیش از سی زبان رکورددار است.
ماگدا سابو، دکتری واژهشناسی داشت و از اعضای رسمی آکادمی علوم اروپا بود. سال ۲٠٠۷ در سنِ نود سالگی درگذشت.
چاپ ششم رمان «خیابان کاتالین» (۱۹۶۹)، سال گذشته با ترجمهی نصراله مرادیانی توسط انتشارات بیدگل منتشر شد.
داستانِ «خیابان کاتالین» تاریخِ قرنِ بیستم مجارستان و شهر بوداپست و مردمان آن را در سه برههی پُر ماجرا و خونین نشان میدهد.
نویسنده در این داستان بیشتر به حوادث و اتفاقات سیاسی سالهای پُرآشوب و تسلط فاشیستها و حکومت استالینیستها میپردازد و اثرات آن را بر سه خانواده نشان میدهد؛ دورهی اول زمان صلح و زندگی عادی و بدون استرس شخصیتهای داستان است و مجالی ایست برای خواننده تا با سه خانواده و خانهی خیابان کاتالین که مانند بهشت و سرزمین آرزوهای آنهاست آشنا شود.
زمان دوم هنگامی است که جنگ دوم جهانی به مرزهای مجارستان و شهر بوداپست میرسد و اثرات نابود کنندهی خود را بر جا میگذارد.
زمان سوم هم پس از استقرار حکومت کمونیستی در مجارستان و راندن ساکنان خیابان کاتالین از خانهی خود و زندگی مشترک آنان در یک آپارتمان است که اتفاقا منظرهای هم به همان خانهی قدیمی و بهشت آرزوهای آنان دارد. (نماد در داستان)
زاویه دید کتاب گاهی اول شخص (از زبان نویسنده) و گاهی هم روایت سوم شخص است. و گاهی هم شخصی از دنیای مردگان روایتهای خود را از زندگی قهرمانهای داستان میگوید؛ افرادی که پس از آن فاجعه زندگیشان سرد و تاریک شده است.
#نکته_مهم یک سوم اولِ داستان خستهکننده است و اتفاقا پیشنهاد میکنم کتاب را زود رها نکنید. وقایع داستان و حوادثی که برای شخصیتهای داستان رخ میدهد از نیمهی دوم کتاب آغاز میشود.
جان کامپتون پاین، افسر انگلیسی و مولف کتاب حاضر، در پایانِ ماموریتش در هند قبل از بازگشت به وطن تصمیم گرفت به ایران سفر کند. سفر او به ایران در سال ۱۸۸۴ میلادی / ۱۲۶۳ خورشیدی مقارن با اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود. پاین می خواست از جنوب تا شمال ایران را در مدت سه ماه طی کند. سه ماه پیاده روی در ایران با هزینه ی شخصی. علاقه و اشتیاقِ این افسر انگلیسی این بود که پاین در زمانِ خدمتش در ارتش هند زبان هندی و تا حدودی زبان فارسی را فراگرفت. آموختنِ زبانِ فارسی باعث شد تا این افسر انگلیسی قبل از ورود به وطنِ خود سری به آرامگاه سعدی و خیام بزند. زیرا گلستان سعدی و رباعیات خیام را خوانده بود و به گمانِ خواننده ی این کتاب، این آشنایی برای پاین آنقدر الهام بخش بوده که بخواهد آسمانِ صاف و بدون ابر سرزمین ایران را در سال ۱۸۸۴ تجربه کند.
جان کامپتون پاین، متولد سال ۱۸۵۷ است. در جنگ دوم افغان (۱۸۸۰ – ۱۸۷۸) که نبردی میان نیروهای انگلیس و افغان بود و دو سال به طول انجامید، جان پاین افسر انتقال نیروی ارتش بود. در سال ۱۸۸۱ به درجهی ستوانی ارتقاء یافت.
پاین در ابتدای دفتر خاطراتش می نویسد: …. دانلود کنید
اصلیترین دلیلِ عدمِ تمایل نویسندگان به ورود به ادبیات جنگ، به نارضایتی از وضع موجود جامعه برمی گردد.
به بهانۀ حضور محبوبه حاجیان نژاد در نیشابور
مصطفی بیان / چاپ شده در نشریه آفتاب صبح نیشابور / چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳
همزمان با هفتۀ کتاب و کتابخوانی به دعوتِ انجمن داستان سیمرغ، محبوبه حاجیاننژاد به نیشابور آمد.
محبوبه حاجیان نژاد متولد سال ۱۳۶۳ و ساکن سمنان است. از وی یک مجموعه داستان با عنوان «ح دو چشم» و چهار رمان با عنوان های: «یاماها»، «بوماران»، «آسودگی» و «میحانه، میحانه» منتشر شده است.
مجموعه داستان «ح دو چشم» در سال ۱۴۰۰ نامزد جایزۀ ادبی جلال آل احمد شد؛ و همچنین رمان «بوماران» نیز در سال ۱۴۰۲ شایسته تقدیر جایزۀ ادبی قلم زرین و نامزد بهترین رمان دفاع مقدس معرفی شد. وی در سال ۱۳۹۷ مفتخر به دریافت نشان جایزۀ ادبی امیرحسین فردی از حوزۀ هنری تهران شدند.
حاجیان نژاد برای اولین بار به نیشابور سفر کرده است. صبح یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ به همراه محبوبه حاجیان نژاد و استاد حجت حسن ناظر، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و هنر از امکانِ تاریخی و فرهنگی نیشابور بازدید کردیم.
آنچه میخوانید گفتوگویی است با این نویسنده جوان و موفق سمنانی دربارۀ جهان داستانی اش.
چه چیزی باعث شده است که علاقه مند به نوشتنِ در حوزۀ ادبیات جنگ و دفاع مقدس باشید؛ چه عاملی شما را به این نوع ژانر ادبی می کشاند؟
جنگ همیشه از موضوعات مورد علاقه ی من برای نوشتن بوده. دلیلش شاید به تآثیرات عمیق و دنباله داری برمی گردد که جنگ در تمام ابعاد زندگی انسان ها در یک کشور به جا می گذارد. تأثیراتی که حتی گاهی تا نسل های بعد ادامه پیدا میکند و زیست انسان های دورهای را که به ظاهر جنگ را درک نکرده اند نیز تحت تأثیر خود قرار می دهد. از سوی دیگر به نظرم همیشه جنگ موضوع جذابی برای نوشتن است. چون در جنگ موقعیت ها و شرایطی پیش می آید که در زندگی عادی کمتر با آن روبرو می شویم. موقعیت هایی که به شدت بر روح و روان، شخصیت، زیست و نگاه انسان ها اثر می گذارند. در جنگ بسیاری از مفاهیم ابعاد تازه و متفاوتی پیدا می کنند و گاهی به ماهیتی کاملاً متضاد با آنچه پیش از آن بوده اند، تبدیل می شوند و این درست همان چیزی است که نویسنده برای خلق جهان داستانی خود به آن نیاز دارد. چیزی که اگر نویسنده با چیره دستی از آن بهره بگیرد می تواند در عین اینکه داستانی با موقعیت های جذاب جنگ خلق می کند، دیدگاه هایی را مطرح کرده و به مفاهیمی دست پیدا کند که نه تنها محدود به موقعیت های جنگی نیستند بلکه در هیچ حصاری از زمان، موقعیت، مکان و شرایط نیز نمی گنجند و انسان هر عصر و هر زمان را با خود همراه می کنند.
چرا نویسندگان جوان و همچنین حرفه ای کمتر وارد ادبیات جنگ می شوند؟
به نظرم یکی از اصلی ترین دلایلی که برخی از نویسندگان تمایلی به ورود در حوزه ی جنگ و دفاع مقدس ندارند، به نارضایتی از وضع موجود جامعه برمی گردد. وضعی که حاصل از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مملکت است. در ذهن عموم مردم و برخی از نویسندگان جوان و حتی نویسندگان باتجربه، نوشتن از جنگ و به طور خاص نوشتن از هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق به معنای تآیید و حتی حمایت و رضایت از وضع موجود است. تا آنجا که گاهی نویسندگان این حوزه متهم به القابی مثل «نویسندهی حکومتی» و عناوینی از این قبیل می شوند. دلیل دیگر شاید وابسته به اقبال عمومی مردم باشد که در گذر از یک نسل به نسل دیگر تمایل به این نوع ادبیات کمتر می شود و به تبع آن برخی نویسندگان ترجیح می دهند با احتیاط بیشتری به این حوزه ورود کرده و بیشتر به دنبال سلیقه و علاقه ی عموم مردم و نسل جدید بروند تا مخاطب را بیشتر به اثر خود جذب کنند. دلیل دیگر دشواری های نوشتن در این حوزه است. نویسنده ی حوزه ی جنگ اگر بخواهد اثری درخور و شایسته خلق کند، برای درک موقعیت خاص و شگفت جنگ نیاز به تحقیق، پژوهش، مطالعه و گاهی تجربه ی زیست های دارد که اثرش را برای مخاطب باورپذیر و ملموس کند.
