شخصیت های چند چهره

از من می شنوید حواستان به شخصیت های داستانی امروز باشد. همین شخصیت های داستانی که خودشان را به مظلومی می زنند و با همین ادعا، خودشان را در پایان داستان به پیروزی می رسانند و همه ی ما خوانندگان را مات و مبهوت وا می دارند؛ مثل داستان شنگول و منگول تا گرگی بیاید در لباس گوسفند!

جوری هم این کار را می کنند که هیچ خواننده ایی شک نکند! مثلا وادارمان می کنند وقتی که در قالب داستان هستند؛ بهشان شک نکنیم یا وقتی گمان می بریم به نیت سیاه آنها، همان نقطه سفید کم رنگ باطنشان را می اندازند به چشممان تا جایی برای شک و گمان نماند!

جای تعجب است که چه انرژی عجیبی این شخصیت های داستانی دارند. هر چه هم ابعاد درونی شان بیشتر باشد، چهره های ظاهری شان بیشتر می شود و توانشان برای جلب توجه و فریب ما بیشتر. راز موفقیت آنها در نبوغ و استعدادشان است؛ طوری کنار هر خواننده داستان قرار می گیرند که برای آنها حکم روزمرگی دارد و هیچ ابهامی برای خواننده داستان نمی گذارد.

برای این شخصیت های داستانی، «شخصیت های چند چهره» تعریف شده است. شخصیت های باهوش چند چهره هیچ چیز جزء به اندازه خودشان، وجودشان و اهدافشان اهمیت ندارد. این شخصیت های منفی داستانی، هویتشان در خودخواهی تعریف شده است.

«دیوید بلو» ایران شناس انگلیسی و نویسنده کتاب «شاه عباس: شاه بی رحمی که حماسه ایرانیان شد» در معرفی شاه عباس صفوی می گوید: «سلطان مستبد و بی رحمی که پسران خود را کور کرد و کشت، اما در میان مردمانش ارج و اعتبار یک قهرمان را داشت.»

حتما حواستان به این شخصیت های داستانی باشد.

مصطفی بیان 

این یادداشت در شماره ۵۵۰ شنبه ۷ دی ۹۲ در هفته نامه چلچراغ به چاپ رسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *