بایگانی برچسب‌ها : یوهانا اشپیری

هایدی

هایدی دختر بچه ای است که پس از مرگ پدر و مادرش، نزد خاله جوانش زندگی می کند. اما اینک خاله «اتی» او را نزد پدربزرگش می برد تا خود به فرانکفورت برود. پدربزرگ هایدی در کلبه ای واقع در کوه های نزدیک یک دهکده، به تنهایی روزگار می گذراند. او مرد اخمو، عصبانی و گوشه گیری است که با هیچ کس رابطه ندارد. پدربزرگ دو بز دارد که نوجوانی به نام «پیتر» آنها را به چرا می برد. با این همه، آمدن هایدی به آن جا باعث خوشحالی پیرمرد می شود. زیرا هایدی شباهت فراوانی به پدرش دارد و این امر مایه دلخوشی پیرمرد می شود.

هایدی، دختری شاداب و مهربان است و حالا که مجبور می شود مدتی در کوهستان، نزد پدربزرگش سپری کند، اوقاتش را با خوشی در کوهستان می گذراند. او با «پیتر» دوست می شود و همراه پیتر به چراگاه می رود و در میان طبیعت با گل ها و سبزه ها و پرندگان اوقات خوشی را می گذراند و از بودن در کوهستان لذت می برد.

هایدی با مادربزرگ پیتر آشنا می شود و میان او و مادربزرگ پیتر انس و الفتی حاصل می گردد. درپی ماجراهایی سبب می شود پدربزرگش از انزوا خارج شود و با اهالی روستا رابطه برقرار سازد.

مدتی بعد هایدی به همراه خاله« اتی» به  شهر فرانکفورت می‌رود تا با دخترک معلول و ثروتمندی به اسم «کلارا» همبازی شود. کلارا مادرش را در یک تصادف از دست داده و خودش نیز از ناحیه پا معلول شده  از سوی دیگر پدرش که به تجارت مشغول است ناگزیر اغلب ایام سال را در سفر می‌گذراند از همین رو کلارا برای فرار از تنهایی به همدم و هم صحبتی نیاز دارد به همین امر هایدی به شهر می رود تا دوست و همدم «کلارا» شود. در آن جا او و کلارا به شدت به هم علاقمند می شوند به طوری که سخت‌گیری‌های سرپرست کلارا یعنی دوشیزه روتن مایر هم نمی‌تواند در این دوستی خللی ایجاد کند. هایدی به رغم آنکه توانسته است روحیه کلارا، دخترک غمگین مرد ثروتمندی به نام آقای «رسه مان» را تغییر دهد به تدریج خود بیمار و بستری می شود. سرانجام به توصیه پزشک به کوهستان، نزد پدربزرگ خود باز می گردد. بدین ترتیب سلامتی و نشاط خود را باز می یابد.

مدتی بعد کلارا نیز در کوهستان به او می پیوندد و اندکی از توانایی اش را باز می یابد به طوری که قادر می شود چند قدمی راه برود.

داستان هایدی، دختر روستایی در روستایی در سوئیس، نام یک رمان اثر «یوهان اشپیری» (Johanna Heusser) نویسنده سوئیسی است. این رمان به زندگی دختر نوجوانی می‌پردازد که در آلپ سوئیس نزد پدربزرگ خود زندگی می‌کند. این داستان نخستین بار در سال ۱۸۸۰ در قالب کتابی با نام «برای بچه‌ها و آنهایی بچه‌ها را دوست دارند» نوشته شد. دو کتاب دنباله این داستان به نام‌های« هایدی بزرگ می‌شود» و «بچه‌های هایدی»  نوشته شدند.

رمان هایدی، با ديدی روانشناسانه به نگارش در آمده است. داستان مناسب، شخصیت های دوست داشتنی، زندگی ساده و سالم خانواده ها، دوستی و فداکاری و در نهایت مهربانی و عشق از ویژگی های شاخص داستان خانم یوهانا اشپیری است که می توان از آن نام برد. در این داستان خواننده شاهد مسائل رواشناسانه کودکان و بزرگسالان، سیستم آموزش و پرورش و مخالف پدربزرگ به رفتن هایدی به مدرسه، دلتنگی هایدی به کوهستان و آزادی و هوای تازه آنجا، انس و الفت و ارتباط دوستی و مهربانی شخصیت های داستان با یکدیگر از نشانه های مثبت داستان است که  ناخداگاه حس خوبی به خواننده می دهد.

خانم «یوهان اشپیری» در۱۲ ژوئن ۱۸۲۷ (۲۲ خرداد) در هیرزل سوئیس در یک خانواده پرجمعیت متولد شد. در سال ۱۸۵۲ با وکیلی به نام برنهارد ازدواج کرد که ثمره ازدواج آنها پسری به نام برنارد بود.

اولین کتاب او به نام «برگ در مزار» در سال ۱۸۷۱ منتشر شد و در سال های  بعد داستان های دیگری برای بزرگسالان و کودکان نوشت. در میان آثارش کتاب هایدی با موفقیت بسیار از سوی خوانندگان مواجه شد.

کتاب ‌های هایدی از معروف‌ترین آثار ادبیات سوئیس در جهان به‌شمار می‌روند. این اثر افزون بر شهرت جهانی در ایران نیز بسیار مشهور است. هایدی تاکنون  به پنجاه زبان زنده دنیا و در حدود بیست بار به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده ‌است. تاکنون فیلم‌ها، مجموعه‌های تلویزیونی، انیمیشین و بازی‌های ویدیویی زیادی بر پایه داستان هایدی ساخته شده‌اند. همچنین یک منطقه توریستی در سوئیس به نام «هایدی‌لند» نام‌گذاری شده‌ است.

از مهمترین فیلم های سینمایی به تصویر کشیده شده می توان به ۱۹۲۰ (فردریک تامسون / امریکا)، ۱۹۳۷ (آلن دوان / امریکا)، ۱۹۵۲ (لوئیجی کومنسین / امریکا)، ۱۹۶۸ (دلبرت مان / امریکا)، ۱۹۹۳ (رودرس مایکل ری / امریکا)، ۱۹۹۵ (توشیوکی هیروما / امریکا)، ۱۹۹۸ (آلن جاسپون / آلمان)، ۲۰۰۱ (مارکوس امبودن / آلمان)، ۲۰۰۵ (پل مارکوس / انگلیس) اشاره کرد.

«یوهان اشپیری» نویسنده داستان‌های کودکان بود که بیشتر به خاطر نگارش رمان هایدی مشهور است. او در سال ۱۸۸۴ در اثر یک حادثه دلخراش همسر و تنها فرزندش را از دست داد و از آن زمان با نوشتن داستان های بسیار به انجام کارهای خیریه اختصاص داد.

«یوهانا اشپیری» در ۷ ژوئیه سال ۱۹۰۱ در زوریخ سوئیس چشم از جهان فرو بست. در سال ۲۰۰۱  همزمان با یکصدمین سالگرد درگذشت خالق رمان هایدی، سکه های یادبودی به ارزش ۲۰ فرانک سوئیس از طرف انجمن ادبی سوئیس منتشر شد و همچنین به احترام او تمبر پستی یادبودی چاپ گشت.

مصطفی بیان

این یادداشت در روزنامه آرمان چهارشنبه ۲۱ خرداد ۹۳ به چاپ رسید

مادربزرگ های نویسنده

تصور کنید مادربزرگ ها به جای پخت و پز و بافتن لباس و بزرگ کردن بچه ها، بروند سراغ مداد و کاغذ و بنشینن کنار پنجره در فصل بهار و یا وقت زمستان لَم بدن کنار بخاری نفتی یا هیزمی، داستان بنویسند.

قصه های مادربزرگ حال و هوای خاص خودش را دارد. آنها خوب می دانند خوراک بچه ها، چه جور قصه هایی است. مادربزرگ ها یکی از راه های تربیت بچه ها را گفتن داستان می دانند. آنها سعی می کنند با خلق شخصیت های منفی و مثبت داستان و قرار دادن آنها مثل مهره های شطرنج در کنار یکدیگر، پیام اخلاقی خود را به ما منتقل کنند.

ولی هیچ وقت گمان نکنید که قصه های مادربزرگ فقط در سوژه های ساده و عامیانه خلاصه می شود. وقتی از نزدیک زندگی آنها را خواندم، دیدم مادربزرگ هایی هستند که با شجاعت سوژه های داستانی خلق کردند که حاصل آنها تحول اجتماعی به سوی فضای صحیح اخلاقی بود. آنها توانستند در میان نظام مردسالاری، برای رسیدن به آرمان های مقدس و درستشان داستان بنویسند و در روزنامه های معروف و حتی کتاب با شمارگان بالا چاپ کنند و جالب است که این را هم بدانید، ده نفر از برگزیدگان جوایز نوبل ادبیات، مادربزرگ هستند!

برخی از آنها بسیار پرکار بودند و تا آخرین سال های زندگی شان داستان گفتند و برخی فقط با نوشتن یک داستان، نامشان برای همیشه در تاریخ ادبیات جهان به یادگار ماند.

در کشور ما هم مادربزرگ های نویسنده ایی بودند؛ مانند سیمین دانشور که در سال های آخر زندگی اش کم کار بود و برخی مثل فاطمه (غزاله) علیزاده، فرزانه کرم پور و فرشته ساری دست از نوشتن بر نداشتند.

ادنی نولیوار 

کارتون زیبای «حنا دختری در مزرعه» هنوز در خاطر بسیاری از ما کودکان دیروز خاطره ای شیرین به یادگار گذاشته است. همان دختر بچه مظلوم و دوست داشتنی به نام حنا! قصه ای که جزء یکی از محبوب ترین و تاثیرگذارترین داستان های نوجوانان در جهان به حساب می آید. نویسنده این داستان شیرین و خواندنی خانم ادنی نولیوار نویسنده فنلاندی است.

ادنی نولیوار مانند تمام نویسندگان زمان خود، لحظات دشوار جنگ جهانی اول را لمس کرده است. شايد بتوان ادعا كرد كه اين نويسنده تنها در يک اثر خود يعنی رمان کاتری، دختر گاوچران (حنا، دختری در مزرعه)  تا حدودی خوی ضد جنگ خود را در خلق شخصیت یک دختر بچه نه ساله به نام کاتری (حنا) نشان داده است.

نولیوار، ۸۹ سال عمر کرد و آخرین کتابش را با نام «راز مارکوس» در سن هفتاد سالگی نوشت و در بیست سال آخر زندگی اش هیچ داستان و رمانی منتشر نکرد.

لوسی مود مونتگرمری

«آنه از گرین گیبلز» در ایران با نام «رویای سبز» ترجمه شده است. دختری پُرحرف، با استعداد و زرنگ البته کمی هم سر به هوا که در يک پرورشگاه زندگی می کند تا آنکه زندگی اش دچار دگرگونی می شود. مونتگرمری، الهام نوشتن این قصه را از مقاله ای در روزنامه و همچنین تجربیات کودکی خود در روستای جزیره پرنس ادوارد را در آن ترسیم کرده است.

زندگی مونتگرمری همانند شخصیت داستانی اش آنه، پس از مرگ مادرش به نزد مادر بزرگ و پدربزرگش در مزارع سرسبز جزيره پرنس ادوارد رفت. او برخلاف آنه، دختری آرام و گوشه گیر بود.

لوسی نویسنده پرکاری بود و آثار بسیاری به یادگار گذاشت. آخرین کتابش را با نام «داستان جین از فانوس هیل» در سن ۶۵ سالگی چاپ کرد ولی تنها اثرش «آنه از گرین گیبلز» (رویای سبز) بر محبوبیت او در کانادا و جهان افزود.