فکر نویسنده شدن نخستین بار کی به ذهنتان خطور کرد؟
کتاب خواندن و ساعت ها غرق شدن در دنیای قصه ها از تفریحات مورد علاقه ی من در کودکی بود. قصه ها ساعت ها ذهن مرا با خود درگیر می کردند. طوری که گاهی زمان و مکان فراموشم میشد. وقتی ده ساله بودم برای اولین بار بعد از خواندن یک کتاب قصه، احساس کردم میل عجیبی برای نوشتن یک داستان در من به وجود آمده. به گوشه ی خلوتی خزیدم و داستانی نوشتم. این اتفاق برای من بسیار جذاب و لذت بخش بود. از همانجا دغدغه و رویای نوشتن مرا به دنبال خود کشاند و در هر دوره از زندگی به شکل و شمایلی در آمد و مرا به سمت و سویی کشاند تااینکه با نوشتن چند داستان و رمان مسیرم را هموار و روشن کرد.
ریشۀ یک ایده چگونه از داستان هایت درمی آید؟
من ایده های داستانی را به وقت نوشتن داستان پیدا نمیکنم. بلکه آنها از قبل در ذهن من هستند. گاهی ذهنم از سال ها قبل با آنها درگیر بوده و بی آنکه قصد نوشتن داستانی دربارهی آنها را داشته باشم، به آنها فکر کرده و با آنها زندگی کرده ام. ایده ها بیشتر در حین زندگی روزمرهی شخصی و کاری، معاشرت با آدمها، سفر، مطالعه، در فراز و فرود زندگی شخصی، گشت و گذار در مکان ها و فضاهای مختلف به ذهنم خطور پیدا می کنند. به وقت نوشتن داستان ایده ی را که مناسب باشد انتخاب کرده و پر و بال می دهم و اینطور داستانم شکل می گیرد.
آیا برای نوشتنِ داستان صرفا حضور در کلاس های داستان نویسی کافی است؟
صرف حضور در کلاس های داستان قطعاً نمی تواند شرط تعیین کننده در نویسنده شدن یک فرد باشد. گرچه نمی توان تأثر و ارزش آن را انکار کرد. من سال ها قبل از حضور در کارگاه های نویسندگی داستان می نوشتم و داستان های من در جشنواره های زیادی حائز رتبه می شد. البته این موضوع به این دلیل بود که من علاقه زیادی به خواندن داستان داشتم و همین باعث شده بود به صورت ناخودآگاه برخی از اصول و تکنیک های نوشتن را رعایت کنم. با این وجود وقتی شرایط حضور در کلاس برای من فراهم شد، سطح داستان هایم تا حد زیادی ارتقا پیدا کرد و به جرآت می توانم بگویم شش ماه حضور منقطع و دورهای من در کارگاه های داستان برابری می کرد با چندین سال پی درپی نوشتن در خلوت و بر اساس تجربه خودم. از این رو همیشه معتقدم گرچه حضور در این کلاس ها، از کسی نویسنده نمی سازد اما اگر شرایط دیگر نویسنده شدن از قبیل استعداد، علاقه، پشتکار، استمرار و… مهیا باشد، میتوان گفت مسیر را تا حد زیادی روشن و هموار خواهد کرد.
