من هرگز باور ندارم روزی داستان های گذشتگانمان در دنیای پر زرق و برق امروز، حتی با بی توجهی مدیرانمان نسبت به ادبیات گذشته، کاملا از بین بروند و خاک شوند.
داستان های گذشتگان درست مثل واقعیت های پرُ رنگ زندگی ماست که با گستره زندگی انسان همنشین شده است و همانند جسممان، روح و روانی آرام دارند و برخی دیگر اخلاقیاتی متفاوت با واکنش های تند و تیز، در جامعه ی ما در جریانند؛ که هدف همه ی آنها متعادل کردن مسیر صحیح زندگی آیندگان که ما هستیم، می باشد.
این ثروتی است ارزشمندتر از طلای زرد، سیاه و سرخ که از گذشتگان، آگاهانه و پُر از تجربیات، در باب قصه های تعلیم و تربیت در اختیار ما قرار گرفته شده است. مثل قصه های «قابوس نامه» تالیف عنصر المعالی کیکاوس بن اسکندر پادشاه مازندان که برای پسر خود رسم هرکاری و آداب هر یک از مشاغل را توضیح می دهد، و «چهار مقاله عروضی» تالیف احمد عروضی سمرقندی و «اخلاق ناصری» تالیف خواجه نصیر الدین طوسی و کتاب های دیگری که در بیان قصه هایی زیبا برای نشان دادن اخلاق و تربیت اجتماعی ما آمده است، مثل «کلیله و دمنه»، «مرزبان نامه»، «جوامع الحکایات و لوامع الروایات»، «گلستان»، «تذکره الاولیا»، «اسرار التوحید»، «بختیار نامه»، «سندباد نامه» و «طوطی نامه».
خلاصه اینکه حکایت، قصه، تمثیل، داستان، رمان، نوول و… هرچه که هست به گفته مولانا جلال الدین بلخی پیمانه، ظرفی و وسیله ای برای بیان حقایق و معارف و پیام ها و سخن هاست.
مصطفی بیان