پاتريشيا ماری سَنت جان

کارتن زیبای «بچه های کوه آلپ» را بسیاری از متولدین دهه پنجاه و شصت به یاد دارند. داستان در مورد دختر نوجوانی به نام آنت است که برادری کوچک به نام دنی دارد که مادرشان بعد از به دنیا آوردن دنی از دنیا می رود. آنها با پدرشان در مزرعه ای در دامنه های  رشته کوه های آلپ زندگی می کنند. در همسایگی آنها پسر نوجوانی به نام لوسین با خانواده اش زندگی می کند که با آنت خیلی صمیمی است، تا اینکه طی حادثه ای دوستی بین او و آنت به نفرت تبدیل می شود.

«پاتریشیا ماری سنت جان» در آغاز نگارش کتاب «گنجینه های برف» می گوید:

«داستان را زمانی شروع می کنم که جنگ (جنگ دوم جهانی) پایان یافته است. جنگی که در آن شاهد جنایت، خشم و نفرت بودم. خشم کسانی است که می توانند دیگران را ببخشند. پشیمانی از آن کسی است که می تواند ببخشد ولی نمی بخشد؛ و من می دانستم که نسل جدید کودکان پس از جنگ، نیاز جدیدی به یادگیری معنای بخشش دارند.»

پاتریشیا، ۷۹ سال زندگی کرد و بیشتر عمر خود را به عنوان پرستار مبلغ در مراکش گذراند. او در آخرین سال های زندگی اش داستان هایی با موضوع عشق و بخشش نوشت و در سال ۱۹۸۷ دو کتاب «نیاز به یک همسایه دارم» و «راز قایق» را منتشر کرد.

یوهانا اشپیری

داستان زیبای «هایدی» را همه ی ما خوانده و یا فیلمش را یکبار دیده ایم. دختر بچه ایی شاداب که به همراه پدربزرگش و دوستش پیتر در کوهستان زندگی می کند. مجموعه رمان هایدی، دختر روستایی در روستایی در سوئیس، اثر «یوهان اشپیری» نویسنده سوئیسی است.

او ۷۴ سال زندگی کرد و نویسنده ای نسبتا کم کار در آخرین سال های زندگی اش بود. یوهان را بیشتر به خاطر نگارش مجموعه ی رمان هایدی  در تاریخ ادبیات جهان می شناسند.

هریت بیچر استو

«او زن کوچکی است که جنگ بزرگی به راه انداخته‌است.»

این جمله معروف «آبراهام لینکلن» رئیس جمهور وقت امریکا، وقتی در ابتدای جنگ داخلی آمریکا با «هریت بیچر استو» دیدار کرد؛ از او نقل شده ‌است.

با مرگ نلسون ماندرلا، بلافاصله به یاد رمان عمو تام (عمو تُم) افتادم. بردگانی که با گذشت زمان، معنای آزادی را از یاد برده‌ بودند و خود را محکومین ابدی این زندگی تلخ جامعه سفید پوستان می دانستند.

رئیس جمهور امریکا، زمانی که نویسنده رمان «کلبه عمو تام» را دید با چنین زنی روبرو شد: انسانی کوتاه قد با موهایی کاملا سفید که بدنش به نسبت لاغر و شانه هایش باریک بود؛ طوری که جثه ریز و ضعیفش نظرش را جلب کرد.

استو برخلاف جثه کوچکش، قلمی زیبا و بیانی محکم و استوار داشت. او نویسنده شجاعی بود که در جامعه سفید پوستان و سیاستمداران افراطی و مردسالار از آزادی برده ها سخن گفت.

هریت بیچر استو در تابستان ۱۸۹۶ در سن ۸۵ سالگی درگذشت و بیش از بیست کتاب از جمله رمان، سه سفرنامه و مجموعه مقالات و نامه ها به یادگار گذاشت؛ ولی هیچ یک از آنها به محبوبیت داستان «کلبه عمو تام» او نمی رسد. او نویسنده پرکاری بود و تا آخرین سال های زندگی اش، هیچ گاه قلم از دستش رها نشد. «زندگی پور» و «او به آمدن فردا» آخرین نوشته های استو است که در سال های پایانی زندگی اش منتشر شد.

آنا سِوِل

آنا فقط یک کتاب نوشت که بیش از پنجاه سال نوشتن این کتاب سیصد صفحه ایی به طول انجامید. مدت زمان طولانی نگارش رمان، فقط به علت بیماری آنا بود که بیشتر عمر زندگی اش را در خانه گذراند. او فقط برای تحویل کتابش به ناشر، دو یا سه بار از خانه بیرون آمد. اما آنا بسیار زودتر از آنکه از موفقیت کتابش با خبر شود، از دنیا رفت. داستان «زیبای سیاه» ششمین کتاب پرفروش به زبان انگلیسی است و به بیش از پنجاه زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

آنا هیچ گاه مادربزرگ نشد و بیشتر از ۵۸ سال عمر نکرد. ولی بیماری سخت و دشوارش، جسم او را همچون پیرزن های هفتاد ساله نشان می داد که عمری بسیار دراز کرده است. او تلاش داشت احساسش را با قلم از زبان یک اسب در داستان «زیبای سیاه» به مردم جهان انتقال دهد.

آگاتا کریستی

دوستداران ادبیات پلیسی به طور حتم نام «آگاتا کریستی» نویسنده پُرکار و معروف انگلیسی را شنیده اند. او برخلاف بسیاری از نویسنده های معروف دنیا، تا آخرین ماه های زندگی اش دست از نوشتن برنداشت و پشت میز به خلق داستان های پلیسی و معمایی اش پرداخت.

«روزالیند هیکس»، تنها فرزند آگاتا کریستی است که حاصل ازدواج ناموفق روزالیند با همسرش یک پسر و دو دختر است.

آلیس مونرو

آلیس مونرو نویسنده کانادایی و برگزیده نوبل ادبیات ۲۰۱۳، متولد تابستان ۱۹۳۱ است. آلیس چند ماه قبل از دریافت نوبل، از دنیای نویسندگی اعلام بازنشستگی و گفت که احتمالا دیگر چیزی نخواهد نوشت. او از مستعدترین و پرکارترین نویسندگان داستان کوتاه معاصر است که به اعتقاد بسیاری از منتقدان، داستان‏‌هایش به لحاظ قدرت ادبی و احساسی به رمان نزدیک است تا داستان کوتاه. البته خودش می گوید هرگز قصد نداشته صرفا نویسنده داستان کوتاه باشد؛ فکر می کرده مثل همه ی نویسنده ها رمان خواهد نوشت. ولی حالا دیگر می داند او نویسنده داستان های کوتاه است و آکادمی نوبل امسال، آلیس را «استاد داستان کوتاه معاصر» لقب داد.

آلیس مونرو قبل از اعلام بازنشستگی از دنیای نویسندگی، داستان بلند «زندگی عزیز» را در سال ۲۰۱۲ منتشر کرد. آلیس دو بار ازدواج کرد که حاصل ازدواج هایش سه فرزند پسر و دختر است.

نادین گوردیمر

نادین گوردیمر نویسنده آفریقای جنوبی است. او در سال ۱۹۹۱ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. نادین در اکثر نوشته هایش به موضوع آپارتاید اشاره کرده است و بسیاری از آثارش در زمان رژیم آپارتاید در شمار آثار ممنوعه قرار گرفت.

نادین گوردیمر دو بار ازدواج کرد و حاصل ازدواج او دو فرزند است. او در حال حاضر فعالیتش را معطوف به مسئله ایدز در افریقا کرده است.

مصطفی بیان

این مقاله در شماره ۵۵۲ شنبه ۲۱ دی ۹۲ در هفته نامه چلچلراغ چاپ شد