آخرین کتابی که خواندید؟
آخرین کتابی که خواندهام رمان «نبودن» است از مهدی زارع. نویسندهای که در تمام این سال هایی که در مسیر نوشتن بوده ام، اولین و اثرگذارترین راهنما و استاد من در نوشتن داستان و رمان بوده است.
آیا برای فرزندانتان کتاب می خوانید؟
قطعاً برای فرزندانم کتاب می خوانم. همانطور که از کودکی شان این کار را کرده ام. و معتقدم خواندن کتاب در حالت کلی و داستان و قصه به طور خاص یکی از مؤثرترین راه ها برای پرورش ذهن و خلاقیت بچهه است و مهمتر از اینها راه درست زندگی را به آنها خواهد آموخت.
آیا اثر جدیدی هم در دست چاپ دارید؟
در حال حاضر در حال نوشتن رمانی هستم که به اتفاقات اجتماعی و تاریخی دورهای مهم در شهر سمنان می پردازد.
و سخن آخر؟
سخن آخر اینکه از شما ممنون و سپاسگزارم و امیدوارم نسل های بعدی با کتاب و دنیای قصه و داستان انس و الفت بیشتری از مردم زمانه ی ما داشته باشند.
شامگاه سهشنبه چهارم دیماه ۱۴۰۳ نشستی با موضوع «بررسی رمان خیابان آکادمی» به همت انجمن داستان سیمرغ نیشابور در «نگارخانه پنجره» برگزار شد.
در این نشست که با حضور تنی چند از علاقهمندان ادبیات داستانی همراه بود، مجید نصرآبادی، مدرس داستاننویسی و منتقد به نقد اثر پرداخت. پونه شاهی، مترجم و داستاننویس؛ درباره ترجمه کتاب سخن گفت. مصطفی بیان، داستاننویس و موسس انجمن داستان سیمرغ نیشابور و علی ملایجردی، مترجم این کتاب نیز درباره اثر به گفتگو و تبادل نظر با حاضران پرداختند.
محور سخنان کارشناسان در مورد کیفیت ترجمه کتاب، موضوع رمان و ساخت و پرداخت آن؛ نقاط قوت و ضعف اثر و شاخصههای یک ترجمه خوب بود.
این جلسه نقد و بررسی کتاب، با خواندن بخشهایی از رمان پایان یافت.
به دعوت انجمن داستان سیمرغ محبوبه حاجیان نژاد به نیشابور می آید.
وی قرار است روز شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ همزمان با هفته ی کتاب و کتابخوانی در نگارخانه ی پنجره حضور یابد.
محبوبه حاجیان نژاد، متولد سال ۱۳۶۳ و ساکن سمنان است. از وی یک مجموعه داستان با عنوان «ح دو چشم» و چهار رمان با عنوان های: «یاماها»، «بوماران»، «آسودگی» و «میحانه، میحانه» منتشر شده است.
مجموعه داستانِ «ح دو چشم» در سال ۱۴۰۰ نامزد جایزه ی ادبی جلال آل احمد شد؛ همچنین رمان «بوماران» نیز در سال ۱۴۰۲ شایسته تقدیر جایزه ی ادبی قلم زرین و نامزد بهترین رمانِ دفاع مقدس معرفی شد.
حاجیان نژاد در سال ۱۳۹۷ مفتخر به دریافت نشانِ جایزه ی ادبی امیرحسین فردی از حوزه هنری تهران شدند.
همچنین در بسیاری از جوایز معتبر ادبی در بخش تک داستان مانند: جشنواره کبوتر حرم، جشنواره سوره، جشنواره خاتم، داستان حماسی و جشنواره داستان انقلاب حائز رتبه و مقام شدند.
نشست «دیدار و گفتگو با محبوبه حاجیان نژاد» به همت «انجمن داستان سیمرغ نیشابور»، شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ تا ۱۹ در نگارخانه ی پنجره، بلوار بعثت، بعثت ۲۸ نبش بعثت ۳/۲۸ پلاک ۲۷۱ برگزار می شود.
مصطفی بیان، داستان نویس و دبیر انجمن داستان سیمرغ نیشابور درباره ی رمان «میحانه، میحانه» و خاطره قیصری، داستان نویس و مدرس دانشگاه درباره ی رمان «آسودگی» سخنرانی خواهند کرد.